از [سایت نقطه]
مبارزات مدنی و مطالبات
مبارزات مدنی را مدتی زیادی در ایران تبلیغ کردند و پشتیبانی از آنها شد. این مبارزات نیز از دستهی راهکارهایی بود که برای دوری از برانگیختن چهرهی واقعی رژیم آخوندی پیشنهاد میشد. چهرهای که نسل به نسل ایرانیان تلاش میکنند آنرا نبینند و بوقوع پیوستن آن را به تعویق اندازند که همان نمونهای از خشونت و سرکوب دیده شده در شورشهای جنبش سبز بود. دلیل دیگر این مبارزات مدنی نیز امتحان یکسری از راهکارهای معقول و رایج دنیای امروز بود تا حکومت بفهمد باید تغییرات اساسی در سیستم ادارهی کشور بدهد و یا اینکه به «زبان خوش» کنار برود.
اما مبارزه مدنی اصلا یعنی چه و چه چیزی را میتوان مبارزه مدنی نامید؟ مبارزه مدنی زمانی مطرح میگردد که هنوز مردم و مخالفان سیاستهای حکومت و دولت باور به نوعی «دیالوگ» با مسئولین و صاحبان قدرت را دارند. باور دارند میتوانند به زبان «گفت و شنود» خواستههای خود را به مسئولین برسانند، بفهمانند و سپس از حکومت انتظار عکسالعمل و واکنش داشته باشند. این خواستههای مردم را در زبان امروز ادبیات سیاسی ایران «مطالبات» نامیدهاند.
مطالبات همانطور که از نامش پیداست نوعی «طلب» از مسئولین است. مردم «طلبکار» دولت و حکومت هستند. اما مطالبات ویژهگی های بسیار مهم دارند. یکی از آنها این است که باید در چهارچوب قوانین کشور باشد. نمیتوان در کشوری که قوانیناش اجازه نمی دهد مطالبهی امری نشدنی را نمود. از این رو تنظیم مطالبات از مهمترین مسائل روند مبارزات مدنی است. دیگر ویژگی مطالبات این است که باید دارای پیام «زبان قهر» مردم باشد. مردم در بیان و اظهار و نمایش مطالبات خود، به مسئولین اطلاع میدهند که چنانچه به خواست آنها رسیدگی نشود، این رفتار اعتراضی ادامه خواهد داشت و پیامد آن برای شهروندان و مسئولین ایجاد مشکل خواهد کرد.
در کشورهای دموکراتیک، مسئولین نمیتوانند به مطالبات و خواستههای مردم بیتفاوت باشند. کمترین واکنش به اینگونهها مطرح ساختن آن در سطح وسیع، پاسخ دادن به آن و اقناع مردم حتی برای مدتی موقت است. بیشترین واکنش نیز باید به لایحههای قانونی و تغییر قوانین بیانجامد.
اصلاحطلبان ساکتاند
در سیستمهای سیاسی که حکومت دارای «تابو»های بسیاری است و نزدیک شدن مردم به آن تابوها را سرکوب میکند، شرایط و مطالبات اقتصادی همیشه بهترین و بازترین روزنهی مردم برای مبارزه با فساد و استبداد است. زیرا مصیبتهای نداری و رنجهای «شکم گرسنه» را دیگر نمیتوان تابو کرد. البته همین اواخر انسان بیشرم و شرافتی مثل ولایتی تلاش کرد که ایرانیان را به لنگ پوشیدن و نان خشک خوردن بچسباند تا از اعتراضها دورشان کند! (اما این نادان نمی فهمد که ایران کجا و یمن کجا!)
بنابرین جَو حاکم بر کشور، جو مشکلات ناشی از فساد اقتصادی است که تحریمها آنرا درشت نمودهاند. تا مدتی سخنی از دموکراسی، آزادی، حجاب اجباری، زندانیان سیاسی نخواهد بود. زیرا هدف این است که در پس این مبارزات مدنی فرصت برای ضربههای کاری به استبداد و فساد بدست آید. این اعتصابات مردممان پاک کشورمان که اکنون با معلمان و کامیونداران شروٰع شده است جدا اول ماجرا است.
جالب این است که اصلاحطلبان ساکتاند. حمایتی از مردم نمیکنند. تازه دعوت به آرامش میکنند و می گویند: «نگران نباشید!» قرار بود که وقتی مردم خواستهای برحقشان را میگویند مسئولینی که باور به مردم دارند و برای آنها «دل میسوزانند» با آنها همصدا شوند! بالاخره این مردم کی باید حقشان را بخواهند و چگونه میتوانند متمدنانه و «غیرانقلابی» خواهان حقوق مسلم خود شوند؟ اکنون بهترین زمان برای بخشیدن قدرت به مردم و مطالبات آنها است. کجایند اصلاحطلبان؟ اصلاحطلبان باید اگر صادق هستند اکنون برای گرفتن امتیاز و برگ برنده به مردم بپیوندند. باید با توسل به مردم دردمند و پاک کشور، خود را در لابلای برگههای پاک تاریخ ایران قرار دهند.
در کشور ما مردم جدا نمیتوانند بدانند پس از مطرح کردن خواستهاشان با چه واکنشی روبرو خواهند شد. گاهی این واکنش تکفیر از سوی علمای دین است، گاهی انگشت سکوت رهبر بلند میشود و می گوید هیس!، گاهی سرکوب توسط لباسشخصیها و انتظامات روی میدهد، گاهی مسئولی در محل حاضر میشود و پاسخهای بیربط و گمراه کننده میدهد. از این رو مردم ما در طول سالهای گذشته که سابقهی اینگونهها را نداشتند، اکنون یاد گرفتهاند چگونه مطالبات خود را مطرح کنند که دست خالی به منزل برنگردند. نمونهی این روشهای مجرب را در اعتصابات معلمان و کامیونداران میهن میبینیم. خواستههای مکتوب آنها بسیار صریح و شفاف است. دقیق است.