چکیده: بعد از آن اقتدارگراها برای دچار نشدن ۹ دی به سرنوشت ۲۳ تیر که حتی بازجوها فراموشش کرده بودند، کوشیدند تا میتوانند خیابان و کوچه و روزنامه و مدرسه و میدان را به اسم ۹ دی نامگذاری کنند تا از خاطرهها نرود و به این ترتیب نشان دهند اکثریت مردم با آنها همسو و همنظرند. آنها هرگز باور نمیکردند مردم در روز ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ حماسه دیگری بیافرینند بهگونهای که تئوریسین استبداد دینی اعتراف کند: «همه ما اگر وحدت میکردیم و یک نامزد معرفی میشد، باز هم شکست...
***
سیدمصطفی تاجزاده
دو روز بعد از ۹ دی ۸۸ مرا به اطاق بازجویی بردند و بازجوها با خوشحالی گفتند روز ۹ دی همه ملت در سراسر کشور در تظاهرات شرکت کردند. حالا تو که میگفتی پایگاه سبزها مردمی است و خیلی مستحکم، نظرت در این باره چیست؟
پرسیدم: شما میدانید ۲۳ تیر چه روزی است؟ سکوت کردند که یعنی نمیدانند.
گفتم: درست مثل تظاهرات ۹ دی که از آن خبر می دهید، ۵ روز پس از ۱۸ تیر ۷۸ برنامه مشابهی تدارک دیده شد و آن موقع هم گفتند کار تمام شد و دیگر حمله به کوی دانشگاه از یادها رفت. اما آنچه در تاریخ و در خاطرهها ماند ۱۸ تیر است نه ۲۳ تیر و هنوز که هنوز است هر سال برای ۱۸ تیر تمهیدات ویژهای بهکار میگیرند که دانشگاهها آرام باشد و اتفاقی نیفتد.
در آینده نیز آنچه به یاد خواهد ماند این است که روز عاشورا خونهایی بناحق ریخته شد که باید جواب آن داده شود. آن ننگ میماند و ۹ دی از یاد میرود، هم چنان که ۲۳ تیر از یاد همه حتی از یاد خود شما رفت.
جواب دادند چون شما اصلاحطلبان در تبلیغات قوی هستی، واقعه ۱۸ تیر در یادها مانده است.
گفتم مسئله خیلی عمیق تر از تبلیغات است. ۷ ماه پس از ۲۳ تیر ۷۸ انتخابات مجلس ششم برگزار شد و نامزدهای اصلاحطلب با رأی قاطع مردم در دو مرحله اول و دوم مجلس، قویترین مجلس بعد از انقلاب را، بعد از مجلس اول، تشکیل دادند. در آن انتخابات رای و گرایش اکثریت ایرانیان معلوم شد.
همان انتخاباتی که آقای جنتی حداکثر تقلبی که کرد آن بود که حدادعادل را که رأی نیاورده بود، به جای علیرضا رجایی که رای آورده بود، روانه مجلس کرد. الان هم به شما میگویم در اولین انتخابات آزاد بعد از ۹ دی نظر واقعی اکثریت مردم روشن میشود و خواهید دید که رای آنها چیست.
دو سه روز بعد از این گفتگو دیدم رهبری ۹ دی ۸۸ را با ۲۳ تیر ۷۸ مقایسه کرد. این یکی از مواردی بود که احساس کردم بازجوییهایم آنلاین است!
بعد از آن اقتدارگراها برای دچار نشدن ۹ دی به سرنوشت ۲۳ تیر که حتی بازجوها فراموشش کرده بودند، کوشیدند تا میتوانند خیابان و کوچه و روزنامه و مدرسه و میدان را به اسم ۹ دی نامگذاری کنند تا از خاطرهها نرود و به این ترتیب نشان دهند اکثریت مردم با آنها همسو و همنظرند.
آنها هرگز باور نمیکردند مردم در روز ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ حماسه دیگری بیافرینند بهگونهای که تئوریسین استبداد دینی اعتراف کند: «همه ما اگر وحدت میکردیم و یک نامزد معرفی میشد، باز هم شکست میخوردیم».
جالب آنکه در آن انتخابات به آقایان هاشمی و خاتمی اجازه ندادند نامزد انتخاباتی شوند. چون میدانستند پیروزی آن دو تضمین شده است. همچنان که در سال ۷۶ مانع نامزدشدن مهندس موسوی شدند.
در حقیقت آنچه باعث ردصلاحیت هاشمی شد، سن بالای او نبود، بلکه رأی بالای او بود. این در حالی است که صدا و سیما و تمام تریبونهای رسمی نظام ۸ سال بهطور عام و ۴ سال بهطور خاص آنچه اتهام و افترا و اهانت بود، متوجه او و اصلاحطلبان کرده بودند و دریغ از حتی یکبار فرصت پاسخ گویی دادن به آنها در صدا و سیما یا دیگر تریبونهای حکومتی.