تلاش نمایندگانی که با تصویب قوانین مورد نظر گروه ویژه اقدام مالی (FATF) برای خارج کردن جمهوری اسلامی از فهرست سیاه این نهاد مخالفاند، وارد مرحله تازهای شده و به تهیه طرحی برای استیضاح رئیس مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی، کشیده شده است.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو شورای مرکزی فراکسیون نمایندگان ولایی، روز سه،شنبه ششم آذر (۲۷ نوامبر) از ارائه طرح "استیضاح لاریجانی" به هیئت رئیسه مجلس خبر داد و متن این طرح را در اختیار خبرنگاران گذاشت.
در این طرح که ۲۷ نفر آن را امضا کردهاند، لاریجانی متهم شده که با ارسال مستقیم دو لایحه ارجاعی شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت نظام اصل ۱۱۲ قانون اساسی و ماده ۲۰۰ آئیننامه داخلی مجلس را نقض کرده است.
لایحه الحاق دولت ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی (پالرمو) و لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی پیش از این در مجلس به تصویب رسیده بود اما شورای نگهبان ایرادهایی به آنها گرفت و برای مجلس پس فرستاد.
مطابق قانون، مصوبات مجلس زمانی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال میشود که کمیسیون مربوطه و اکثریت نمایندگان ایرادات شورای نگهبان را وارد ندانند و بر نظر قبلی خود پافشاری کنند.
منتقدان لاریجانی میگویند ارسال این دو لایحه به مجمع بدون طی تشریفات قانونی و بدون نظرخواهی از مجلس انجام شده و این اقدام غیرقانونی بوده است.
"اقدام مغایر قانون" لاریجانی
امضاکنندگان طرح استیضاح لاریجانی از رئیس کمیسیون آئیننامه داخلی مجلس خواستهاند براساس ماده ۲۶ آئیننامه داخلی جدید مجلس (ماده ۲۴ قدیم) "به اقدام مغایر قانون رئیس محترم مجلس" رسیدگی شود.
ماده ۲۶ آئیننامه مقرر میکند: «هرگاه نمایندگان به کیفیت اداره جلسات یا سایر امور مجلس و نحوه ایفای وظایف رئیس یا سایر اعضای هیئت رئیسه معترض باشند، میتوانند طی تقاضای کتبی با امضای حداقل بیست و پنج نفر و یا بهدرخواست کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس، تشکیل هیئت رسیدگی به اعتراضات، مرکب از رؤسای کمیسیونهای تخصصی و اعضای کمیسیون تدوین آئیننامه داخلی مجلس را درخواست نمایند.»
مطابق این ماده، کمیسیون تدوین آئیننامه داخلی مکلف است ظرف سه روز نسبت به تشکیل هیئت رسیدگی به اعتراضات اقدام کند و این هیئت باید حداکثر طی ۱۰ روز با حضور سه نماینده منتخب معترضان به موضوع رسیدگی کند.
عبدالرضا داوری: اشتباه اصولگرایان تکیه بر اخبار امنیتی است
عبدالرضا داوری میگوید حسین شریعتمداری و کادر کیهان از همان ابتدای انتخابات ۸۴ موافق محمود احمدی نژاد نبودهاند و تاکید میکند که تا دور اول انتخابات ۸۴ طرفدار لاریجانی بودهاند. او همچنین معتقد است که حسین شریعتمداری همیشه به علی لاریجانی نزدیک بوده است.
علاوه بر فضای کیهان و نسبت آن با محمود احمدی نژاد در بخش پایانی گفتوگو با آقای داوری به مسایل دیگری چون سلطان فرش ایران که در توییتهای خود بارها به او اشاره کرده است، سیاست خارجی حسن روحانی و تفاوت آن با دوران احمدی نژاد، افراد نزدیک به حلقهی احمدی نژاد و شکافهای ایجاد شده میان آنها پس از ریاست جمهوری، بحث نواصولگرایی مطرح شده از سوی قالیباف و رابطهی اصولگرایان با جامعه و اشتباهات راهبردی آنها در طول این سالیان و... پرداخته شده است.
بخش پایانی گفتوگو با عبدالرضا داوری را در ادامه بخوانید:
آقای شریعتمداری از همان ابتدا با آقای احمدی نژاد موافق نبود
انصاف نیوز: آقای شریعتمداری در سال ۸۴ و ۸۸ مهمترین رسانهای میشود که از آقای احمدی نژاد دفاع میکند، اما پس از آن بسیار از احمدی نژاد فاصله میگیرد، چطور میشود اینها را تحلیل کرد؟
واقعیت این است که آقای شریعتمداری و آقای شایانفر از همان ابتدا در سال ۸۴ با آقای احمدی نژاد موافق نبودند. ایشان سال ۸۴ قبل از دورهی اول یعنی تا ۲۷ خرداد طرفدار آقای لاریجانی است. کل جهتگیری کیهان را نیر در همین مسیر میگذارد. این را موثق به شما میگویم.
انصاف نیوز: ولی بنظرم چنین نمودی نداشت...
یک بخشی از جهتگیری بدنهی کیهان با محوریت آقای صفار هرندی به سمت قالیباف بود، یک بخش دیگری، منجمله خود آقای شریعتمداری، در مرحلهی اول انتخابات سال ۸۴ بهشدت طرفدار لاریجانی است.
کد دقیقی به شما بدهم؛ آقای مهدی محمدی آنموقع خبرنگار کیهان بود. خودش میگفت من سال ۸۴ در سفر انتخاباتی دکتر احمدینژاد به گیلان یک ساعت کنارشان نشستم و از ایشان خواستم تا به نفع علی لاریجانی انصراف دهد. یعنی شخص آقای شریعتمداری و بدنهای که با ایشان همراه بودند مثل آقایان شایان فر و مهدی محمدی همگی طرفدار لاریجانی بودند. گزینهی اصلی روزنامهی کیهان احمدینژاد نبود.
انصاف نیوز: آقای هرندی چطور؟
ایشان طرفدار آقای قالیباف بود. شکاف بین آنها ایجاد شده بود.
انصاف نیوز: این بین خیلی از اصولگراها بود، در مرحلهی دوم چطور؟
این که معلوم است؛ در مرحلهی دوم اگر به آقای شریعتمداری بگویید بین آقای هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدینژاد چه کسی را انتخاب میکند، طبیعی بود که آقای احمدینژاد را انتخاب کند؛ اما این انتخاب از حب علی نبود. در انتخابات ۸۴ کاملا نتیجه روشن بود خیلی هم تاثیر گذار نبودند. آن زمان نظرسنجیهایی که انجام میشد را به یاد دارم، همانقدر که آقای هاشمی رای مثبت داشت به همان اندازه بیشتر رای سلبی داشت و هرکس با آقای هاشمی به دور دوم میرفت، حتما انتخاب میشد.
انصاف نیوز: اما برداشت عمومی این است در سال ۸۴ و ۸۸ کیهان رسانهی حامی آقای احمدی نژاد بود.
بله، در ویترین بیرونی حرفتان درست است. اما واقعیت این است که پشت صحنه ماجراهای دیگری در جریان بود. مثلا سردار ذوالقدر به آقای لاریجانی نزدیک بودند و با ایشان کار میکردند. به خاطر دارم در ردههای بالای سپاه سال ۸۴ آقای قالیباف را تبلیغ میکردند در حالیکه بدنه مخالف بود و به سمت حمایت از آقای احمدی نژاد بودند، یعنی اینگونه تضادها خود را نشان میداد.
انصاف نیوز: شخص آقای شریعتمداری (مدیر مسوول کیهان) وقتی از احمدی نژاد فاصله گرفت، به آقای لاریجانی که نزدیک نشد؟
آقای شریعتمداری همیشه به آقای لاریجانی نزدیک بوده است. حتی اگر الان به مطالب کیهان دقت کنید، مثلا وقتی حزب اللهیها به آقای لاریجانی شدیدترین نقدها را وارد میکنند، میبینید نقدهای آقای شریعتمداری بسیار نرم و ضربهگیر است و بخشی از آن هم بخاطر پوزیشنی که ایشان در آنجا دارند باید نوشته شود.
انصاف نیوز: آقای صفارهرندی به عنوان قائم مقام روزنامه وزیر آقای احمدی نژاد شدند و بهداد هم به ایرنا رفت!
بله، اما کمکم فاصلهها بیشتر شد؛ اینها برای قبل از سال ۸۸ است. مثلا در سال ۸۸ زاویهی آقای هرندی با احمدی نژاد خیلی بیشتر شد، یک سری از نیروها هم با دکتر احمدی نژاد ماندند مثل آقای بهداد.
انصاف نیوز: مهدی محمدی چطور؟
مهدی محمدی فاصله گرفته است. ما یک سال باهم دور یک میز نشستهایم. آن حلقهای که او را به دکتر احمدی نژاد نزدیک میکرد آقای بذر پاش بود. من در شخص آقای محمدی هیچوقت سمپاتی با به آقای احمدی نژاد ندیدم.
نوری زاد به صحنهی سیاست بسیار عاطفی ورود پیدا میکند
با اطلاعات پنهان تحلیل نمیکنم
انصاف نیوز: تحیلی شما از آقای نوری زاد چیست؟ زیرا ایشان یادداشتهای افراطی علیه اصلاح طلبان مینوشتند که آقای شریعتمداری آن طور نمینوشت.
آقای نوری زاد به صحنهی سیاست بسیار عاطفی ورود کرده است، چه آن مقطعی که حزب الهی بوده است چه الان که ضد حزب الهیها است. به اعتقاد من دلیل آنکه نظام هم با آقای نوری زاد برخورد نمیکند این است که از دل چنین شرایط عاطفی تهدید ایجاد نمیشود. زیرا این فرد با اینچهره نمیتواند شبکه سازی کند.
مواضع او را تند میدانم و بنظر من پیگیری کردن این مواضع در این شرایط خیلی به نفع جامعه نیست. آقای نوری زاد با مبانی عمیق سیاسی موقعیت را تحلیل نمیکند و احساسی به صحنه وارد میشود. مجموعهای از عوامل حسی در ایشان شکل داده میشود و او موضع نشان میدهد. اینچیزی است که من ازبیرون میبینم. بعضیها میگویند که او آدم سیستم است راستش من نمیدانم. اینها دیگر اطلاعات پنهان است.
یکی از چیزهایی که از آقای فاتح یاد گرفتم این بود که هیچوقت با اطلاعات پنهان تحلیل نکنیم. آن موقع که در ایسنا بودم خیلی بولتن از نهادهای مختلف میآمد. او نمیخواند ولی من خیلی علاقه داشتم آنها را مطالعه کنم. میگفت از ده تای این خبرهای بولتنی اگر پنج تا درست باشد، پنج تای دیگرش غلط است. میگفت باید آن خبری که در روزنامهها چاپ میشود را مبنا قرار دهیم زیرا خبرهای امنیتی آدم را به ناکجا آباد میبرد. اشتباهی که نیروهای اصولگرا طی همهی این سالها کردند همین بوده که به اطلاعات پنهان تکیه کردهاند. مثلا میگویند گزارش دادهاند در جلسهی فلان اشخاص یک سری حرفها زده شده است و... و بر اساس همینها هم تصمیم گرفتهاند. امنیتی نگاه نکردن به حوزهی خبر، در تحلیل خیلی کمک میکند.
خصلت جریان اصولگرا امنیتی است
تصور میکردند وقتی تتلو دست آقای رییسی را گرفت، چند میلیون فالور او هم دست آقای رییسی را میگیرند
انصاف نیوز: تحلیل شما از جریان نواصولگرایی و مانیفست آقای قالیباف چیست؟
جریان اصولگرایی با تجدید نامگذاری مشکلش حل نمیشود. به عقبهی جریان اصولگرایی که نگاه کنید، میبینید تقریبا محصول سال ۷۸ به بعد است. در واقع واکنشی دربرابر جریان بعد از دوم خرداد بود و جالب است بدانید واژهی اصلاحات نیز در گفتمان ۷۶ آقای خاتمی نیست و کلید واژهی اصلاحات نیز از ۷۷بعد به صحنهی سیاسی میآید.
خصلت جریان اصولگرا یک خصلت امنیتی است و نه سیاسی. نگاه اصولگرایی هم به مسایل جامعه نگاهی مکانیکی است. به این معنا که تصور میکنند مثلا با حرکت دادن چند اهرم مشکلات کشور حل میشود. خیلی ساده انگارانه به صحنه نگاه میکنند و چون همیشه هم ابزارهای قدرت را در دست داشتند، یک اطمینان خاطری داشتند. به همین خاطر هیچوقت در عرصهی سیاسی و عمومی موفق نیستند. به همهی این سالها که نگاه کنید میبینید در هیچ انتخاباتی پیروز نبودهاند؛ آن روشهایی که شما حریف را حذف میکنید را بگذارید کنار، اگر در یک انتخابات آزاد رقبا به صحنه بیایند، شما میبینید که اصولگرایان هیچ فضا و هیچ امکانی ندارند.
دلیلش این است که اصلا با جامعه دیالوگ و تعامل ندارند. کار اجتماعی و سیاسی ورزیدگی میخواهد. کسی که میخواهد به صحنه بیاید باید تحملش بالا باشد، ظرفیت بده بستان اجتماعی داشته باشد و بتواند با مردم تعامل کند، اما اینها همیشه ارتباطشان یکسویه بوده است. شناخت آنها از فضای اجتماعی شناخت اشتباهی بوده. مثلا ماجرای آقای تتلو با آقای رییسی. این یک پروژه بود؛ تتلو از روزی که بازداشت شد تا روزی که آمد در ستاد آقای رییسی یک پروژه بود. مثلا تصور میکردند که وقتی تتلو دست آقای رییسی را گرفت، آن چند میلیون فالور تتلو هم دست آقای رییسی را میگیرند.
میخواهم بگویم که متاسفانه جریان اصوگرا درکش از صحنه درک غلطی است. تصور میکند با ابزارهای امنیتی و نظارتی میتواند جریانهای سیاسی را مدیریت کند.