۱۶ آذر امسال، چهره هایی شناخته شده با آرم اصلاح طلبی در دانشگاه تربیت مدرس و چند دانشگاه دیگر به تبیین مواضع خود برای دانشجویان پرداختند. مواضعی که بیش از هر چیز به صدای کفگیر هایی شباهت داشت که از نبود حتی اندکی در ته دیگ خبر میداد. سخنرانی هر یک از آقایان عمادالدین باقی، سعید حجاریان و غلامحسین کرباسچی نمایی از نگاهی متفاوت به حوزه سیاسی اجتماعی حال حاضر کشور بود. آقای باقی البته صادقانه و بی پیرایه در پاسخ به یکی از حاضران گفت: شعار ۱۴۰۰ اگر کمتر از اصلاح قانون اساسی باشد راه به جایی نمیبریم. هرجا مشکل در این سالها داشتیم معلوم شده که مشکل از عدم اصلاح قانون اساسی است.... نیروی اجتماعی اگر هوشمندانه در صحنه باشد مشکلی پیش نمیآید. به نظر من اصلاحات به شکل الان پاسخگو نیست و اصلاح طلبان باید طرحی نو دراندازند. سخنان آقاین حجاریان و کرباسچی نیز بیش ازارائه حداقلی از یک نقشه راه به یک رفع تکلیف در پاسخ به دعوت دانشجویان شباهت داشت. اما مصاحبه جناب تاجزاده در نوزدهم آذر ماه با خبرگزاری ایسنا و نکاتی که بنظر نگارنده حکایت از یک آشفتگی میداد بسیار قابل تامل بود.
آقای تاجزاده گفت: " مادامی که درصد عظیمی از مردم از جمله بهعلت ترس از اینکه گرفتار وضعیت بدتری شوند، مخالف سرنگونی حکومت باشند، حتی اگر به جمهوری اسلامی اعتقاد نداشته و مخالف آن هم باشند، اما اصلاح سیستم را ترجیح دهند، براندازان به عدم امکان وقوع این اتفاق آگاهی دارند و بر همین اساس، وجود اصلاحطلبان را باعث «استمرار نظم و ثبات سیاسی» در ایران میدانند. براندازی نظام در حد شعار و آرزوی طرفدارانش باقی میماند"..... همین بریده از گفتار ایشان نشان از عدسی محدودی است که گفتمان اصلاح طلبی را از قاب آن میبینند. آقای تاجزاده در این جملات معدود به باور نگارنده مرتکب خطاهای راهبردی شدهاند. به چه دلیلی ایشان ترس از بد تر شدن شرایط را علت گرایش بسیاری (حتی آنان که به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند) به اصلاحات میداند؟ چنین دیدگاهی مانند توصیف یک انسان پرهیزکار است که ادعا شود تنها به دلیل ترس از عذاب جهنم و نه باورهای مثبتش به عبادت روی آورده است؟ شاید امثال آقای تاجزاده تنها به انگیزه سوریهای نشدن کشورمان در اردوگاه اصلاح طلبی خیمه زدهاند اما اگر نگاه حزبی را از این گفتمان بردارند قطعا بسیاری خیمههای دیگر را خواهند دید که در این عرصه پهناور از روش میان بر دخالت قدرتهای خارجی و یا توسل به خشونت برای اصلاح سیستم مدیریت کشور پرهیز دارند. آنها گفتمان اصلاح طلبی را نه در زیر سقف کوتاه بنیاد باران و نه در پس کوچههای خیابان پاستور که در همگرایی تمامی جامعه ایرانی از کران تا کران کشور میدانند. گفتمانی که حتی بدنهای که با به هم زدن فعالیتهای مدنی، ظاهرا در آنسوی اردوگاه قرار دارند را از آن خود دانسته و آنان را تنها یک قربانی تلقی میکنند. این دیدگاه فراگیر باور دارد که این جمع هم از جوانان کشورمان، تنها به این دلیل که مدعیان رسمی اصلاح طلبی جامعه متنوع را به زیر سقف کوتاه خانه خود فرا میخوانند ناگزیر به گرایش به آنسو شدهاند. باور کنیم که خانهای که سنگ بنای ان تنها بر احراز تعدادی کرسیهای نمایندگی و حداکثر تصاحب خیابان پاستور نهاده شده است جایی بیشتر از معدود حال حاضر را ندارد. مگر که جناب تاجزاده به مناسبتهای مختلف از آن زمان که مدیر انتخابات کشور تا زمانی که در حصر و حبس بودند به برگزاری انتخابات آزاد و برخاسته از تمام ظرفیتهای اجتماعی پای نمیفشردهاند؟ حالا چرا بسیاری از این همفکران را به تفسیر و توجیه ترس از بد تر شدن شرایط در زیر بیرق اصلاح طلبی جای میدهند؟ جناب تاجزاده! باور کنید در همین اردوگاه روبریتان که نام اصول گرایی برآن نهاده شده بسیاری که دغدغه میز و کرسی نداشتهاند چه بسا در این مدت از اصلاح طلبان رسمی دگرگون ترشدهاند. اصول گرایانی که گفتمان اصلاح را تنها در زیر یک سقف کوتاه بر نمیتابند. آنها که تصور میکنند طلایه داران اصلاحات تنها کسانی هستند که در سال ۱۳۵۸ از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند با تناقضهای اکنون بین آنان چه میکنند؟ از سویی میبینیم که امثال آقای اصغر زاده شجاعانه آن خیزش احساسی را به نقد تند میکشاند و از سویی مترجم ۱۷ ساله آن زمان را میبینیم که به پاس ترجمههایش سال هاست برکرسی معاونت رییس حمهور تکیه زده است. بدیهی است که امثال او منافع گروگان گیری را بیش از ضررهایش میدانند.
آقای تاجزاده عزیز، بیش از آنکه سترون شدن گفتمان رسمی اصلاح طابی را به حساب سرکوب اصول گرایان و نیز براندازان بدانید از سوختن ناقص جریان حزبی اصلاح طلبی در این سالها که خفگی آورده است گلایه کرده و به نقد بنشینید. از فراکسیون نا امید کننده موسوم به امید مجلس شورای اسلامی انتقاد کنید که اگر جمع بر اندازان هم در این سالهای اخیر زیاد هم شده بواسطه ناامیدی از کارنامه امثال آنان بوده است. بطور قطع اگر از ابتدا با روشهای خاکستری به این سوزاندن ناقص مبادرت نمیشد هر گز انسداد و خفگی هم بوجود نمیآمد. نگارنده در اواخر دوره هفتم ریاست جمهوری نامهای به آقای خاتمی نوشتم. در آن نامه رفتار خاکستری اصلاح طلبان کرسی دار را موردنقد قرار داد ه و گفتم ایکاش جنین ناقص این شیوه از توسعه سیاسی را سزارین نمیکردید. از فرایند جوانه زنی بذر گیاهان در آن نامه مثال زدم که یا که باید در محیط خشک حفظ شوند تا توان جوانه زنی را از دست ندهند و یا باید رطوبت کافی به انها برسد. اما اگر بذری در معرض رطوبت ناقص قرار بگیرد انزیمهای آن فعال شده و نهایتا قوه نامیه خودرا برای همیشه از دست میدهد. برای آقای خاتمی نوشتم بیم آن دارم با این شیوه بینا بینی و رطوبت ناکافی، بذر اشتیاق به توسعه سیاسی برای همیشه از دست رفته و به سرخوردگی اجتماعی منجر شود
اقای تاجزاده باور کنید با ترساندن و جار زدن جامعه سرخورده بسوی سقف کوتاه اصلاح طلبان کرسی دار، آنها به این خانه تنگ از اصلاح طلبان پاستور نشین باز نمیگردند. اگر دلسوزانی در تلاشند که فیل مردم را به خانه دیدگاه خود فرا خوانند باید خانه بسازند در خور فیل.
عبدالحسین طوطیایی