Friday, Dec 7, 2018

صفحه نخست » عرب‌ها پس از خشک شدن چاه‌های نفت چه خواهند کرد؟

arab_Oil.jpg- خالد بن الولید فرمانده پر آوازه تاریخ اسلام دریکی از سخنرانی‌ها برای سربازانش پیش از آغاز یکی از جنگ‌ها‌ با ایرانیان در عراق گفت: «اگر تنها به دلیل معاش روزمره نمی‌بود شاید تصمیم دیگری می‌گرفتیم و در این سرزمین (عراق) که ما بر آن اولی‌تر هستیم راه دیگری پیدا می‌کردیم و بر گرسنگی، فقر و درماندگی کسانی که عاجزند تلاش یا کاری ‌کنند، غلبه می‌کردیم».
- عایشه همسر محمد پیامبر اسلام می‌گوید: «هرگز از غذا سیر نشده بودیم مگر بعد از فتح خیبر!»
- عرب‌های مسلمان چیزی برای از دست دادن نداشتند که از پیامدهای جنگ بترسند و کم بیاورند!
- اکنون رژیم‌های عربی با چنین میراثی از گذشته و با اوضاع آشفته امروز کشورهایشان به این سوال باید پاسخ دهند که: اگر چاه‌های نفت آنها خشک شود چه خواهند کرد؟!

کیهان لندن ـ به دنبال تشکیل ائتلاف عربی به رهبری پادشاهی سعودی و ورود امارات و دیگر کشورها به صحنه جنگ داخلی یمن، اوضاع این کشور از نظر اجتماعی، اقتصادی و زیربنایی به مرحله قبل از دوران قرون وسطا بازگردانده شد. در چنین اوضاع آشفته‌ای که در اغلب کشورهای عربی مشاهده می‌شود، اکنون این پرسش به صورت جدی مطرح می‌شود: آیا رژیم‌های عربی واقعا خارج از چرخه‌ی تاریخ نیستد؟ و آیا مبالغه‌ای در این پرسش پراهمیت وجود دارد آیا کشت و کشتار عرب‌ها به وسیله خودشان در طول تاریخ بخشی از تاریخ کهن و فرهنگ باستانی این قوم نیست؟

از نظام‌های عربی که در طول تاریخ در برابر اعتراضات توده‌ها و خشم مردم، خود را حامی اسلام معرفی می‌کردند، باید پرسید مگر قتل و غارت مردم عراق، شام و دیگر مناطق جهان توسط عرب‌های مسلمان برای نشر دین اسلام بود یا برای غارت و چپاول اموال مردم این مناطق؟! اگر حمله محمد اولین پیام‌آور این دین و پیروانش به کاروان تجار قریش را بررسی و نقد کنیم درمی‌یابیم که مشروعیت غارتگری و چپاول به اسم دین از آنجا توجیه شد و از آن حادثه می‌توانیم به آنچه برای بقیه ملت‌های جهان اتفاق افتاده پی ببریم و آن را به درستی درک کنیم.

دکتر عبدالهادی عبدالرحمن روشنفکر سکولار عرب در کتاب معروف «ریشه‌های قدرت اسلامی»، سوالی را مطرح کرد که تنها توسط افراد آزاداندیش و خردمند مطرح می‌شود، او پرسید: چگونه عرب‌ها که نسبت به تمدن ایران و روم عددی به شمار نمی‌آمدند، توانستند بخش‌های بزرگی از دو امپراتوری بزرگ آن دوران را که از همه جنبه‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی از آنها پیشرفته‌تر بودند، فتح کنند؟

این نویسنده سپس برخی از تفسیرهای «یکجانبه» متعلق به دکانداران دین و صاحبان نفوذ مذهبی که در تفسیر دینی- اسلامی خود اساس و رمز پیروزی مسلمانان را «جهاد» و رغبت سربازان اسلام به مرگ و شهادت می‌دانند، بررسی و تحلیل می‌کند و می‌گوید تفسیر دکانداران دین تنها به عامل جهاد و عشق به مرگ را مد نظر قرار می‌دهد و عوامل دیگر که خیلی پر اهمیت‌ترند را نادیده می‌گیرد. در جواب این افراد دینی باید از آنها پرسید امپراتوری‌هایی که مغولان و تاتار‌ها با فتح مشرق زمین از مصر و چین گرفته تا مغرب به وجود آوردند و در مسیر فتوحات آثار فرهنگی و تمدنی ملل تحت اشغال خود را نابود کردند، با کدام عقیده جهادی یا رغبت به مرگ و آخرت، اینهمه سرزمین را فتح کردند؟ کدام عقیده در لشکر مغولان و تاتارها انگیزه به وجود آورد تا همه جهان را فتح کنند؟

از طرفی اسلام پدیده‌ جدیدی برای عرب‌ها بود پس به زمان بیشتری نیاز داشت تا بتواند در روح و ایمان آنها رخنه کند و آنها را شیفته‌ی جهاد و مرگ و غیره نماید حتی در قرآن به عنوان کتاب اسلام آمده است آنها (اعراب) اسلام را بنا بر شرایطی قبول کردند و تسلیم شدند اما به آن ایمان نیاوردند، علاوه بر آن شمار زیادی از مردمان جزیره العرب نگرش منفی نسبت به فتوحات اسلامی داشتند.

اغلب فتوحات اسلامی در زمان بنی امیه رخ داد؛ معروف است که بنی امیه هیچ ایمانی به اسلام نداشتند و تنها آن را ابزاری برای ادامه حکومت و سلطه خود بر دیگران به کار گرفته بودند؛ امویان نه قبل از قدرت گرفتن اسلام بعد از فتح مکه و نه پس از آن مرحله هرگز به این دین ایمان نداشتند.

دکتر طه حسین روشنفکر مصری در کتاب «الادب الجاهلی» در این‌باره می‎نویسد: امویان با اسلام خود را به جهانیان معرفی کردند، آنها نیازمند ابهتی بودند که با فتوحات اسلامی به وجود آمده و پس از عثمان به دست آنها رسید اما در حقیقت ایمانی به دین اسلام نداشتند آنها به ظاهر به اسلام افتخار می‌کردند؛ ناچار بودند به ظاهر از این دین حمایت کنند و خود را به آن ربط دهند چون با نام دین اسلام کشورگشایی می‌کردند؛ پس منافع، مقام و جاه‌طلبی آنها ایجاب می‌کرد نوعی رابطه میان منافعشان و ظاهری از اسلام برای توجیه سلطه‌شان بر دیگران حفظ کنند.

نظرات روشنفکرانی چون عبدالهادی عبدالرحمن و طه حسین دیدگاه ما را تایید می‌کند که عرب‌ها برای ترویج دین کشورگشایی نکردند بلکه آنها به دنبال انگیزه‌های مالی و غیره اقدام به فتوحات و اشغالگری کردند.

دکانداران دین در تفسیرات و توجیه‌های خود برای فتوحات اسلامی عوامل و عناصری را که باعث انسجام و پیوستگی فتوحات به وسیله ارتش عرب‌های مسلمان شد نادیده می‌گیرند و تنها عقیده به جهاد و رغبت به مرگ یا شهادت‌طلبی را انگیزه و عامل اساسی می‌دانند در صورتی که هر عاقل آزاداندیش اگر نظری به متون و خطبه‌ها و نامه‌نگاری خلفای مسلمین و فرماندهان فاتح یا والیان و نمایندگان آنها در سرزمین‌های اشغالی بیفکند در می‌یابد که انگیزه و هدف اصلی یا مهمترین عامل در همه آن فتوحات عامل اقتصادی بوده است.

بعضی دیگر از روشنفکران و تحلیلگران تاریخ معتقدند که عامل اقتصادی قویترین موتور محرکه فتوحات عرب‌های مسلمان به دیگر مناطق بود و برخی حتی فراتر از آن رفته این فتوحات را به عنوان یکی از مهاجرت‌های دیرپای سامیان که شرایط صحرای خشک آنها را به عناوین مختلف به سوی مناطق حاصلخیز مانند عراق، شام و ایران پرت می‌کرد، ارزیابی می‌کنند.

مطالب بیشتر در کیهان لندن

خالد بن الولید فرمانده پر آوازه تاریخ اسلام دریکی از سخنرانی‌ها برای سربازانش پیش از آغاز یکی از جنگ‌ها‌ با ایرانیان در عراق گفت: «اگر تنها به دلیل معاش روزمره نمی‌بود شاید تصمیم دیگری می‌گرفتیم و در این سرزمین (عراق) که ما بر آن اولی‌تر هستیم راه دیگری پیدا می‌کردیم و بر گرسنگی، فقر و درماندگی کسانی که عاجزند تلاش یا کاری ‌کنند، غلبه می‌کردیم».

این کلام واضح و روشن خالد بن ولید نشان می‌دهد که با چه هدفی جنگ را انتخاب کرده: برای قوت روزانه و امرار معاش یا گرفتن غنائم از سرزمین حاصلخیز عراق که آن زمان در دست ایران بود. سخن خالد بن ولید کلید معرفت و شناخت انگیزه فتوحات و غزوات را نشان می‌دهد. بر اساس همین گرسنگی بود که پبامبر مسلمین خوردن روغنی که موش مرده در داخل آن یافته بودند را جایز دانست و وقتی روغنی را که موش مرده در آن پیدا کرده بودند به وی نشان دادند و در مورد مصرف یا عدم مصرف آن روغن از او پرسیدند محمد گفت: موش مرده را از روغن درآورید و روغن اطراف موش را دور بریزید و بقیه را بخورید (صحیح بخاری۲۳۵-۲۳۶). به دلیل این اوضاع فلاکت بار بود که پیامبر نوشیدن ادرار شتر را نیز جایز کرد (صحیح بخاری ۲۳۳)!

عایشه همسر محمد پیامبر اسلام می‌گوید: «هرگز از غذا سیر نشده بودیم مگر بعد از فتح خیبر!»

طبق سیره ابن هشام، خیبر شهری پر رونق بود و سرزمینی حاصلخیز که به قلعه‌ای احاطه شده بود. مالکان اصلی آن یهودیان بودند که مسلمانان دو بار برای فتح آن قلعه از آنها شکست خوردند اما بار سوم آن را فتح کردند و اغلب مردان آن قلعه را کشتند و اموال را به غنیمت و دختران را به کنیزی و بردگی گرفتند.

ابن خلدون می‌نویسد: «عرب‌های الجزیزه تا قبل از اسلام از نظر رفاه زندگی از همه ملل جهان عقبتر بودند و در خاک بی‌حاصل حجاز که هیچ محصولی در آن کاشته نمی‌شد، زندگی می‌کردند. آنها با زراعت، حبوبات یا میوه بیگانه بودند مناطق حاصلخیز مانند عراق و یمن از آنها دور بود. حشرات و حیوانات وحشی خوراک عمده آنها بود و قریش از چنین اوضاعی خیلی دور نبودند اما به محض اینکه به سوی ملل فارس و روم تاختند و زندگی و رفاه این دو ملت را برای خود مباح کردند، به زندگی مرفهی رسیدند یک اسب‌سوار جنگجوی عرب در برخی جنگ‌ها سهمش شاید به هزاران سکه می‌رسید؛ عرب‌ها به یُمن برکت فتوحات اموال زیادی به دستشان افتاد».

مسعودی مورخ دیگر می‌گوید: «در زمان عثمان صحابه غرق اموال بودند بطوری که وقتی عثمان به دست مردم قیام کرده کشته شد، پانصد و پنجاه هزار دینار و هزار هزار (میلیون) درهم در خزانه او پیدا کردند املاک عثمان در مناطق حنین و غیره به بیش از صدها هزار درهم برآورد شد علاوه بر این اسب‌های گرانقیمت و شتران زیادی نیز در تملک داشت. الزبیر یکی دیگر از صحابه پیامبر وقتی می‌خواستند یک هشتم اموالش را پس از مرگش به همسرش بپردازند پنجاه هزار درهم تنها یک هشتم اموال او بود. او همچنین هزار اسب، کنیز و نوکر از خود بر جای گذاشت طلحه دوست زبیر نیز روزی یک هزار دینار از عراق خراج می‌گرفت (مقدمه ابن خلدون چاپ الازهر ۱۹۳۰- صفحه ۱۷۰).

بلاذری در تاریخ «فتوح البلدان» می‌نویسد: «ابوبکر اهل مکه وطائف و یمن و همه قبایل عرب در نجد و حجاز را جمع کرد و آنها را برای جهاد و گرفتن غنائم از روم فراخواند او بسیار آشکار و شفاف به آنها گفت غنائم زیادی به شما خواهد رسید. ابوبکر برای ایجاد انگیزه جنگ با روم برای صحابه و پیروان دین خود، آنها را به کسب غنائم زیاد تطمیع و تشویق کرد».

بنابراین حتی اگر عامل اقتصادی یا حتی انگیزه‌های دینی دلیل پیروزی مسلمانان علیه رومیان و ایرانیان بدانیم، باز عوامل مهم دیگری نیز بود که دکانداران دین از روی تعصب آن عوامل را نادیده گرفتند. دو امپراتوری ایران و روم تا قبل از ظهور اسلام درست در روزهایی که محمد در شبه‌جزیره برای دین خود تبلیغ می‌کرد، امپراتوری فارس و روم درگیر جنگ‌های فرسایشی با یکدیگر بودند بطوری که این جنگ‌ها هر دو امپراتوری را خسته، فرسوده و ناتوان کرده بود؛ علاوه بر این جنگ و کشمکش داخلی بر سر قدرت میان حاکمان در درون دو امپراتوری و نارضایتی مردم از عامل دیگر ضعیف شدن دو امپراتوری‌ایران و روم بود.

تمام این عوامل باعث شد تا امپراتوری روم و فارس در برابر یک نیروی تازه‌نفس و منسجم مانند عرب‌های مسلمان که چیزی برای از دست دادن نداشتند که از پیامدهای جنگ بترسند، کم بیاورند و در نهایت از مهاجمان شکست بخورند.

عبدالهادی عبدالرحمن روشنفکر سکولار می‌گوید: «از عادت عرب‌ها جنگ علیه دیگران بود تعدی و خصومت علیه دیگری از عادات انسان عرب بود و به آن افتخار می‌کرد بنابراین او همیشه به دیگران در خارج از قلمرو خود حمله می‌کرد؛ این عادات را از ابتدای زندگی‌اش در قبیله یاد گرفته و در ذات وجودی انسان عرب نهفته بود حالا این انسان که هجوم و غارت جز لاینفک از زندگی‌اش بود «پرچم اسلام» را برداشته و با این پرچم، برای به اسارت درآوردن دیگران، به غنیمت گرفتن اموال، دختران، زنان، جزیه (مالیات) و خراج مشروعیتی برای خود به دست آورده بود».

یکی دیگر از دلایل انسجام «ارتش اسلامی» ساختار قبیله‌ای محدود بود. این ساختار برخلاف جامعه ایرانی باز آن زمان مانع بروز طبقات و نزاع بین آنها می‌شد. اساس وحدت در شبه‌جزیره عرب «قبیله» بود و هر قبیله‌ای نماینده یک واحد اقتصادی مستقل از دیگری بود در حالی که تمایز طبقات در کشورهای روم و ایران باستان چنان گسترده بود که به بروز انقلاب‌ها و جنگ‌های شدید داخلی منجر می‌شد. این نزاع‌های طبقاتی به صورت پنهانی و در سکوت مطلق انسجام و وحدت ساختاری امپراتوری‌های ایران و روم را از داخل ضعیف و به تدریج مختل کرده بود. عبدالرحمن معتقد است که از عوامل قدرت ارتش اسلام که محمد در جنگ علیه قوم و خویشان قریشی خود آن را تشکیل داد، به زیر کنترل درآوردن همه قبایل عرب بود. محمد پس از فتح مکه بطور عمده به حملات و تهاجم به قبایل اطراف جزیره العرب و کنترل مناطق آنها و تصرف اموال، زمین، چمنزارها و دام‌های بزرگ و کوچک آنها روی آورد.

روشی که او به کار می‌گرفت دقیقا مانند روش جاهلیت یا دوران قبل از اسلام میان اعراب بود. قبل از اسلام هرگاه قبیله‌ای بر قبیله دیگری پیروز می‌شد، قبیله شکست خورده همه دارایی و املاک خود را به قبیله پیروز می‌داد و این قانون مورد قبول همه بود. با آمدن اسلام همان غارتگری با مفهوم تازه‌ای به نام «جزیه»، «خراج» مالیات و غنائم و غیره جا افتاد.

مقدار مالیات و جزیه گرفتن تابع ضابطه خاصی نبود و به نظر حاکم یا والی خلیفه در سرزمین فتح شده بستگی داشت اگر تشخیص داد مردم درآمد زیادی دارند به نسبت درآمد آنها باید پرداخت می‌کردند.

وقتی عمرو عاص مصر را فتح کرد یکی از بزرگان مصر در کلیسایی به سراغ عمرو عاص آمد و از او پرسید: «به ما بگویید که هر یک از ما چقدر باید «جزیه» بدهیم»؟ عمرو عاص نگاهی به کنج کلیسا کرد و گفت: «اگر از سطح زمین این کلیسا تا سقف آن را به من بدهی اکنون به تو نخواهم گفت؛ شما برای ما مخزن اموال هستید اگر درآمدتان زیاد بود زیادتر از شما خواهیم گرفت و اگر کم شد بر شما تخفیف خواهیم کرد، چون مصر شما با زور فتح شد».

وقتی عثمان عمرو عاص را از ماموریت گرفتن «جزیه» از اهل مصر برکنار کرد، و تنها کار اداره امور نظامی را به او محول کرد به عثمان خلیفه سوم مسلمانان نوشت: «با این ماموریتی که به من دادی اکنون من مانند کسی هستم که شاخ گاو شیرده را در دست گرفته تا دیگری شیر آن را بدوشد!»

این گفته عمرو عاص نشان می‌دهد که تجاوز و اشغالگری هیچ ارتباطی با «نشر دین» اسلام نداشت، هدف اصلی چپاول و غارت منابع مردم تحت اشغال بود و سخنان عمرو عاص کلید دیگری برای شناخت اندیشه‌های مهاجمان عرب مسلمان است.

عمرو عاص در مصر قانونی تصویب کرد که به موجب آن کسانی که از عهده پرداخت «جزیه» بر نمی‌آمدند، باید بچه‌های خود را بفروشند و از پول آن «جزیه» را پرداخت کنند (فتوح مصر ابن الحکم- صفحه ۱۱۶).

عمرو عاص وقتی مصر را محاصره کرد «مقوقس بزرگ مسیحیان حاکم مصر نماینده‌ای برای او فرستاد به عمرو العاص گفت: «از ما چه می‌خواهید؟» عمرو عاص گفت: «شما در برابر سه گزینه قرار دارید یا مسلمان شوید یا «جزیه» بدهید یا با شما جنگ کنیم». نماینده مقوقس گفت: «جزیه می‌دهیم». اما عمرو عاص با یاران خود مشورت کرد آنها گفتند نه جزیه و نه صلح از آنها قبول نکن تا همه تسلیم شوند و کل سرزمینشان به کنترل ما درآید (کتاب ابن عبد الحکم القرشى ص۵۳، ۵۵).

عمر الخطاب علاوه بر پرداخت جزیه قانون دیگری بر مصری‌ها تحمیل کرد و آن «ضیافت اجباری» و اینکه هر خانواده‌ای باید سه روز افرادی از ارتش اشغالگر مسلمانان را پذیرایی کند. در این سه روز هر چه این سربازان می‌خواهند قبطی‌ها باید برآورده می‌کردند.

عمر دستور داد تا آمار مصر علیا و مصر سفلی که شامل دو کشور مصر و سودان کنونی می‌شد را تهیه کنند و برای هر واحد شرایط دو دینار باید جزیه دهد. به روایت تاریخ جمعیت آن زمان مصر علیا و سفلی یعنی در اوایل قرن هفتم میلادی حدود ۶ میلیون نفر بود و سالیانه ۱۲ میلیون دینار به عمر می‌دادند (ابن عبد الحکم القرشى- ص ۵۵).

به اعتقاد رهبران و روحانیون اسلامی، عرب‌ها به دو دلیل وارد مصر شدند: ۱- گسترش اسلام ۲- اخراج رومیان که به مصریان ستم روا می‌داشتند و اموال آنها را غارت می‌کردند؛ اگر دلیل دوم را مورد بحث قرار دهیم مسلما رومیان مهاجم و اشغالگر بودند و در نتیجه مردم ما را غارت می‌کردند اما آیا وضعیت با آمدن اشغالگران مسلمان عرب تغییر یافت؟

عبدالحکم القرشی، می‌گوید وقتی عمرو عاص مصر را فتح کرد به قبطیان مصر گفت: «اگر کسی گنجینه‌ای یا ذخیره‌ای از طلا یا جواهر یا پول دارد و آن را مخفی کند و بعد ما آن را بیابیم سر او را از تنش جدا خواهیم کرد. گفته می‌شود یک قبطی گنجینه‌ای را مخفی کرده بود و سپس به عمرو عاص گفت گنجینه‌ای دارم؛ عمرو عاص پس از گرفتن گنجینه این قبطی را کشت» (ابن عبدالحکم - ص۶۵).

اگر عرب‎ها برای نشر اسلام به مصر آمده بودند، چرا پس از اسلام آوردن مصری‌ها عرب‌ها به مکان اولیه خود در جزیره العرب باز نگشتند؟

در نامه‌نگاری میان عمربن خطاب خلیفه و عمرو عاص بسیار روشن است که اینها برای غنائم و پول کشورگشایی می‌کردند نه برای چیزی به نام دین، اگر هم دین را به کار گرفته‌اند تنها ابزاری بود تا با آن به اقدامات غیرمتعارف خود از جمله قتل و غارت مشروعیت بدهند.

عمرو عاص در یکی از نامه‌هایش به عمر که از او خواسته بود خراج بیشتری بفرستد نوشت: «مصر را تا توانستیم دوشیده‌ایم دیگر شیر آن تمام شده و مردم چیزی ندارند که بیشتر بدهند حتی با یهود یثرب هم چنین کاری نکردیم!»

عمر از عمرو عاص قانع نشد و در جواب او نوشت: «من از نامه‌نگاری‌های فراوان شما و دیر فرستادن خراج و جزیه شگفت‌زده و متعجب هستم. می‌دانی که من جز با اثبات حق به صورت واضح از تو راضی نخواهم شد من ترا به مصر نفرستادم که آن سرزمین را طعمه‌ای برای تو یا فامیلان و قوم خویشانت کنی من ترا به این جهت فرستادم که خراج و جزیه آن سرزمین را برای ما بفرستی اگر نامه من به دستت رسید زود جزیه را بفرست که این حق مسلمانان است می‌دانی که مردمانی در اطراف من هستند که در تنگدستی زندگی می‌کنند».

در سخنان عمر هیچ سخنی از نشر اسلام و دین دیده نمی‌شود؛ نوشته‌های عمر هم آیات قرانی نیستند که احتیاج به تفسیر و تاویل داشته باشند! همه چیز روشن است و نیازی به تفسیر ندارد. عمرو عاص را برای گرفتن جزیه به مصر فرستاده نه برای گسترش اسلام! در کتاب‌های تاریخی آمده است که مسیحیان مصر حتی پس از اینکه مسلمان هم ‌شدند از دادن جزیه معاف نبودند.

بنابراین همّ و غم اشغالگران عرب هیچگاه نشر اسلام نبود؛ هدف اصلی آنها غارت و چپاول اموال و دسترنج کارگران و دهقانان بود. این غارتگری از عراق و بلاد فارس (ایران) آغاز و تا سوریه، فلسطین و شمال آفریقا مراکش، مصر ادامه داشت. هر عقل سلیمی و هر اندیشمند آزاد اگر به دور از تعصب واقعیت‌های تاریخ را به صورت صحیح و منصفانه نقد و بررسی کند به روشنی در می‌یابد که عرب‌های مسلمان همه کشورها را با هدف تسلط بر ثروت‌هایشان و استفاده از موقعیت فوق‌العاده آن کشورها اشغال کردند.

این حقیقت میراثی است که ما سال‌های سال جرأت نقد و بررسی نقاط ضعف آن را نداشته‌ایم یا در تاریخ‌نویسی از آن نقطه ضعف‌های فاحش چشم‌پوشی کرده‌ایم.

اکنون رژیم‌های عربی با چنین میراثی از گذشته و با اوضاع آشفته امروز کشورهایشان به این سوال باید پاسخ دهند که: اگر چاه‌های نفت آنها خشک شود چه خواهند کرد؟!

در هزاره سوم با پایان یافتن ذخایر نفتی رژیم‌های عربی آیا به گوسفندچرانی و شترسواری باز خواهند گشت؟ آیا این به معنای خروج کامل عرب‌ها از دایره تاریخ نیست؟ در سال ۲۰۱۱ موسسه مالی «سیتی گروپ» در گزارشی هشدار داد که ذخایر نفت سعودی و برخی کشورهای عربی احتمالا تا سال ۲۰۳۰ به پایان خواهد رسید. آیا این کشورها برای مواجه شدن با چنین شرایطی و دوران پسانفت آمادگی دارند؟ صندوق بین المللی پول نیز در سال‌های گذشته از دولت سعودی خواست که کمتر هزینه کند و از ثروت خود به نحو بهتری برای دورانی که ذخایر نفت به پایان می‌رسند بهره برداری کند. عربستان سعودی اکنون پس از سال‌ها به اجرای طرح‌های بزرگ و پر هزینه‌ی زیربنایی برای گسترش و نوسازی زیرساخت‌های کشور گام برداشته است. هراس و نگرانی از دورانی که نفت به پایان برسد به دیگر کشورهای همسایه سعودی نیز سرایت کرده است.

دکتر فوزی منصور تحلیلگر چپ مارکسیست در کتاب «خروج العرب من التاریخ» پیش‌بینی کرده است که عرب‌ها دیر یا زود از تاریخ خارج می‌شوند. این پیش‌بینی شجاعانه‌ای است اگر چه حتی دوستان عرب مارکسیستی‌ وی آن را جدی نگرفته و اهمیتی به آن نداده‌اند.

*منبع: وبسایت الحوار المتمدن
*نویسنده: طلعت رضوان
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy