Wednesday, Dec 26, 2018

صفحه نخست » درباره پیشنهاد آقای رضا پهلوی و واکنش مخالفان،‌ م. سحر

M_Sahar.jpgاین هم یکی دیگر از شگفتی‌های فکری و عملی ما «مخالفان حکومت آخوندی!» ست و از این لحاظ میان چپ و راست ما چندان تفاوتی هم نیست:

عده‌ای چنان از پیشنهاد ضبط ثروت عمال نظام از سوی آقای رضا پهلوی به خشم آمده‌اند که گویی قرار است بزودی ارث پدرشان را از آنان بگیرند!

من وارد چند و چون چنین پیشنهادی نمی‌شوم و به نظرم پیشنهادی ست که بدلیل تضادش با قوانین مالکیت آزاد و لیبرالیسم اقتصادی جاری برجهان غرب مطلقا عملی نیست. ضمن آن که نمی‌توان از یک کشور خارجی هم خواست که اموال (هرچند غارت شده و به سرقت رفتۀ) عده‌ای ایرانی (هرچند جنایتکار و دزد و خائن) را ضبط کند.

این موضوع امر ساده‌ای نیست و نتایجی بر او مترتب است و ابعادی دارد که در ابتدا به چشم نمی‌آیند ولی نتایجی به بار می‌آورند ارزیابی نشدنی.

حاصل چنین درخواستی از کشوری بیگانه که همواره به دنبال منافع خود بوده و سرنوشت مردم ایران برای وی بی ارزش شمرده شده بوده است، برای ملتی که همواره در تب استقلال خویش سوخته و در این هوا خود را به آب و آتش هم زده است می‌تواند بسیار مخرب نیز باشد.

اما از آنجا که عده‌ای این پیشنهاد (هرچند ناپخته و خام) را بهانه کوبیدن پیشنهاد دهنده کرده‌اند و پشت سر هم در تحریف اصل ماجرا می‌کوشند و همه مسائل را چندی ست به کناری نهاده و همه کوشش و توان خود را بر این نقطه متمرکز کرده‌اند تا بلکه بتوانند کینه‌های کهن خود را نسبت به خاندان پیشنهاد دهنده شفا دهند، لازم دانستم که نکات زیر را به این افراد گوشزد کنم.

افرادی که همه آرمانهای آزادی خواهی یا ادعا‌های مبارزه با نظام آخوندی را به راحتی قربانی حُب و بغض‌های کهنسال خود می‌کنند و در این راه همه بدبختی‌های و فلاکتی که ملت ایران با آن دست به گریبان است را از یاد می‌برند.

از این رو می‌باید به آنها بگویم که:
آقاجان اگر شما جزء نظام هستید که خوب علت خشمتان معلوم است. من هم می‌بودم نگران می‌شدم. اما اگر مخالف نظام هستید، چرا از چنین پیشنهادی (که هرگز عملی هم نخواهد شد و تنها جنبۀ نمادین دارد،) تن لرزه گرفته‌اید؟

اینها اموال غارت شدۀ مردم است پس چه بهتر که در صورت ممکن در دست دشمنان سیاسی شما یعنی عمال حکومتی نباشد و نیروی قاهره آنها را تقویت نکند.

همین پولهاست که ۴۰ سال است صرف سرکوب ایرانیان و فراری دادن مردم از کشورشان شده است.

شما نگران چه هستید؟

آیامی ترسید خاندان رفسنجانی یا خامنه‌ای یا یزدی مصباح یزدی یا مکارم شیرازی یا جنتی یا علم الهدا یا طبسی فقیر بشوند؟

به راستی این خشم مخالفان یا مدعیان مخالف رژیم از آقای رصا پهلوی بابت چنین پیشنهادی برای چیست؟

آیا واقعا توجیه پذیر است؟

ما که از سیاست سر در نمی‌آوریم ولی گاهی از خودمان می‌پرسیم که نکند خدای ناخواسته (یا خداخواسته) تخم عقل را در کشور گل و بلبل آخوندی ملخ خورده باشد؟ این چه اپوزیسیونیگری ست که شما‌ها دارید؟

نقل است از ملا نصر الدین که برای خرید شکر نزد بقال رفته بود.

بقال ترازویی نهاده بود که سنگش گِل سرشوی بود. آورده‌اند که وقتی بقال به قصد آوردن شکر برای توزین به انبار می‌رفت ملا از این فرصت بهره می‌جست و تکه از آن گِل سرشوی را می‌کند و نوش جان می‌کرد.

بقال که به فراست دریافته بود به ملا گفت: بخور بخور که شکر خودت را می‌خوری!

حالا حکایت این آقایان و خانم هاست که به طور مستقیم و غیر مستقیم به خود زنی و خود سایی و استضعاف خویشتن مشغولند و همه توان خود را صرف تضعیف یکدیگر می‌کنند.

آیا در روزگاری که ایران را به پرتگاه برده‌اند و هرلحظه بیم سقوط کامل این کشور کهنسال می‌رود نمی‌باید ایرانیان خرده حساب‌های حقیرانه خود را کنار بگذارند و بر سرنجات ایران اگرنه وحدت، دست کم با بکدبگر همکاری و اگر نه همکاری، دست کم همدلی بورزند و ابنقدر بیهوده پادر کفش یکدیگر نکنند؟

آیا واقعاً این نکته خیلی خیلی هوش می‌خواهد که اپوزیسیون پراکنده ایرانی در خارج از کشور قادر به فهم و درک آن نیست؟

‌م. سحر

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy