محمد ایمانی - دماوند
یکی از استراتژیهای انتخاباتی برای حضور پر شور مردم، «چندصدایی و دو قطبی کردن» انتخابات و تبدیل کردن آن به «بازی مرگ و زندگی» یا یک «اقدام حیاتی» است.
رژیمهای توتالیتر و فاشیستی که از انتخابات به عنوان ویترین مشروعیت خود استفاده میکنند، هرگاه ناامیدی مردم از ایجاد تغییر از طریق رأی فراگیر میشود، با چند تصمیم استراتژیک و هزینهای اندک برای کمپینهای انتخاباتی، مجددا توده و مردم را پای صندوق رأی میآورند و برای مدتی -این مدت متغیر است- این توهم را به آنها تلقین میکنند که آنها در شکلدهی به سیاست و سرنوشت خود و کشورشان موثر هستند.
معمولا این توهم بعد از انتخابات یا به زودی فراموش میشود، یا مورد تردید قرار میگیرد. تعداد کسانی که واقعا تا دور بعدی انتخابات باورشان به این تلقین حکومت را حفظ میکنند، -و نه کسانی که پول یا امتیاز دریافت میکنند تا این تلقین را در افکار عمومی حفظ کنند- بسیار اندک است و این جماعت معمولا جزو سادهلوحترین تودهها هستند.
اما اینکه اکثریت بعد از انتخابات به این پی میبرند که تاثیری در سیاست ندارند و حتی بازیچه شدهاند، به این معنی نیست که در دور بعد در انتخابات شرکت نکنند. دستکاری کردن مردم به قدری ساده است که مجددا با ایجاد یک فضای دوقطبی و تبلیغ اینکه این انتخابات حیاتی و سرنوشتساز است و اگر در آن شرکت نکنند، هزینههای سنگینی به زندگی آنها تحمیل میشود و مخاطراتی کشور آنها و زندگی آنها را تهدید خواهد کرد، دوباره و چندباره مردم را به پای صندوقهای رأی میکشانند.
انتخابات صرفا ابزاری برای نمایش مشروعیت دموکراتیک به کشورهای خارجی بویژه کشورهای رقیب و دشمن نیست، بلکه مهمترین ویژگی آن «تخلیه» انرژیهای سرکوب شده و یأس از رژیم حاکم است. این ویژگی مانع شورش علیه استبداد و تمامیتخواهی حکومتها میشود.
حیات و بقای رژیمهای توتالیتر به «انتخابات» بستگی دارد، بدون «انتخابات» عمر رژیمهای استبدادی کوتاه میشود.
واکنش تند فرانسه به اظهارات روحانی