وقتی که در ایدههای فراوانی غرق شدهاید چه میکنید؟ آنها را رها میکنید و یا آنچه را که شروع کردهاید به پایان میرسانید؟
تنظیم وقت، مدیریت و اجرای همه ایدهها و وظایف گاهی دشوار میشود. معمولا این حالت در آغاز هیجانانگیز است ولی به مرور برخی یا همه آنها را به تاخیر میاندازیم و در نهایت نمیتوانیم آنچه را که شروع کردهایم، به پایان برسانیم.
پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده نشان میدهند که در برخی موارد، گزینههای بیش از حد باعث میشود کار برای عملی کردن آنها کاهش یابد. هر چه ایدهها و وظایف بیشتری را دنبال کنیم، احتمال عملی شدن آنها کمتر است. به این رویداد اصطلاحا «پارادوکس انتخاب» میگویند.
عوامل و دلایل دیگری هم برای به پایان نرساندن کاری که شروع کردهایم وجود دارد: مثل کمبود وقت، هراس از شکست و داشتن گزینههای فراوان که افراد را خسته میکند، از هیجان هنگام شروع یک طرح جدید میکاهد که ممکن است به تعویق مزمن بیانجامد.
در چنین حالتی تنها حرکت ما بیتحرکی است و زمان و انرژی ما در کارهایی صرف شده که نتیجه چندانی به بار نیاورده است.
اینها پنج توصیه متفاوت برای پیشگیری از غرق شدن در طرحها و وظایف متعدد، شروع و تکمیل آنها هستند که اصطلاحا به آن «عارضه ایدههای بيش از حد» گفته میشود.
۱. مهلتهای زمانی (ضربالاجلهای) کوچک تعیین کنید
هر چه زمان انجام یک کار و یا تکمیل یک طرح طولانیتر شود، احتمال اینکه قربانی «قانون پارکینسون» شویم بیشتر خواهد شد.
بر اساس این قانون حجم کار چنان افزایش و گسترش مییابد که تمام زمان موجود تا لحظه تکمیل آن را میبلعد.
در «قانون پارکینسون» اگر برای انجام یک وظیفه که فقط سه ساعت طول میکشد یک هفته فرصت داشته باشیم، آن وظیفه مرتب پیچیدهتر شده و انجام آن در تمام طول هفته ادامه مییابد.
بهترین راه مقابله با این مشکل این است که با تعیین مهلتهای زمانی کوچک، خود را مجبور کنیم آن وظیفه را در مدت کوتاهی به پایان برسانیم.
فهرستی از وظایف و کارهای روزانه خود تنظیم کنید و به طور تقریبی مشخص کنید که انجام هر یک از آنها چقدر زمان میبرد.
بعد مدت زمانی را که برای هر کار تعیین کردهاید به نصف تقلیل دهید. تلاش کنید تک تک کارها را در این جدول زمانی به پایان برسانید.
طبق این روش ۲۰ درصد از آنچه شما انجام میدهید به ۸۰ درصد از نتیجه کارتان کمک میکند. به عبارتی دیگر، هر وظیفه را میتوان به فعالیتهایی تقسیم کرد که یا در گروه ۲۰ درصدی و یا در گروه ۸۰ درصد قرار میگیرند.
به عنوان مثال اگر هدفتان این است که بیشتر ورزش کنید و وزن خود را کاهش دهید، برخی از حرکات ورزشی مثل دویدن با فشار و سرعت زیاد جز گروه ۲۰ درصدی قرار میگیرند چون در کاهش وزن نقش بسیار موثری دارند. ولی سایر حرکات و نرمشها مثل کشیدن عضلات در گروه ۸۰ درصدی خواهند بود چون در کاستن از وزن نقش کمتری دارند.
نکته کلیدی کشف این موارد، تمرکز روی وقت و انرژی روی فعالیتهای ۲۰ درصدی است که نتیجه بیشتر را تضمین میکند. با این روش میتوانید کارهای بیشتر و در زمان کمتری انجام دهید.
۳. به قضاوت غریزی خود اعتماد کنید
در بسیاری موارد ما به دليل هراس از شکست و پذیرفته نشدن طرح و یا تردیدهای خودمان کار را به تاخیر میاندازیم. ساعتهای متمادی را صرف تحقیق و برنامهریزی برای شروع یک کار میکنیم ولی وقتی که لحظه جهش اصلی و شروع عملی طرح فرا میرسد، آن را رها میکنیم.
مالکوم گلدول، روزنامهنگار و نویسنده کانادایی در کتابش با عنوان «چشم به هم زدن: قدرت فکر کردن بدون فکر کردن» با ارائه استدلالهای فراوان ادعا میکند که معمولا تصمیمگیریهای سریع و لحظهای به نتیجه بهتری نسبت به روشهای طولانی و محتاطانه و برنامهریزیشده میرسند.
دفعه بعد که دقیقا نمیدانید در گام بعدی چه باید بکنید و آن را چگونه انجام دهید، به غریزه درونی خود اعتماد کرده و براساس اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند، عمل کنید چون فارغ از اینکه چه مدت زمانی به آن فکر کنید به احتمال زیاد در مسیر درستی قرار خواهید گرفت.
۴. عادت «به پایان رساندن» را در خود تقویت کنید
بسیاری افراد در هنر شروع کردن استادند ولی تعداد کمتری توانستهاند عادت و قابلیت به پایان رساندن را در خود جا بیندازند. شروع کردن از تمام کردن سادهتر است ولی بخش اعظم نتایجی که به دنبال آن هستیم در خط پایان کار نهفته است.
روند عادت دادن خود به تمام کردن وظایف، درست مثل ساختن هر عادت دیگری است. با موارد کوچک شروع میکنیم و ابعاد و موارد آن را بیشتر میکنیم. البته توقع ما از مدت شکل گرفتن این عادت بايد واقعبینانه باشد.
در عین حال میتوانید با ایجاد تغییراتی در محیط خود آنچه را که شروع کردهاید، سادهتر تکمیل کنید.
۵. تمرین «ول کردن»
برخلاف تصور رایج، افراد موفق و پر کار خیلی راحت و به کرات اهداف و طرحهای خود را رها میکنند. نکته این است که آنها به خوبی تشخیص میدهند چه چیزی را و در چه زمانی باید رها کرد.
وجه مثبت «ول کردن» این است که میتوان زمان و انرژی تلف شده برای یک هدف یا طرح بیثمر را به فعالیت و کار دیگری منتقل کرد که نتیجه بهتری خواهد داشت.
برای تشخیص زمان رها کردن هر طرح میتوانید این روش ساده را به کار بگیرید. اگر هزینههای تعقیب یک طرح و ایده در یک دوره زمانی معین از دستاوردهای آن بیشتر شده باشد، زمان آن فرا رسیده که رهایش کنید. هر چند ابتدا احساس بدی خواهید داشت ولی بعد از مدتی میتوانید فرصت و انرژی بیشتری را به طرحهای بهتر اختصاص دهید.