اعتمادآنلاین | مینا جزایری - جمشید کی.چاکسی استاد برجسته مطالعات اوراسیا و ایران در مدرسه مطالعات بینالملل همیلتون لوگار در دانشگاه ایندیانا به همراه کارول ای.بی.چاکسی سخنران ارشد در زمینه اطلاعات استراتژیک در مدرسه انفورماتیک، محاسبه و مهندسی در همین دانشگاه در مقالهای که در دانشگاه ییل منتشر شد به مساله عقبنشینی نیروهای نظامی آمریکا و متعاقب آن به بررسی موقعیت ایران در منطقه خاورمیانه میپردازد. به گزارش اعتمادآنلاین در این مقاله چنین آمده است:
دونالد ترامپ اعلام کرد که قصد دارد تا دسامبر از سوریه و افغانستان عقبنشینی کند و اگر این امر درست باشد، ایران از افزایش نفوذش در سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و مناطق دوردستتر منتفع میشود. «سیاست خارجی اول آمریکا، منافع کوتاه مدت را بر نیازها و ارزشهای انسانی دیرپا اولویت میدهد، به طور گزینشی از اتوکراسیها حمایت میکند، و به طور آنی تصمیماتی را بدون مشاوره با شرکای بلندمدت و پایدار به اجرا میگذارد.»
حضور آمریکا میزانی از اطمینان در منطقه را پس از سالها جنگ فراهم آورد و متحدان برای حمایت دیگر تلاش میکنند. کردها اقلیتی قومی که در سراسر ترکیه، عراق، سوریه و ایران پراکندهاند با آمریکا متحد شدند تا داعش را مهار کنند اما رژیمهای در قدرت به آنها برچسب تروریست زدند. قرقیزستان به ایران اجازه میدهد که تجهیزات نظامیاش را از خاک این کشور انتقال دهد، ازبکستان و سایر ملتها نفت ایران را خریداری میکنند و قطر پیوندهای دیپلماتیکش را به منظور ایمن نگه داشتن حمایت تهران از این کشور در برابر تجاوزهای عربستان سعودی ترمیم کرده است. تحت فرمان ترامپ، ایالات متحده از قرارداد هستهای ایران در مِی ۲۰۱۸ بیرون آمد که این کار به افزایش رقابت و مسابقه تسلیحاتی بین ایران و عربستان سعودی انجامید. حتی متحدان نزدیکی مانند اسرائیل و کشورهای اروپایی روابطشان با چین و روسیه ادامه میدهند.
اندکی پس از اعلام عقبنشینی ایالات متحده از سوریه، دولت ترامپ بانگ عقبنشینی ایران را سر داده است. در واقعیت، ایران در سوریه و در سرتاسر منطقه مقبولیت پیدا کرده است. در واکنش به چشمانداز عقبنشینی نیروهای آمریکایی و افزایش نفوذ ایران، متحدان سنتی ایالات متحده به دنبال حامی دیگری هستند. رئیسجمهور دونالد ترامپ در ملاقات با کابینه در ۲ ژانویه اعلام کرد «هر بخشی از خاورمیانه و دیگر مکانهایی که مورد حمله قرار گرفتند به خاطر ایران به آنها حمله شده است.» «ایران مردم را از سوریه بیرون میراند...از یمن بیرون میکند... ما داریم با آنها به سختی برخورد میکنیم.» در ۱۰ ژانویه وزیر امور خارجه مایک پمپئو افزود: «ملتها برای مواجهه با رژیم ایران به نحو بیسابقهای در حال پیوستن به جبهه ما هستند.» حقایق با اظهارات دولت ترامپ تطبیق ندارد.
طبق گفتههای ترامپ در ۱۹ دسامبر میتوان گفت این ایالات متحده، و نه ایران است که سوریه را ترک میکند. نیروهای آمریکایی قرار بود ظرف ۳۰ روز سوریه را ترک کنند، با این وجود پنتاگون تنها شروع به بازگرداندن تجهیزات کرد. برخلاف ترامپ، ارتش ایالات متحده میخواهد از نیروهای بشار اسد، که توسط سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و شبه نظامیان شیعه عضوگیری شده از افغانستان پاکستان و آسیای مرکزی حمایت میشوند، ممانعت کنند تا قادر به بازپسگیری تمامی خاک سوریه نشوند.
آمریکا در حال رها کردن متحدان خود یعنی کردهای سوریه و ارتش آزاد سوریه است. یک جمعیت کُرد ملیگرا در سراسر مرزهای ترکیه، عراق، سوریه و ایران گسترده شدهاند. ترکیه آشکارا متعهد شده است کردها را از میان بردارد. ایران نیز به آنها به عنوان تروریست و تجزیهطلب مینگرد. در سوریه، نیروهای کرد، جنگجویان داعش راکه از سراسر دنیا آمدهاند در اسارت خود نگه داشتهاند. از منظر ترکیه و ایران، کردها باید این تروریستها را آزاد کنند تا نیروهای ایالات متحده و دیگر کشورها را مورد هدف قرار دهند. رژیم اسد و نیروهای پشتیبانی ایران بیرحمانه به دیگر شورشیان حمله خواهند کرد، سپس نافرمانی را در میان مردم عادی سوریه ریشهکن خواهند کرد.
ترامپ در جلسه کابینه در ۲ ژانویه صریح بود: « ما سوریه را نمیخواهیم... پای ثروت هنگفتی در میان نیست، صحبت از مرگ و شن است... آنها (ایران) میتوانند هرچه میخواهند آنجا بکنند.» تهران بر وفاداری به متحدانش تاکید کرد بدین صورت که فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار محمدعلی جعفری در ۱۷ ژانویه گفت ایران «نیروی نظامی، مشاوران انقلابی و تسلیحاتش» را در سوریه نگه میدارد. عقبنشینی نیروهای ایالات متحده، دسترسی ایران را به پایگاههای هوایی و دریایی درامتداد دریای مدیترانه میسر میکند و مسیرهای حمایت از حزبالله لبنان را ایمن میکند. تهدیدها علیه اسرائیل و اروپا افزایش مییابد.
زمانی که درگیریهای یمن در ۲۰۱۱ آغاز شد، ایران هنگامی که حوثیها به عنوان قبیلههایی شیعه دولت را در مارس ۲۰۱۵ برکنار کردند، از آنها حمایت کرد. عربستان سعودی از ترس، ائتلاف موقتی اعراب را به منظور بازگرداندن کنترل سنیها در یمن راه انداخت. ایالات متحده تسلیحات، امکان سوختگیری هنگام پرواز و اطلاعات مرتبط با مکان حملهها را برای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی فراهم کرد.
از اینرو یمن به یک منطقه جنگی نیابتی میان واشنگتن و تهران تبدیل شد. اما برای متحدان عرب سنی آمریکا، جنگ خیلی واقعی است. عربستان سعودی هر ماه حدود ۶ میلیارد دلار برای این جنگ هزینه میکند، بااینحال نیروهای ائتلاف عرب تنها با سربازان سودانی، پاکستانی، اسلامگرا و کودک دوام آوردهاند. حوثیها به کمک فناوری و مشاوره ایرانیها ریاض را از اواسط ۲۰۱۸ به وسیله موشک هدف قرار دادهاند، و بدین ترتیب جنگ را به قلب سرزمین نیروهای عرب نیابتی واشنگتن کشاندهاند.
ایران سود زیادی میبُرد اگر حوثیها قدرت را در یمن حفظ کنند که این امر شامل پایگاههای هوایی و دریایی در عدن و دیگر شهرهای ساحلی است. اعزام نیرو در آن مناطق به تهران اجازه میدهد تا اندازهای مسیر میان دریای مدیترانه و اقیانوس هند را کنترل کند، علاوه بر این دسترسی مستقیمی به کشورهایی که در امتداد شاخ آفریقا هستند را برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فراهم میآورد.
در جبهه اتمی، دولت ترامپ خودش را در وضعیت نامساعد دیگری میبیند که خود مسبب آن بوده است. از یک طرف، واشنگتن به طور یکجانبه برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ را که طی آن به ایالات متحده حق نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران و در دست داشتن ابتکار عمل در صورت تخطی این کشور را از طریق سازمان ملل متحد اعطا کرده بود، ملغی کرد. ازطرف دیگر، واشنگتن علیرغم اصرار عربستان سعودی برای حفظ توانایی غنیسازی اورانیوم و جلوگیری از هر گونه بازرسی موافقت کرده است که به این کشور فناوری هستهای بدهد. پادشاهی عربستان امید دارد درحالیکه ایران هنوز پایبند برجام است، تسلیحات هستهای را گسترش دهد. در نتیجه رهبران تهران میتوانند تصمیم بگیرند که صیانت از خودشان نیازمند ازسرگیری برنامه توسعه سلاحهای هستهای است.
رویکرد دولت ترامپ به برنامه موشکی ایران نیز از برنامه مشخصی برخوردار نیست. تهران توسعه موشکی میان برد و دور برد را ادامه داده است و میتواند به اروپای مرکزی، شمال آفریقا و شبهقاره هند دسترسی داشته باشد. مقامات آمریکایی ادعا کردند که آزمایشهای موشکی ایران قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده است، با اینحال ایالات متحده اقدام مستقیمی را در قبال این موضوع صورت نداده است. این موشکهای بالستیک در صورت پایان یافتن برجام قادرند که هم کلاهکهای مرسوم و هم کلاهکهای هستهای را حمل کنند. حشمتالله فلاحتپیشه، از اعضای کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی ایران عنوان کرده است که «این موشکها به تهران قدرت غیرقابل مقایسهای در زمینه موضوعات استراتژیک در منطقه داده است.» ریاض درک کرده است که آمریکای دمدمی مزاج نمیتواند بیش از این نمیتواند سپری برای عربستان باشد و از این رو به ارتقا برنامه موشکی خود روی آورده است، که شامل ساخت یک کارخانه موشک در الوتا در جنوب غربی ریاض میشود. دیگر مسابقات تسلیحاتی نیز شدت میگیرد.
دیگر کشورها، به دور از نفع شخصیشان همکاری نزدیک با ایران را آغاز کردهاند. قرقیزستان اجازه داده است که نیروی هوایی، پرسنل و تجهیزات از فرودگاه فتح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بیشکاک در تردد باشد. ازبکستان نیازمند انرژی ایران به واسطهی طرح سواپ نفت است. منافع تجاری آذربایجان سرمایهگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در برج ناتمام ترامپ در باکو تسهیل کرده است. با بالا گرفتن منازعات قطر با عربستان سعودی و تنگتر شدن ارتباطات ترامپ و مشاورانش با آلسعود، پادشاهی دوحه خواستار حمایت از جانب ایران شده است. قطر روابط کامل دیپلماتیکش را در سال ۲۰۱۷ ترمیم کرد و روشن است که در اقدامات تلافیجویانه علیه ایران شرکت نخواهد کرد.
واشنگتن و تهران حتی در عراق و افغانستان نیز بر سر میزان نفوذشان منازعه میکنند، جایی که ایالات متحده بیشترین سهم از ۵.۶ تریلیون دلار اختصاص داده شده به مبارزه با تروریسم را صرف کرده و حدود ۱۳۰۰۰ آمریکایی جان خود را در آنجا از دست دادهاند. با در نظر گرفتن جنگ عراق، در گزارشی از ارتش ایالات متحده آمده است که ایران تنها برنده اصلی بوده است. در حالیکه حضور ایالات متحده در افغانستان در حال کمرنگ شدن است تاثیر ایران با سربازگیری از اجتماع شیعه افغان واستفاده از افغانها به عنوان نیروی کار و حمایت از پناهندگان افغانستانی در حال رشد است.
چین و هند به واشنگتن را تحت فشار قرار دادهاند تا برای واردات گاز و نفت از ایران به آنها امکان چشمپوشی از تحریمها داده شود. کشورهای پیشروی اتحادیه اروپا همانند فرانسه و آلمان به دنبال تعبیه مکانیسمهای ویژهای برای تسهیل انتقالهای مالی با ایران هستند. مسکو و تهران در توسعهطلبی خود در خاورمیانه و آسیای مرکزی با یکدیگر همکاری میکنند، که این امر به واسطه اشتراکگذاری اطلاعات و ایجاد هماهنگی در اقدامات نظامیشان میسر میگردد.
سیاستگذاران در واشنگتن مدتهای طولانی آرزو دارند که تهدید توسعهطلبانه ایران را به واسطه ضربه زدن به رژیم متوقف کنند. بهترین موقعیت برای سرنگون کردن رژیم ایران از بین رفته است. در واکنش به پیشرویهای منطقهای ایران، دولت ترامپ گزینههای نظامی را علیرغم عدم تمایل پنتاگون مدنظر قرار داد. زمان برای حملههایی که تاثیر پایدار داشته باشند گذشته است و توانایی نظامی ایران در جایگاه سیزدهم در جهان، بالاتر از اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی قرار گرفته است. نیروهای حمله سایبری ایران در حمله به صنعت نفت عربستان سعودی وشرکتهای ایالات متحده به توفیقاتی دست یافتهاند.
وزیر امور خارجه مایک پمپئو در ۱۰ ژانویه در قاهره به درستی اشاره کرد، «هنگامی که آمریکا عقبنشینی کند، آشوب پس از آن محتمل است» با اینحال ادعای او در مورد حلقههای جدید مداخله توخالی بود. سیاست خارجی اول آمریکا منافع کوتاه مدت را به نسبت نیازها و ارزشهای انسانی مستمر اولویت میدهد به نحوی گزینشی از اتوکراسیها حمایت میکند و بدون مشورت با شرکای پایدار و دیرپای خود تصمیماتی را به اجرا میگذارد. رژیم ایران از گامهای نادرست واشنگتن بهره میبرد.
ترامپ، پمپئو و دیگر مقامات ایالات متحده در ادعای خود مبنی بر «دفع کردن تا آخرین نظامی ایرانی» بیتدبیر هستند. عقبنشینی ایالات متحده از مداخلات چندجانبه تاثیر ایران را محدود نخواهد کرد. در نتیجه برخلاف «بیرون راندن» ایران تاثیر بینالمللی خود را گسترش خواهد داد. این امر نه برای ایالت متحده و نه برای متحدان منطقهایش همانند عربستان سعودی و اسرائیل که حتی همین اکنون نیز برای ایجاد محورهای جدید ثبات و قدرت به چین و روسیه روی آوردهاند خوشیمن نخواهد بود.
حمله تند محمد یزدی به روحانی و وزیر ارشاد
فتنه نزدیک است؛ رژیم برای نبرد نهایی آماده میشود