دو هفتهای پیش بانو نازنین انصاری از کیهان لندن مصاحبهای با دکتر فیروز نادری، مایه سربلندی جامعه ایرانی، انجام داده بود. ایشان در پاسخ به پرسشها، به درستی بر نکتههای مهمی انگشت نهاده بودند ولی در جایی در انتقادی به شماری ایرانیان که آخوندها را "احمق" نامیدهاند، بر خورد کرده و بیان داشته اند" اگر آخوندها احمق هستند چرا چهل سال حکومت کردهاند؟ " پاسخ بسیار روشن است: آیا میتوان جز "حکومت احمقها " نام دیگری بر حکومتی نهاد که کشوری ثروتمند را به حال و روز کنونی انداخته است که بیشترین شمار مردم در ناداری، رنج و زحمت، بیماری، بیم و هراس هرروزه و نا امید از فردای خود به سر میبرند؟ برای نمونه مردم در چنان تنگنایِ اقتصادی قرار گرفتهاند که برای غذای نذری هدیه آخوندهای کاسبکار که از جیب خود مردم بیرون کشیدهاند، صفهای کیلومتری ایجاد میشود، امری که تا پیش از انقلاب هرگز رُخ نمیداد و شرم آور بود. آیا این حکومت "احمق ها" نیست که پشتیبانی بیش از ۹۵٪ مردم از خود را با تظاهراتهای میلیونی آن زمان (به فیلمهای استقبال از خمینی، خاکسپاری او و شرکت کنندگان در نمازهای جمعه دهه نخست نگاهی بیاندازید) به جایی برساند که برای همین آخرین گردهمآیی سال گردِ انقلابش باید میلیاردها تومان هزینه کند تا از شهرهای دور و نزدیک آدم گرد بیاورد، به همه نیروها، آموزشگاهها، سازمانها و حتا کارخانهها دستور رسمی برای شرکت در گردهمآیی بدهد ولی نتواند حتا سد تا دویست هزار نفر را گرد بیاورد؟ آیا اینها احمق نیستند که به نام و اعتبار ایرانیان در سراسر جهان چنان آسیبی وارد آوردهاند که نه پولش ارزشی دارد، نه پاسپورتش و رفتار حکومت کنندگان با دیگر کشورها چنان بوده است که همه جا ایرانی را به دروغ گویی، ریا کاری و تقلب شناساندهاند؟ آیا اینها احمق نیستند که سبب شدهاند جوانان دانش آموخته و کارشناس که سرمایههای بزرگی برای ایران بوده و هستند از آن میان خود جناب فیروز نادری، از ایران گریخته و بیگانگان از تواناییهای آنان سود میبرند؟ آیا اینها احمق نیستند که زیر لوای دین، چنین بلایی بر سر جامعه آوردهاند که نه تنها شمار دین داران و باورمندان به اسلام ادعایی حکومت هر روز کمتر شده و آب رفته است، که چنان آسیبی به روح و روان مردم وارد آوردهاند که بر سر اندک اختلاف و درگیری، تکاندهنده ترین جنایتها و تجاوزها رُخ میدهد؟
اعتیاد و بیماریهای روانی فزاینده در ایران دیگر بر کسی پوشیده نیست. دروغ، ریاکاری، تظاهر، چاپلوسی، زور گویی، تجاوز به چهارچوب زندگی خصوصی مردم، پرونده سازیهای ضد انسانی و شرم آور برای هر آن کس که میخواهند، ترور و کشتارهای هر روزه، پایههای اصلی چهل سال حکومت این تبهکاران بوده است. آیا اینها احمق نیستند که یک آخوند بی مقدار، بی کفایت و خودخواه و چون کودکی لجوج را برای سود و مقام خود بر جان و مال مردم حاکم کردهاند که اکنون حتا باید تعیین کند که در آموزشگاهها به دانش آموزان چه درسی باید آموزش داده شود؟ آیا هنر کردهاند که چهل سال با سرکوب، غارت و ریاکاری بر سر کار ماندهاند؟ آیا هنر کردهاند که فشارهای اقتصادی و روانی در جامعه را به اندازهای رساندهاند که اعتماد و اعتبار از جامعه رخت بر بسته است و دیگر حتا بستگان نزدیک نیز به یکدیگر رحم نکرده، همه دست در جیب یکدیگر دارند و اختلافهای خانوادگی افزایشی ترسناک یافته است؟ آیا اینها احمق نیستند که لبخند و شادی را بر لبان مردم ایران جراحی کردهاند، رقص و شادی به پستوها و زیر زمینها کشیده شده است؟ چه باقی مانده است که حکومت احمقها آنرا به نابودی و ویرانی نکشانده باشند؟ از آب و خاک و جنگل و حتا کوه نگذشتهاند! در هیچ کشوری به نسبت جمعیت این میزان زندانی وجود ندارد؛ در هیچ کشوری به نسبت جمعیت، آمار تصادف در جادههای به این شکل هراس آور نیست. کشتهها و آسیب دیدگان سالانه جادهها در ایران با یک جنگ خونین برابری میکند! در این چهل سالِ ننگین، دهها هزار خانواده با ستم گری و بیداد این حکومت از هم پاشیده شدهاند. آیا اگر شاه میخواست چون اینها حکومت کند، هنوز نیز نمیتوانست بر سر کار باشد؟ حکومت جایگاه دزدان و تبهکارانی شده است که چهار دهه است پُست و مقامها در میان دایره خودی آنان در گردش است (گاه دهها پُست در دست یک نفر چون تبهکارِ زیر پیگردِ بین المللی، علی اکبر ولایتی). آیا این حکومت احمقها نیست که میلیاردها دلار سرمایههای مردم ایران را بدون اجازه مردم با دست باز در جهت پیشبرد سیاستهای ویرانگر خود، بباد داده است، با گروهای تروریستی و حتا با قاچاقچیان بین المللی همکاری میکند؟ (۱) کدام حکومتی را میشناسید که چنین ابلهانه سرمایههای مردم کشورش را بپای دیگران بریزد و سر آخر نیز به ریشش بخندند؟ آنچه در نمایش اربعین روی داد و عراقیها بدترین توهینها را به ایرانیان زیارت کننده روا داشتند و یا تظاهراتهای پیش از آن در بصره و شعار علیه حکومت ایران و ویران کردن کنسولگریاش، تنها یک نمونه کوچک است.
***
زمان انقلاب هر چه بود خزانه دولت پُر بود و حتا کشورهای ثروتمند اروپا از ایران وام دریافت کرده و به ایران بدهکار بودند. جامعه آن روز ایران هر چه بود بسیار بهتر از امروز بود. شاه و ساواک در رندگی خصوصی مردم دخالت نمیکردند و تنها با اهلِ سیاست سرو کار داشتند. نمیشود پنهان کرد که ناداری بود، نابرابری در لایههای اجتماعی بود، "پارتی بازی" و رشوه گیری هم بود، حاشیه نشینی در پیرامون شهرهای بزرگ نیز هر روز بیشتر میشد (نگارنده خود در این باره پژوهش داشته است) ولی آن کجا و این کجا! شاه هر چه بود میهن پرست بود و به ایران، پیشینه ایران و پیشرفت ایران دلبستگی داشت.
براستی اگر حماقت قابل وزن کردن بود، این حکومت سنگین وزن ترین احمقهای جهان بود!
پانویس:
۱ ـ در این یکی دو سه ماه گذشته دو محموله بزرگ هرویین که از ایران فرستاده شده بود، کشف شد. یکی در مرز ترکیه و بلغارستان در روزهای آخر سپتامبر از دو کامیون که بار محمولههای ساختمانی از ایران به سوی اتریش را داشتند به میزان ۷۱۲ کیلو گرم و دیگری در ۱۷ اکتبر از کانتینر یک کشتی که در بندر عباس بارگیری شده بود به میزان ۲۷۰ کیلوگرم در بندر جنوای ایتالیا. بنا به گفته پلیس ایتالیا این بزرگترین کشف قاچاق مواد مخدر در ۲۰ سال گذشته در ایتالیا بوده است. هرویینها در کانتینر کشتی در خاک رس بتونیت جا سازی شده بود. چه کسانی جز "برادران قاچاقچی" در سپاه میتوانند چنین میزان بالایی مواد مخدر به آسودگی جا سازی کرده و به بیرون از ایران بفرستند؟ همه دادهها در این دو مورد نشان میدهد که این مسیرها و شیوههای انتقال مواد مخدربارها انجام پذیرفته و نخستین بار نبوده است.