فرهنگ اکثریت مردم، شکل نهایی حکومت ها را تعیین می کند. درست تر بگوییم، هر آن چه که به جامعه مربوط می شود، از فرهنگ اکثریت مردم تاثیر می پذیرد.
نکته ی بسیار مهمی که عوام را دچار خطا در نقش عوامل سازنده ی اجتماع می کند این است که همواره، بحث مرغ اول باید باشد یا تخم مرغ را مطرح می کنند. بحثی به غایت انحرافی که نه در عالم واقعیت و نه در عالم نظر، ره به جایی نمی برد و ورود به آن، جز اتلاف وقت حاصلی ندارد.
گروهی از مردم بر این باورند که «ابتدا» باید فرهنگ درست شود، بعد، تغییر در حکومت صورت پذیرد.
برخی دیگر، معتقدند که اگر حکومتی خوب و خواهان پیشرفت بر کشور حاکم شود، فرهنگ مردم نیز خواه ناخواه بهبود می یابد.
ما اما در جامعه، «اول» و «دوم» نداریم، و همه چیز به شکلی پیچیده و در هم تنیده، همراه هم و درکنار هم به پیش، یا به پس می رود. این که فلان عامل را از بهمان عامل جدا کنیم، نهایت ساده اندیشی ست.
اگر این موضوع را قبول داشته باشیم، این را نیز باید بپذیریم، که همه ما، هر کس در رشته ای که می تواند، به پیشرفت فرهنگ و تغییر حکومت، بدون در نظر گرفتن «اول» و «دوم» کمک کند. این کاری ست پر دردسر، که نیاز به وقت و صبر فراوان دارد.
برای تغییر حکومت و فرهنگ، هیچ راه میانبری وجود ندارد. پروسه ای ست که باید طی شود، و در نهایت هم قابل پیش بینی نیست که کار به چه نتیجه ای ختم خواهد شد. هر کس غیر از این بگوید، عوامفریب است و باعث عقب افتادگی مردم.
بخشی از فرهنگ مردم، مربوط به دین است. بخش اعظم دین، آلوده به خرافات «مسلم» است و بخشی دیگر آلوده به خرافات «غیر مسلم و غیر قابل اثبات». خرافات مسلم، آن است که می توان بر اساس دانش روز، یاوه بودن آن را ثابت کرد.
نظام اسلامی حاکم بر ایران، زشتی و کراهت این نوع خرافات را به ما نشان داده است و باعث بیزاری مردم حتی دیندار شده است. اما گروهی هستند که ما آن ها را نو اندیشان دینی می نامیم. این ها به هر دلیل، بخش غیر قابل اثبات خرافه ی دین را در اختیار گرفته اند و با اجزای آن بازی می کنند و مردم را بازی می دهند.
مراسم و مناسک دینی، که طی سال ها، با اجزای اجتماع در هم آمیخته، نشان دهنده ی باورهای مردم است. مراسم محرم و همین اربعین، به ما نشان می دهد که جامعه ی ما تا چه حد تحت تاثیر خرافات است. حتی کسانی که این نوع مراسم را خرافی می دانند، درست که بنگریم، خود در درون شان، کاملا خرافات زده اند و به چیزهایی اعتقاد دارند، که هیچ عقل سلیمی پذیرای آن نیست.
قبول کردن این حقیقت مسلم اجتماعی، ما را با دشواری کاری که در پیش داریم آشنا می کند و اهمیت تلاش، در تغییر و بهبود فرهنگ جامعه را در کنار تغییر حکومتِ مبتنی بر خرافات نشان می دهد.