Thursday, Oct 25, 2018

صفحه نخست » خاشقجی تکه تکه شد و دردش را فقط خامنه‌ای حس کرد

ib_102518.jpgامیر فرشاد ابراهیمی / ایران بریفینگ

معاون پارلمانی سپاه پاسداران شامگاه چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ ضمن واکنش به تحریم‌های تازه آمریکا علیه دو عضو نیروی قدس از وزارت خارجه دولت حسن روحانی خواست از «فرصتی» که در پی افشای قتل جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در ترکیه پیش‌آمده، «به‌خوبی» استفاده کند.

محمدصالح جوکار «دستگاه دیپلماسی» ایران را به بی‌توجهی و کم‌کاری متهم کرد که چرا «مردم جهان را آگاه نمی‌سازد که قتل خاشقجی تنها یکی از هزاران جنایات آل سعود است»

وزارت خارجه جمهوری اسلامی تاکنون به‌صورت رسمی درباره کشته شدن خاشقجی موضع‌گیری نکرده است.

معاون پارلمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اضافه کرد که ریاض «در این سال‌ها همواره با حمایت آمریکا صدای معترضین و آزاداندیشان را خفه کرده است اما برملا شدن قتل خاشقجی موجب شد تا توجه افکار عمومی به این جنایت جلب شود و امروز آن‌ها تحت‌فشار افکار عمومی و رسانه‌ها قرارگرفته‌اند.»

جوکار تحریم‌های تازه علیه نیروی قدس سپاه را به ماجرای قتل روزنامه‌نگار منتقد در استانبول پیوند زده و معتقد است این تحریم‌ها برای «انحراف افکار عمومی» از ماجرای خاشقجی است.

وزارت خزانه‌داری ایالات‌متحده روز سه‌شنبه اول آبان با وضع تحریم‌هایی علیه طالبان افغانستان، این گروه شبه‌نظامی و هشت فرد حامی آن را هدف قرارداد که عنوان‌شده است دو نفر از آن‌ها ایرانی و مرتبط با نیروی قدس سپاه پاسداران هستند.

«محمدابراهیم اوحدی» و «اسماعیل رضوی» دو عضو ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران هستند که با فراهم آوردن امکانات مالی و تکنولوژیک از طالبان افغانستان حمایت کرده‌اند.

همچنین در اقدام مشابه دیگر عربستان سعودی اعلام کرده است که سپاه پاسداران، قاسم سلیمانی، عبدالرضا شهلائی و حامد عبداللهی در فهرست نهادها و افراد تروریستی سعودی و بحرین قرارگرفته‌اند.

نام عبدالرضا شهلائی و حامد عبداللهی در سال ۱۳۹۰ در «پرونده ترور» عادل الجبیر، سفیر وقت عربستان در آمریکا نیز مطرح‌شده بود. آمریکا و اتحادیه اروپا در ارتباط با این پرونده قاسم سلیمانی، عبدالرضا شهلایی و حامد عبداللهی را مورد تحریم قراردادند.

جوکار این اقدام عربستان و یمن را نوعی «عملیات روانی» برای نجات عربستان از «باتلاق» ماجرای جمال خاشقجی دانسته و گفت که «ترور خاشقجی موجب شد تا سران عربستان دست به اقدامات کورکورانه ازجمله قرار دادن نام حاج قاسم و سپاه در لیست حامیان تروریسم بزنند تا افکار عمومی را منحرف کنند.»

معاون پارلمانی سپاه اضافه کرد که عربستان سعودی «به تبعیت» از آمریکایی‌ها «دست به این عملیات روانی در منطقه زده» است.

پیش از وی نیز اسماعیل کوثری، جانشین قرارگاه ثارالله سپاه گفته بود که این اقدام عربستان برای «منحرف کردن» افکار عمومی جهان و منطقه از موضوع قتل جمال خاشقجی است.

جمهوری اسلامی و عربستان سعودی سال‌هاست درنبرد پنهان با یکدیگر به سر می‌برند شاید بشود نقطه عطف این منازعه را جنگ ایران و عراق و حمایت سعودی از صدام دانست و شاید هم پیش‌تر وقوع انقلاب اسلامی و سخنان آیت‌الله خمینی علیه حکام سعودی بر سر مسئله فلسطین.

حکام سعودی خود را خادم‌الحرمین و ام القرای اسلام می‌دانند، با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی نیز در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی از او به‌عنوان «رهبر جهان اسلام» و از ایران به‌عنوان ام القرای مسلمین یاد می‌شود، طبیعی است که دو پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجد!

01.jpg
جمهوری اسلامی برای مشروعیت بخشیدن به مخالفتش با سعودی فقط به این کشتار احتیاج داشت

کشتار زائران ایرانی درسه دهه پیش که به «جمعه خونین مکه» در تقویم جمهوری اسلامی مشهور است بزرگ‌ترین هدیه‌ای بود که پادشاهی سعودی می‌توانست به جمهوری اسلامی بدهد، این را آیت‌الله خمینی هم تائید نموده و طی نامه‌ای که خطاب به کروبی (نماینده خود و سرپرست حجاج ایرانی در آن سال) نوشته آورده است: «اگر هزاران مبلّغ و روحانی را به اقطار عالم می‌فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به‌صورتی چنین زیبا نمی‌توانستیم، [...] و همچنین اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه، لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین امریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی‌آید، بدین خوبی نمی‌توانستیم بیان کنیم.»[i]

کشته شدن حجاج ایرانی عطیه‌ای بود که جمهوری اسلامی برای بیان مخالفت خودش با عربستان سعودی به آن احتیاج داشت.

در آن ماجرا بر اثر درگیری گسترده مأموران انتظامی عربستان با گروهی از زائران ایرانی، صدها نفر، ازجمله گروهی از مأموران عربستان کشته شدند. این ماجرا، بزرگ‌ترین کشتار حجاج شرکت‌کننده در مراسم حج در تاریخ معاصر محسوب می‌شود.

آمار رسمی تلفات این حادثه از سوی عربستان ۴۰۲ کشته اعلام‌شده که ۲۷۵ تن از آنان ایرانی و نیمی از آنان زن بودند؛ اما آمار اعلام‌شده از سوی ایران از کشته شدن ۳۲۵ ایرانی (۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد) خبر می‌دهد.[ii]

بر اساس روایتی که ایران منتشر کرد، حمله به مراسم مشهور به «برائت از مشرکین» که مراجع شیعه آن را بخشی از مناسک حج می‌دانند و اکنون در قرائت جمهوری اسلامی اغلب مخالفین این نظام همچون آمریکا و اسرائیل و حتی حکام سعودی را هم در برمی‌گیرد باعث حمله نیروهای پلیس به تجمع‌کنندگان شده، پلیس سعودی باطوم به دست حجاج را موردحمله قرار می‌دهد و از ساختمان‌های اطراف هم سنگ و آجر به سمت حجاج پرتاب می‌شود، کمی بعد پلیس سعودی با گازهای سمی و خفه‌کننده و شلیک رگبار، زائران را مورد هدف قرار داده.[iii]

حادثه خونین مکه که به گفته مهدی کروبی، درراه صدور انقلاب پیش‌آمده بود و به کشتار صدها تن منجر شد، هیچ‌گاه بررسی نشده و ابعاد آن نیز به اطلاع عموم نرسیده، آیت‌الله منتظری تأکید می‌کند که «هجوم و حمله از طرف بچه‌های نپخته ما شروع شد»،[iv] عزت‌الله سحابی در خاطرات خود می‌نویسد: «در سفری که در آن سال به خارج از کشور داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنت‌هایی از سوی سازمان مجاهدین خلق این حادثه را رقم‌زده[v]، بر اساس قرائت عزت الله سحابی سازمان مجاهدین خلق دانسته یا نداسته در همکاری با فردی از وزارت اطلاعات به نام آقاى عباس بیجارچیان ،که با لباس احرام در میان تظاهر کنندگان بوده و هنگامى‏که جمعیت روى پل معروف به هجوم مى‏رسند،او گلوله‏اى به طرف پلیس شلیک مى‏کند. پلیس عربستان هم که کاملاً در حال آماده‏باش بود به طرف جمعیت حمله مى‏کنند و درگیری آغاز می شود .

دو دهه بعد روزنامه‌ای نزدیک به سپاه پاسداران آن را حمله‌ای از پیش تعیین‌شده و کار دانشجویان پیرو خط امام به رهبری حسن میردامادی دانسته که با برنامه‌هایی مصمم بودند داخل حرم شوند و با تصاحب بلندگوی مسجدالحرام شعار مرگ بر آمریکا و مطالب دیگر را قرائت نمایند.[vi]

پس از حادثه مجهول جمعه خونین روابط ایران و عربستان به حالت تعلیق درآمد، سفارت عربستان در تهران مورد هجوم گروهی از معترضان ایرانی قرار گرفت و یکی از اعضای سفارت کشته شد، عربستان واکنشی به حمله به سفارت و مرگ کارکنان سفارتش نشان نداد اما جالب است که بلافاصله پس از وقوع این درگیری چندین عضو سفارت ایران در عربستان، خاک آن کشور را ترک می‌کنند و از تهران دستور معدوم کردن کلیه اسناد سفارت ایران در عربستان صادر می‌شود چراکه آنان نیز نگران اقدامی مشابه در ریاض بوده‌اند.

پرویز افشاری، دیپلمات سابق ایران در عربستان در خاطرات خود می‌نویسد: «بلافاصله دست‌به‌کار شدیم و کلیه پرونده‌های محرمانه را با روشن کردن آتش در داخل بشکه بزرگی در زیرزمین سفارت معدوم کردیم. دود ناشی از این اقدام، موجب تحریک محافظان سعودی سفارت و مسئولان امنیتی گردید و متعاقب آن، تهدیدات تلفنی آغاز شد و ما خود را برای دفاع از سفارت که جزو خاک ایران به شمار می‌آمد، آماده کردیم که خوشبختانه اتفاق خاصی رخ نداد»[vii]

به گفته افشاری در ماجرای خونین مکه «عده‌ای سازمان‌یافته، تظاهرات حجاج را به‌طرف مسجدالحرام هدایت کردند که در منطقهٔ حجون با نیروهای امنیتی عربستان مواجه شدند»

هاشمی‌رفسنجانی نیز در خاطرات سال ۱۳۶۶ خود که با عنوان «دفاع و سیاست» منتشرشده، ذیل روزنگاری مورخ ۱۱ مردادماه می‌نویسد: «آقایان خامنه‌ای و موسوی اردبیلی به دفتر من آمدند و موضوع بحث کیفیت برخورد با سعودی‌ها و آمریکایی‌ها بود ...شب سران قوا در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای جلسه داشتند. درباره عکس‌العمل ما در مقابل جنایت سعودی‌ها نسبت به حجاج ایرانی بحث شد. قرار شد در حدی باشد که به جنگ منتهی نشود و تبلیغات ضد سعودی هم باشد.»

بعد از این حادثه روابط ایران و عربستان تیره شد و تا زمانی که آیت‌الله خمینی زنده بود، اجازه بازسازی این رابطه داده نشد. او حتی زمانی گفته بود:« اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمی‌توانیم [از] مسئله حجاز بگذریم. مسئله حجاز یک باب دیگری است، غیر[مسائل‌] دیگر»[viii] کاملا مشخص بود آیت الله خمینی کینه آل سعود را بر دل دارد و حالا که مستمسکی یافته هرگز بنای کوتاه آمدن ندارد .

با فوت او و آغاز رهبری جدید ،هاشمی بعدها تا حدودی توانست روابط ایران و عربستان را بهبود بخشد اما این بهبودی هرگز دوام نیافت و افت‌وخیزهای فراوانی داشت و روابط همواره به تار مویی بسته بود!

سال گذشته نیز پس از ماجرای کشته شدن عده‌ای از حجاج ایرانی در تجمع منا و ماجرای اعدام شیخ نمر و حمله به سفارت عربستان بار دیگر روابط دو کشور قطع گردید.

این نمای کلی روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی است، دو کشوری که حالا از هر فرصتی استفاده می‌کنند که بدون پرده‌پوشی دشمنی خود را شدت بخشند و به لعن و نفرین یکدیگر بپردازند.

اما این بار که سعودی‌ها در یک ماجرای پرآب‌وتاب و لقمه هوس‌انگیز برای ایران گیر افتاده‌اند جالب است که ایران سکوت پیشه کرده!

آیت‌الله که همواره می‌گوید دیپلمات نیست و انقلابی است حالا تصمیم گرفته که ژست دیپلماتیک بگیرد و منتظر نتیجه تحقیقات بشود.

وزارت خارجه ایران اعلام کرد که «باید صبر کرد و دید اصل ماجرا چیست» صبری که حالا صدای سپاه پاسداران را هم درآورده است.

یکی از اصلی‌ترین دلیل سکوت ایران بر سر قتل فجیع خاشقجی نه همزاد بودن که هم زات بودن آیت‌الله خامنه‌ای با آل سعود در ساختار اجتماعی و ایدئولوژیک و امنیتی کشورداری است.

شاید هرگز تمام آنچه پشت پرده قتل جمال خاشقجی که دست بر قضا خاندانش ارتباطات بسیار نزدیکی هم با لایه‌های امنیتی ایران از ۳ دهه پیش داشته‌اند و خودش هم چند سالی در کنار مجاهدان افغانستانی نزدیک به ایران علیه اشغال شوروی جنگیده بود و سرو سری هم با القاعده داشته فاش نشود اما حدسش بسیار آسان است؛ احتمالاً یکی از علما و مفتی‌های مکه یا مدینه و یا خود ریاض، حکم شرعی‌ای برای کشتن و یا حتی مثله کردن جمال خاشقجی صادر کرده و یا چه‌بسا یوسف ادریسی که ریاست دستگاه اطلاعاتی عمومی عربستان یا همان رئاسه الاستخبارات العامه را بر عهده دارد مجوز شرعی‌اش را آن‌گونه که ملک سلمان طبق قانون پادشاهی سعودی به او اذن شرعی داده را صادر کرده.

درست همان‌طور که دست بر قضا باید وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی هم «مجتهد» باشد و قدرت فتوا داشته باشد و هم با نر رهبر جمهوری اسلامی انتخاب بشود و یا آن‌گونه که گفته شد چند مجتهد حکم شرعی کارد آجین و تکه‌تکه کردن فروهرها و دیگران را در قتل‌های زنجیره‌ای صادر کردند!

02.jpg
تنها عکس از انتقال پیکر کاردآجین شده فروهرها ،نکته عجیب عکس این است که حاج عباس مورد اشاره سحابی هم در این عکس هست!

معاون ریاست سازمان اطلاعات عربستان و سعود القحطانی، از مشاوران محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور برکنار شده‌اند و ۱۸ نفر هم در این رابطه بازداشت‌شده‌اند درست همان‌طور که مصطفی کاظمی معاون وزیر اطلاعات و سعید امامی مشاور وزیر و خامنه‌ای برکنار شدند و باز یا للعجب که ۱۸ تن از کارمندان وزارت اطلاعات در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای بازداشت شدند.

تشابهات بسیار است، امروز نیز بن سلمان قتل خاشقجی را کار عوامل امنیتی خودسر می‌داند گویی اینکه او دارد بیانیه وزارت اطلاعات در حوادث قتل‌های پائیز ۱۳۷۷ در ایران را می‌خواند و نعل به نعل آنچه آن روزها جمهوری اسلامی در آن گرفتارشده بود و مفری می‌یافت را برای خود می‌یابد.

ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان قدرتمندترین فرد در حکومت آل سعود است. بااین‌حال همه معترضان به قتل خاشقجی مثل ترامپ تلاش می‌کنند بگویند که ایشان ازآنچه در کنسولگری استانبول رخ‌داده، بی‌اطلاع بوده است.

درست مثل تلاش‌های روح‌الله حسینیان که هم معترض قتل‌های زنجیره‌ای بود و هم ادعای بی‌خبری رهبری از قتل‌ها را داشت!

مهم‌تر اینکه هیچ‌کس نمی‌گوید چه بلایی بر سر جنازه خاشقجی آمده است، درست مثل آنکه علی یونسی که آن زمان ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح را بر عهده داشت و چندی بعد وزیر اطلاعات شد مدام خبر از اعترافات متهمان قتل‌های زنجیره‌ای می‌داد و اعلام کرد که پیروز دوانی را هم کشته‌اند اما حرفی از اینکه چه بر سر جنازه‌اش آمده نمی‌زد!

می‌گویند مطالبات رسانه‌های جهان، عربستان را مجبور به اعتراف قتل «جمال خاشقجی» کرد؛ راست می‌گویند، اما نمی‌دانند که اگر تصمیم نهادهای امنیتی ذی‌نفع نبود، داستان تلخ قتل این روزنامه‌نگار، همانند برخی روزنامه‌نگاران دیگر مسکوت باقی می‌ماند یا تا این اندازه جریان ساز نمی‌شد چراکه جمال خاشقجی بیشتر از آنکه یک روزنامه‌نگار باشد یک سیاستمدار و لابیست بود، او از خانواده‌های مهم عربستان و یکی از مشهورترین قاچاقچی‌های اسلحه در جهان در دهه هفتاد و هشتاد میلادی و درگذشته از مشاوران محمد بن سلمان بود، تنها اختلاف او با بن سلمان نه بر سر اصلاحات و آزادی‌های مدنی و مطبوعات که اتفاقاً بر سر رادیکال‌ترین گروه مذهبی قرن حاضر بود، جمال خاشقجی گرایش به اخوان المسلمین داشت، گروهی که شاخه‌های متفاوتی در خاورمیانه دارد.

رهبری یک جبهه‌اش با عربستان است و جبهه دیگر یک سر در ترکیه و مصر دارد و سر دیگرش در قطر است.

عربستان پس‌ازآنکه با چراغ سبز نشان دادن به کودتای علیه مرسی در مصر خیالش از آن راحت شد کار قطر را هم یکسره کرد و این‌گونه اردوغان و قطر مار زخم‌خورده‌ای شدند در انتظار زهر ریختن به عربستان، حالا آنکارا حیات خلوت اخوان المسلمین شده بود و جمال خاشقجی روزبه‌روز به اردوغان نزدیک می‌شد و زنگ خطری بود برای پیوستن دیگر اخوانی‌های عربستان که از بن سلمان دور شده بودند.

جمال خاشقجی از همین روی باید به شکل فجیعی به قتل می‌رسید تا دیگر عربستانی‌های طرفدار تفکر اخوانی حساب کار خود را بکنند.

درست همان‌طور که در بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ ملی مذهبی‌ها و حزب ملتی‌ها و دیگر به قول خامنه‌ای «مخالفین نجیب» جمهوری اسلامی قصد نزدیک شدن به خاتمی را داشتند و باید چندتایی از آن‌ها کارد آجین می‌شدند و به شکل فجیعی به قتل می‌رسیدند تا حساب کار دست بقیه بیاید!

برنده این قتل قطع به‌یقین ترکیه است، ترکیه‌ای که تا چند روز پیش‌ازاین برای آمریکا چنگ و دندان نشان می‌داد و تحریم می‌شد و تهدید می‌کرد به‌یک‌باره باز یار غار آمریکا شد و در همین میان بلافاصله «اندرو برانسون» کشیش آمریکایی را که حتی حاضر نشده بود پس از تحریم وزرای کشور و دادگستری‌اش رها کند آزاد کرد و اکنون هم به آمریکا نزدیک شده و هم انتقام خود را از عربستان گرفته و هم در جهان خود را دولتی شفاف و جویای حق و حقیقت معرفی کرده!

بازنده اگر نگونیم فقط عربستان که آمریکا هم هست او بهر حال دل متحد همیشگی خود را از این دوستی شکسته است اما حسرت بر دل ماجرا فقط یک کشور است: ایران!

چه روزهای دردناکی است برای خامنه‌ای که می‌بیند چگونه رجب اردوغان شلتاق می‌کند و او هیچ نمی‌تواند بگوید! جمال خاشقجی در استانبول تکه‌تکه شد اما دردهای این مثله شدن را نه او که فقط سید علی خامنه‌ای کشید که حسرت یک آخ گفتن هم بر دلش مانده!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy