جمهوری اسلامی برای توجیه خشونت علیه مخالفان و قتل هزاران بیگناه ، به فتوایی خودخواهانه و بی سابقه از آیت اله خمینی استناد می کرد که به موجب آن ، حفظ نظاماسلامی از هر چیزی واجب تر است. مسلمانانی که نسل در نسل شنیده بودند " نماز ستون دین است " از خمینی شنیدند که "برای حفظ نظام می توان نماز را تعطیل کرد". گویندگان و تبلیغ کنندگان ادعای خمینی همان کسانی بودند که سالها بر فراز منابر می گفتند :" ظهر عاشورا تعدادی از معدود یاران امام حسین ، جان خود را فقط به این جهت از دست دادند که به عنوان سپر انسانی در جلوی امام ایستادند تا حتی در آن شرایط بحرانی، نماز تعطیل نشود ". کسانی که سالها نان تبلیغات در مورد جایگاه نماز را خورده بودند در دهه دوم انقلاب ، نان خور گفتمان " حفظ نظامحتی به بهای تعطیل نماز " شدند. در چنان فضایی ، نه تنها سر به نیست کردن مخالفان نظام ، مشروع تلقی می شد بلکه بی رحمی نسبت که کسانی که احتمال تبدیل آنان به " تهدیدی علیه نظام' وجود داشت نیز تقدیس می شد . با همین توجیه ، اعدامهزاران زندانی که سالهای طولانی در حال طی کردن دوران حبس خویش در زندان های جمهوری اسلامی بودند تقدیس شد و متاسفانه همچنان می شود.
در مورد بی رحمی نظامجمهوری اسلامی نسبت به مخالفانِ بالقوه و بالفعل، صدها نمونه قابل عرضه است. ترجیح ملت ها و کشورهای دیگر به ملت ایران و بذل و بخشش به گروههای غیرایرانی به قیمت فقیر نگهداشتن میلیونها ایرانی ، نیز نمونه بی رحمی سران حکومت به مردم عادی و کسانی است که پیوند خاصی با حکومت و سران آن ندارند. اما بی رحمی های حکومت، تنها غیر خودی ها - مخالفان حکومت یا مردمعادی که طرفدار حکومت نیستند- را شامل نشده است.چهلمین سال پیروزی انقلاب ، در حالی به پایان می رسد که نشانه های بی رحمی با " خودی " ها هر روز در حال افزایش است. بازداشت و شکنجه بسیاری از وفاداران به نظام ، حذف بسیاری از اعضای یکجناح سیاسی از طریق نظارت استصوابی و خانه نشین کردن گروهی از عناصر فعال در انقلاب که همچنان دل در گروی جمهوری اسلامی دارند از نشانه های آشکار بی رحمی با خودی ها در نظام جمهوری اسلامی است. در تمام چهل سال گذشته ، مصادیقی از بی رحمی نسبت به خودی ها مشاهده شده است. اما سخنان وقیحانه محسن رضایی را می توان نمونه منحصر به فرد بی رحمی علیه خودی هایی دانست که بسیاری از ایشان ، جان خود را برای حفظ کشور و نظام در طبق اخلاص نهاده بودند. فرمانده نادان سپاه پاسداران در دورانجنگ ، با وقاحتی مثال زدنی ، عملیات کربلای چهار را " عملیات فریب دشمن " نامیده است. در آن عملیات چند هزار رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند یا دچار مجروحیت موثر شدند . از زمان انجام عملیات کربلای چهار بیش از سی سال می گذرد. در تمام این سالها ، اخبار غیر رسمی در مورد لو رفتن عملیات و اصرار فرماندهان ارشد به ادامه عملیات علیرغم اطلاع از خطر، در محافل نقل می شد. اما تا کنون هیچکس با صراحت اعتراف نکرده بود که طراحان آن عملیات از ابتدا با آگاهی از بی حاصل بودن آن و با هدف فریب دشمن ، هزاران جوان را به کام مرگفرستاده اند.با توصیف اخیر، آن عملیات ، بی رحمی علیه رزمندگان ایرانی و اعلام آن پس از سی سال نشانه بی رحمی مضاعف نسبت به خانواده هایی است که سی سال داغدار عزیزانشان بوده اند. بلافاصله پس از اظهار نظر ابلهانه فرمانده اسبق سپاه، افرادی ازجناحهای گوناگون حکومتی و نیز برخی رزمندگان و خانواده های شهدا ، به ملامت او زبان گشودند و عده ای محاکمه او را خواستار شدند. اما در اوج همین ملامت ها و توضیح خواستن ها ، رهبر جمهوری اسلامی اقدامی انجام داد تا نشان دهد بی رحمی به خودی و غیر خودی - جز یاران مخصوص - شیوه مطلوب اوست. علی خامنه ای در سی سال رهبری، هشت بار حکم برای انتصاب رئیس مجمع تشخیص مصلحت صادر کرده که در هیچیکاز آنها به صورت خاص به تقدیر از دبیر مجمع پر اخته نشده در حالیکه این بار و همزمان با در افشانی محسن رضایی ، در حکم رهبر خطاب به آملی لاریجانی ، از رضایی با عنوان " دبیر محترم مجمع" نام برده شده و ایفای نقش موثر او در اداره مجمع درخواست شده است.