Saturday, Oct 20, 2018

صفحه نخست » دختران و استادیوم فوتبال، از کولوسئوم تا آزادی

zanan_azadi.jpgعصر ایران؛ مهرداد خدیر- در بحث‌ها و مناقشه‌های اخیر بر سر ورود دختران و زنان به ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات فوتبال، یک نکته مورد غفلت واقع شده و چه بسا اگر به این وجه، توجه شود بسیاری از بحث‌ها فروکش کند و سوء تفاهم‌ها برطرف شود.

دادستان کل کشور پس از ورود زنان گزینش شده به استادیوم برای تماشای بازی ایران و بولیوی گفته‌اند: «حضور زنان در ورزشگاه آزادی یک آسیب است و هیچ توجیه شرعی ندارد و اگر بخواهد ادامه پیدا کند برخورد می‌کنیم. وقتی خانمی به ورزشگاه می‌رود و با مردانی که با لباس ورزشی و نیمه لخت مواجه می‌شود و آنها را می‌بیند گناه می‌کند، برخی دنبال این هستند که حریم‌ها را بشکنند.»

پس از آن عزت الله ضرغامی رییس پیشین سازمان صدا و سیما، معصومه ابتکار معاون امور زنان ریاست جمهوری و مهدی تاج رییس فدراسیون فوتبال صریح تر از همیشه و فارغ از ملاحظات سیاسی از حق حضور زنان در ورزشگاه دفاع کردند.

واکنش‌های سریع و صریح را احتمالا می‌توان ناشی از این دانست که ضرب الاجل فدراسیون جهانی فوتبال ایجاب می‌کرده ولو گزینشی شماری از زنان دست چین شده یا کارمند فدراسیون یا بستگان فوتبالیست‌ها مجوز ورود دریافت کنند تا فوتبال ایران با خطر تحریم رو به رو نشود و اگر موضوع امنیتی و سیاسی نشده بود چه بسا به این صراحت موضع نمی‌گرفتند.

داستان اما از جای دیگری قابل بررسی است. این که اساسا زنان به ورزشگاه نمی‌روند. بلکه به تماشاخانه می‌روند. به این معنی که نمی‌روند ورزش کنند یا ورزش کردن مردان را تماشا کنند. می‌روند یک بازی را تماشا کنند. همین!

اساسا بحث ورزش نیست که بگوییم ورزشگاه مردانه است و دختران و زنان در آن چه می‌کنند. اگر زنان و دختران وارد یک سالن بدن سازی می‌شدند که پسران برهنه در حال انواع ورزش‌های بدن سازی هستند و عضلات‌شان را بیرون انداخته‌اند بحث لباس ورزشی و نیمه لخت موضوعیت داشت. اما اینجا یک نمایش است.

شکل ساخت ورزشگاه‌های فوتبال هم برگرفته از «کولوسئوم» - بزرگ ترین تماشاخانه امپراتوری روم- است. به این صورت که دورادور برای تماشاگران ساخته شده و تفاوت دنیای مدرن با آن زمان در این است که مردم به تماشای نبردهای خونین «گلادیاتورها» می‌نشستند و حالا گلادیاتورها همان فوتبالیست‌ها هستند. گلادیاتورها یا با همدیگر یا با حیوانات وحشی می‌جنگیدند و تماشاگران را سرگرم می‌کردند. البته در آن زمان تماشاگران غالبا از اشراف بودند و حالا تماشاگران فوتبال از همه طبقات هستند. تفاوت دیگر البته پخش مسابقات از تلویزیون است و تأثیر رسانه که تصاویر را چند برابر بزرگ تر نشان می‌دهد و دغدغه مشاهدۀ فوتبالیست با لباس ورزشی در چشم زنان در ورزشگاه را بلاموضوع می‌کند.

همین ورزشگاه آزادی در طبقه بالا درها یا دروازه‌های متعدد دارد که دقیقا تقلیدی است از کولوسئوم که ۸۰ درِ ورودی داشت. بگذریم از این که در ایران عادت دارند بیشتر درها را ببندند و اتفاق تلخی که در بازی ایران و ژاپن در سال ۸۸ افتاد هم به خاطر این بود که جمعیت ناگزیر بود از چند در خارج شود نه همه درها.

حتی ظرفیت کولو سئوم هم بین ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود.

به عبارت دیگر ما با دو فوتبال رو به رو هستیم. یک فوتبال همان ورزشی است که مردانی تمرین می‌کنند و جایی برای تماشا ندارد هر چند عده‌ای می‌روند و آن را هم تماشا می‌کنند. یکی اما مسابقه و نمایش است و این که بگویید دختران و زنان نبینند مثل این است که بگویید وقتی شبکه سه فوتبال پخش می‌کند دختران و زنان نگاه نکنند یا به سینما نروند یا تئاتر.

منظورم این است که وقتی مسابقه فوتبال در ورزشگاه آزادی یا هر استادیوم دیگری برگزار می‌شود در واقع آن مکان یک تماشاخانه می‌شود و بازیکنان در حال بازی هستند مثل نمایش و نه ورزش.

در فارسی هم ما از کلمه «بازیکن» استفاده می‌کنیم همان گونه که برای سینما و تئاتر از واژه «بازیگر» و در هر دو «بازی» مشترک است.

یادمان هست که میرسلاو بلاژویچ سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران نیز از لفظ «نمایش» استفاده می‌کرد و مثلا می‌گفت «بچه‌ها نمایش خوبی ارایه دادند.»

صریح و روشن و کوتاه این که دختران و زنان به تماشای ورزش مردان نمی‌روند. به تماشای یک نمایش به نام فوتبال می‌روند و بازیگران این نمایش همان بازیکنان هستند و لباسی که پوشیده‌اند لباس نمایش است. وگرنه اگر بحث ورزش باشند آن عرق ریزانی است که در سالن‌های ورزشی انجام می‌دهند و در آنجا واقعا نیمه عریان هستند و هیچ جایی هم برای تماشا در نظر گرفته نشده است.

اما نمی‌شود یک تماشاخانه بسازی با گنجایش ۸۰ هزار نفر و درهای متعدد ورود و خروج هم داشته باشد و تلویزیون هم در ابعاد بزرگ نمایش دهد و دختران و زنان در مکان‌های عمومی بتوانند در ابعاد بزرگ ببینند اما نوبت به تماشا در ابعاد واقعی که برسد دنبال اشکال شرعی باشیم.

ضمن این که به تجربه دریافته‌ایم هر گاه فشار نهاد‌های بین المللی باشد کوتاه می‌آییم و در دقیقه ۹۰ می‌پذیریم.

داستان اخیر هم از همین سیاق است.

اگر به قضیه از جنبه تماشای بازی در تماشاخانه یا به نام استادیوم نگاه کنیم دیگر زن و مرد ندارد. همان طور که زن و مرد به کنسرت می‌روند. اما اگر به قضیه از جنبۀ ورزشی نگاه کنیم آنگاه داستان متفاوت می‌شود.

شاید اشکال اصلی در ترجمۀ کلمۀ استادیوم به ورزشگاه باشد. خیلی از برگردان‌ها باعث سوء تفاهم شده است. مثل متعه یا صیغه به ازدواج موقت در حالی که ازدواج یک نهاد با فرض دایم بودن است و معلوم است که وقتی ازدواج را با واژه موقت توصیف کنی حساسیت زا می‌شود.

استادیوم فوتبال هم جایی است که مردم بلیت می‌خرند تا بازی را تماشا کنند. از فاصله دور. همین. ورزش نیست، نمایش است. حداکثر این است که نمایش ورزشی است. بلا نسبت و بلاتشبیه مگر وقتی به سیرک می‌رویم به بازیگران درون سیرک و خود حیوانات، نزدیک می‌شویم؟ از بیرون نگاه می‌کنیم و تمام.

اینجا هم دخترانی به تماشای یک نمایش به نام فوتبال رفتند. بگذریم از این که نوع انتخاب خود این تماشاگران و چینش چند ده زن از میان هزاران دختر علاقه مندهم یک نمایش بود و مثلا اطلاعیه هایی که به دیوار نصب کرده بودند تا به فیفا بگویند استادیوم ما مردانه نیست. خود این چینش هم یک نمایش بود و اگر آنان در استادیوم یک نمایش را تماشا کردند ما در خانه دو نمایش را تماشا کردیم. یکی نمایش بازی ایران و بولیوی و دیگری نمایش حضور گزینش شده زنان در آزادی.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy