Friday, Feb 8, 2019

صفحه نخست » بچه‌دار شدن یا نشدن؟

child_020819.jpgایران اینترنشنال - حس مادرانه و زایش تجربه‌ای بسیار شگرف و توام با رنجی دلنشین برای اکثر زنان است.

اغلب زنان برای تکامل هویت خود به نقش مادری نیز نیاز دارند و اوج زنانگی را در خلق موجودی دیگر می‌دانند تا خود را در آمال مادری غرق سازند. آن‌ها معمولا از تمام مشکلات بچه‌دار شدن آگاهند.

با وجود این، زنانی هستند که از مادر شدن پشیمان‌اند و اکنون در روند زندگی‌شان نسبت به بچه‌دار شدنشان نگاهی متفاوت دارند.

برخی از زنان نیز می‌گویند به‌هیچ‌وجه حاضر نیستند بچه‌دار شوند و پدیده مادر شدن را اشتباهی بزرگ می‌پندارند.

دیوید بناتار استاد دانشگاه و ريیس گروه فلسفه دانشگاه کیپ‌تاون در آفریقای جنوبی است که به دلیل دفاع از اندیشه تولید‌ستیزی در کتابش «هرگز نبودن بهتر است» به‌عنوان یکی از بدبین‌ترین فیلسوفان شناخته شده است.

این فیسلوفِ زایش‌ستیز عقیده دارد «تولید‌مثل از نظر اخلاقی نادرست است» و تولد را بدشانسی‌ای وحشتناک می‌نامد.

بناتار در کتابش می‌گوید به وجود آمدن هم تجربه‌های خوب و هم بد به همراه دارد، در حالی‌که به وجود نیامدن نه درد ایجاد می‌کند و نه لذت. نبودِ درد خوب است، اما نبودِ لذت هم بد نیست. در نتیجه، انتخاب اخلاقی به سمت عدم تولید‌مثل سنگینی می‌کند (۱).

با وجود این، درصد بسیار کمی از مادران از بچه‌دار شدنشان ابراز پشیمانی می‌کنند و بعضی دیگر از آشکارسازی این موضوع ترس دارند.

با برخی از مادران ایرانی که آشکارا از پشیمانی‌شان از مادر شدن سخن می‌گویند صحبت کرده‌ام.

ستاره

ستاره نخستین بار هجده سال پیش مادری را تجربه کرده است، اما می‌گوید: «اگر زمان برمی‌گشت، هرگز بچه نمی‌آوردم.»

او به دلیل «حرف مردم» همسرش را برای بچه‌دار شدن متقاعد کرد تا فکر نکنند نازا و اجاق‌کور است.

ستاره از ایفای نقش مادری‌اش «خسته است»، می‌گوید: «برای آن‌که در پیری تنها نباشم و فرزندم عصای دستم و مونس تنهایی پیری‌ام باشد بچه آوردم.»

از نظر ستاره، تمام وقت و زندگی‌اش صرف تربیت و رسیدگی به دخترش شده و نتوانسته است فرصتی پیدا کند که منحصرا مال خودش باشد.

ستاره که نگرانی‌های مادرانه‌اش همچنان ادامه دارد، حتی از دخترش خواسته است هرگز بچه‌دار نشود.

الهام

الهام دو فرزند دارد، اما مادر شدنش را «فقط تفکر کورکورانه» خود می‌خواند. الهام کودکی بسیار سختی را گذرانده است. می‌گوید: «در بچگی هیچ‌کدام از نیازهایم، از نظر عاطفی و تربیتی و حتی از نظر مالی، از جمله پوشاک و خوراک، هرگز برآورده نشده بود. می‌خواستم خلاهای کودکی خودم را با به دنیا آوردن پسرانم جبران کنم.»

«اما فرزندانم را بسیار دوست دارم. من و همسرم در سن پایین ازدواج کردیم و هیچ‌گونه آموزشی درباره تربیت و پرورش ندیده بودیم. اگر می‌دانستم مادر شدن چه کار سخت و پر‌مسئولیتی است، هرگز تن به این اشتباه نمی‌دادم. در هر مرحله رشد کودکانم، بار مسئولیتم سنگین‌تر می‌شود. آرزوهایی که برای فرزندانم داشتم هرگز برآورده نشد.»

از نظر الهام، کودکان وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، مهر و عاطفه‌ و همچنین نیازهایشان به مادر کم می‌شود و مستقل عمل می‌کنند. این تغییر شوک عاطفی سنگینی برای مادر به همراه دارد.

سیما

سیما سی‌و‌هشت سال دارد و با برنامه قبلی برای بچه‌دار شدن اقدام کرده بود. اما اکنون از این تصمیم ناراضی است.

سیما می‌گوید: «دخترم پنج سال دارد، اما هنوز آن حس مادرانه‌ای را که قبل از بارداری تصور می‌کردم تجربه نکرده‌ام. دخترم بیشتر اوقاتش را با مادر و خواهرانم می‌گذراند و من وقت کافی و حتی حوصله برای رسیدگی به او ندارم. از این‌که خودخواهانه به این موجود پاک و بی‌گناه حیات بخشیدم بسیار غمگین هستم و عذاب وجدان دارم.»

سیما اذعان دارد گاهی خودخواهی یک زن با عشق مادرانه ارضا می‌شود.

او تاکید می‌کند که با برنامه و تصمیم قبلی باردار شده است، اما این موضوع هم هیچ کمکی به جوشش حس مادرانه‌اش نکرده است. او حس می‌کرد با عشق مادرانه‌اش می‌تواند فرزند بسیار نمونه‌ای تربیت کند، اما فهمیده است که برای تربیت فرزند فقط عشق مادری کافی نیست.

او از زنان می‌خواهد به دلیل قضاوت مردم، اقدام به بچه‌دار شدن نکنند و درباره این موضوع آگاهانه و منطقی‌تر تصمیم بگیرند.

نگار

نگار برای فرار از تنهایی به بچه‌دار شدن پناه برده است تا این خلا را با فرزندش پر کند.

او می‌گوید: «اغلب در خانه تنها بودم و همسرم تا دیر‌وقت سرکار بود. احساس می‌کردم زندگی مشترکم هم سرد شده و از این دور باطل زندگی بسیار کلافه بودم. فکر می‌کردم وجود یک بچه زندگی‌مان را گرم و پر‌هیجان می‌کند.»

از نظر نگار، بچه‌دار شدن برای پر کردن تنهایی روشی بسیار خودخواهانه و ناکارآمد است.

او معتقد است اگر بیشتر و عمیق‌تر به مادر شدن فکر می‌کرد و برای رفع تنهایی و پایداری زندگی‌ مشترکش از مشاور کمک می‌گرفت، نتیجه بهتری می‌گرفت.

«با وجود تمام مشکلات، به دنیا آمدن دخترم شرایط را آسان نکرد و من از نظر روحی تضعیف شدم. اگر فرصت دوباره داشتم، هرگز این تصمیم را نمی‌گرفتم.»

نگار عشق به دخترش را انکار نمی‌کند، اما می‌گوید به دلیل نگرانی از قضاوت مردم نمی‌تواند به‌راحتی پشیمانی‌اش را ابراز کند.

او با بیان حسش می‌خواهد به دیگر زنان کمک کند اگر تجربه یکسانی دارند، از ابرازش نهراسند و تصمیم نادرستی برای خلق یک موجود دیگر نگیرند.

فرناز

از نظر فرناز، فرزندانش فقط مصرف‌کننده‌اند و او صرفا نقش «خدمتکار همیشگی آن‌ها» را ایفا می‌کند.

فرناز می‌گوید: «همیشه به والدینم احترام می‌گذاشتم و هنوز هم به آن‌ها رسیدگی می‌کنم. برای همین تصور می‌کردم فرزندانم با من و پدرشان با احترام و محبت رفتار کنند. اما تمام آرزوهایم نقش بر آب شد.»

فرناز به دلیل تربیت و پرورش فرزندانش فرصت ادامه تحصیل را از دست داده و از این‌که نتوانسته است آینده‌ای شغلی برای خودش بسازد افسوس می‌خورد.

او با تاکید بر حس مادری و علاقه‌ به فرزندانش می‌گوید: «زنان برای لمس عشق مبهم مادری نباید شتاب‌زده وارد عمل ‌شوند.»

بهنام کامیاب، روانشناس و پژوهشگر و مدیر یک موسسه مشاوره خانواده در کرج، می‌گوید زنانی هستند که غایت آمادگی خود برای مادر شدن را فقط بهبود شرایط اقتصادی و محیطی قلمداد می‌کنند. به گفته او، این زنان که با نوعی احساس آمادگی سطحی اقدام به بچه‌دار شدن می‌کنند با پدیده ناتوانی در تعلیم و تربیت روبه‌رو خواهند شد.

از نظر این روانشناس، مادران به‌آهستگی درمی‌یابند که از «عکس‌العمل‌های مناسب و کافی در برابر فرزندانشان برخوردار نیستند و بالطبع، با تنش‌های پی‌در‌پی مواجه خواهند شد، که باعث ایجاد حس درماندگی و خستگی و رنج می‌شود و گه‌گاه به حس پشیمانی از متولد شدن فرزند خود می‌رسند.»

بهنام کامیاب می‌گوید مادران با سپری شدن دوره رشد کودکانشان بیشتر متوجه می‌شوند نیازمند آموزش‌های مکرر و اصولی‌اند. از نظر او پشیمانی بعد از تولد فرزند هم برای مادر و هم فرزند آسیب روحی شدیدی به همراه خواهد داشت.

D.‎ Benatar.‎ Better Never to Have Been: The Harm of Coming into Existence.‎ 30-40.‎۱



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy