هومان دوراندیش - یورونیوز
عباس عبدی معتقد است اصلاحطلبان هیچ مسئولیتی در قبال عملکرد دولت و مجلس ندارند ولی امیر محبیان میگوید افکار عمومی حساب اصلاحطلبان را از دولت و مجلس جدا نخواهد کرد.
روحانی کاندیدای اجباری اصلاحطلبان بود
عباس عبدی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با یورونیوز در پاسخ به این سوال که اصلاحطلبان چه مسئولیتی در قبال عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم دارند، گفت: «من نمیدانم منظور شما از مسئولیت چیست. آقای روحانی هیچگاه نامزد انتخابی اصلاحطلبان نبوده. نه در سال ۹۲ نه در سال ۹۶. اصلاحطلبان از بین نامزدهایی که شورای نگهبان تایید کرده بود، یک نفر را انتخاب کردند و معتقدم در هر دو دوره بر حسب افراد موجود انتخاب درستی انجام دادند و به نظر من هیچ مسئولیتی هم در قبال عملکرد روحانی بر عهده اصلاحطلبان نیست. به همین دلیل من اصلاً به اندازه سر سوزن هم توقع ندارم که آقای روحانی مطابق میل اصلاحطلبان رفتار کند.
او تعهدی هم به اصلاحطلبان نداشت. اصلاحطلبان چون به دلایل روشنی شرکت در انتخابات برایشان موضوعیت داشت مجبور بودند از روحانی حمایت کنند. انتخابات برای آنها موضوعیت داشت و دیگر مسائل و نامزدها برای آنان جنبه فرعی داشت و اگر هم از روحانی حمایت نمیکردند، یکی از رقبای روحانی برنده انتخابات میشد و در این صورت احتمالاً الان هم به دلیل عدم حضور در انتخابات باید پاسخگوی عملکرد نامزد اصولگرایان میبودند. مسئولیت متناسب با اختیارات است. هنگامی که اصلاحطلبان هیچ اختیاری در بود و نبود نامزدهای مورد نظر خود ندارند، طبعاً مسئولیتی هم ندارند. آنان در برابر دوره خاتمی و نیز انتخابات سالهای ۸۴ و ۸۸ باید مسئولیتپذیر باشند ولی درباره عملکرد دولت روحانی چنین بایدی متوجه آنان نیست. و هرجا که نقد دارند با ملاحظه جمیع شرایط میباید نقدشان را مطرح کنند. حتماً کسی انتظار نداشت آنان از رئیسی و قالیباف حمایت کنند. بنابراین من نمیفهمم منظور از پاسخگویی اصلاحطلبان چیست.»
اما امیر محبیان، نظریهپرداز سیاسی نزدیک به جناح محافظهکار ایران در پاسخ به همین سوال به یورونیوز گفت: « در اینکه اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند شکی نیست ولی این حمایت به صورت ناگزیر صورت گرفت. اصلاحطلبان بعد از وقایع سال ۸۸، عملاً به حاشیه قدرت رانده شدند و مجبور بودند علیرغم میل باطنی با جریانی غیر از خود ولی نزدیکتر به خودشان ائتلاف کنند. آنها میکوشند علیرغم این ائتلاف مسئولیت این حمایت را نپذیرند اما افکار عمومی حساب آنها را از دولت و مجلس جدا نخواهد کرد.»
با افزایش نرخ دلار در ایران، از زمستان سال ۹۶ تا اواخر تابستان سال جاری، و به تبع آن بالا رفتن قیمت کالاها، پرسش درباره مسئولیت اصلاحطلبان در قبال عملکرد دولت حسن روحانی و مجلس دهم در افکار عمومی بسیاری از شهروندان ایران مطرح شده است.
انتخابات باید طریقیت داشته باشد نه موضوعیت
عباس عبدی درباره این انتقاد که «اصلاحطلبان از طریق انتخابات عمدتاً وزن اجتماعی خودشان را به محافظهکاران یادآوری میکنند ولی به مردم پاسخگو نیستند که چرا اوضاع اقتصادی در دولت روی کار آمده با حمایت آنها این قدر ناامیدکننده است» میگوید: «انتخابات تاکنون همین طور بوده است. یعنی خود انتخابات به عنوان یک کنش سیاسی برای باز کردن فضای سیاسی موضوعیت داشته است. ولی من معتقدم از این به بعد دیگر چنین رویکردی به انتخابات مفید فایده نیست و کسی هم با آن همراهی نخواهد کرد. انتخابات باید طریقیت داشته باشد. یعنی انتخابات باید بتواند راهی را باز کند و جامعه را به جایی برساند. با ادامه روند انتخاباتهای گذشته، چنین امری امکانپذیر نیست مگر اینکه تحولی اساسی در فضای سیاسی و انتخاباتی کشور رخ دهد.»
امیر محبیان نیز در پاسخ به سوال فوق، بر فقدان استراتژی اقتصادی مشخص در جناح اصلاحطلب حکومت ایران تاکید کرده و میگوید: «اصلاحطلبان دارای رویکرد اقتصادی مدونی نیستند. نگرشهای آنان طیف گستردهای را در بر میگیرد؛ از جریانات اقتصادی با گرایش چپ تا لیبرالترین گرایشها. از این رو شاخص واحدی برای ارزیابی رفتار و رویکرد اقتصادی دولت وجود ندارد. البته اصولگرایان هم وضعیت تقریباً مشابهی دارند. بسیاری از مواضعشان اقتضایی است. یعنی بر حسب شرایط موضع میگیرند نه بر حسب برنامه شفاف.»
دوره «تکرار میکنم» سر آمده
آقای عبدی در پاسخ به این سوال که «با توجه به وضعی که از دی ماه ۱۳۹۶ در کشور پدید آمده، آیا آقای خاتمی باز هم میتواند با "تکرار میکنم" نتیجه انتخابات را رقم بزند؟» میگوید: «اگر این انتخابات عین گذشته باشد، یعنی رویکرد رادیو و تلویزیون و دستگاه قضایی در جامعه چون گذشته باشد و نظارت استصوابی شورای نگهبان هم مثل قبل تداوم یابد، مطمئنم نه آقای خاتمی نه "تکرار میکنم" به هیچ وجه نمیتواند تحولی جدی در حضور و شور و نتیجه انتخابات ایجاد کند.»
آقای محبیان هم میگوید: «آقای خاتمی دارای تاثیر اجتماعی بویژه در طیفی از اصلاحطلبان است اما نظرسنجیها نشان میدهد از نفوذ و تاثیر ایشان کاسته شده است.»
اصلاحطلبان سنخیتی با جوانان دهه هفتاد ندارند
عباس عبدی، سردبیر روزنامه توقیف شده «سلام»، درباره بیاهمیت بودن تفاوتهای سیاستمدارانی چون محمد خاتمی و محمود احمدینژاد برای بخش قابل توجهی از متولدین دهه ۱۳۷۰ شمسی و تبعات این وضعیت میگوید: « مفروض این سوال تا حدی درست است ولی نه به طور کامل. نتیجه این وضع این است که نسل جدیدی با مسائلی تازهای میآید؛ نسلی که ممکن است با هیچ یک از این دو جناح فکری و سیاسی آشنا نباشند. ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که گروهها و ایدئولوگهای سیاسی هم واجد این توان هستند که تا حدودی خودشان را با نیازها و مطالبات نسلهای جدید تطبیق دهند.»
امیر محبیان، مدیر خبرگزاری آریا، اما معتقد است: «گذشت زمان از دایره نفوذ خاتمی کاسته است. مطالبات متولدین دهه هفتاد با متولدین دهه پیش از آن فرق کرده است و بسیاری از سخنان اصلاحطلبان سنخیتی با مطالبات جوانان متولد دهه هفتاد ندارد.»
پس از اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶، مجمع روحانیون مبارز به ریاست محمد خاتمی بیانیهای منتشر کرد و معترضان را «عناصر فرصتطلب و عوامل آشوبگر» خواند. این بیانیه به انتقاد گسترده کاربران فضای مجازی، بویژه جوانان، از محمد خاتمی منجر شد.
اعتدالیها محلی از اعراب ندارند
آقای عبدی در پاسخ به این سوال که «در صورت تداوم فضای اقتصادی و سیاسی فعلی، شانس پیروزی اصلاحطلبان و اعتدالیون در انتخابات آتی مجلس را چقدر ارزیابی میکنید؟» میگوید: «در صورت ادامه یافتن وضع فعلی، اصلاً انتخابات برای اصلاحطلبان بیمعناست. اعتدالیون هم به نظرم محل چندانی از اعراب ندارند و در غیاب اصلاحطلبان کار جدیای نمیتوانند انجام بدهند. به هر حال در صورت تداوم وضع فعلی، انتخابات به معنای گذشته پایانیافته است. مگر اینکه تغییراتی در حوزههایی که برشمردم (صداوسیما، قوه قضاییه، شورای نگهبان) رخ دهد که در این صورت اساساً فضای جدیدی با عوامل و متغیرهای جدیدی شکل میگیرد که قضیه را متفاوت میکند.»
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال ۱۳۹۸ برگزار خواهد شد.
تا سال ۱۴۰۰ شاهد تحولات بزرگی خواهیم بود
امیر محبیان به این سوال که «با توجه به ناامیدی مردم از دولت روحانی، احتمال روی کار آمدن یک دولت راستگرای رادیکال و یا اصولگرایان معتدلتری مثل علی لاریجانی در سال ۱۴۰۰ چقدر است؟» چنین پاسخ داد: «احتمال روی کار آمدن جریان تندرو اگرچه منتفی نیست اما زیاد هم نیست. احتمال روی کار آمدن جریانات پراگماتیک که راه حل عملی قابل پذیرش برای مشکلات کشور داشته باشند عقلاً بیشتر است. البته شرایط متحول کشور به گونهای است که پیشاپیش قضاوت را دشوار میکند.»
عباس عبدی اما در پاسخ به سوال فوق به یورونیوز گفت: «دولت راستگرا و افراطی قبلی، محصول ناامیدی از دولت خاتمی نبود؛ محصول درآمدهای نفتی بود. الان درآمدی وجود ندارد که یک دولت راستگرای رادیکال با اتکا به آن بخواهد سر کار بیاید. بنابراین من معتقدم امکان ظهور چنین دولتی خیلی جدی نیست و اساساً سیستم چنین اجازهای را به این جماعت نخواهد داد که بیایند سر کار. تجربه گذشته احمدینژاد برای هفت پشت سیستم را بس است. اصلاحطلبان هم که بر مسند قدرت اجرایی نباشند، باز راستگرایان رادیکال نمیتوانند به قدرت برسند. لاریجانی و امثال او هم اگر دولت را در دست بگیرند، اتفاق خاصی رخ نمیدهد. چنین افرادی ممکن است به سیاستهای اصلاحی را به نام اصولگرایان ولی با یک پشتوانه ضعیف مردمی پیش ببرند. اما بنده معتقد نیستم که از الان میتوانیم مطابق معیارهای امروزمان از وضعیت، درباره سال ۱۴۰۰ قضاوت کنیم. تا آن موقع شاهد تحولات بسیار بزرگی در جامعه ایران خواهیم بود.»