امیر فرشاد ابراهیمی / ایران بریفینگ
در طی شش ماه گذشته چندین عملیات تروریستی و حوادث امنیتی در ایران صورت گرفته است.
ورای حمله به مجلس ایران و بمب گذاری انتحاری در مزار آیت الله خمینی ، حمله به رژه نیروهای مسلح ایران در اهواز و همچنین به گروگان گرفتن جمعی از نیروهای سپاه در میرجاوه و سقوط هواپیمای ارتش در تهران و اخیرا حمله به اتوبوس حامل کارکنان سپاه پاسداران از جمله مواردی است که مورد شک و تردید بسیاری از ناظران و کارشناسان امنیتی قرار گرفته است .
در تمامی این حوادث نقش نیروهای نفوذی و یا قصور نیروهای امنیتی آشکار است ،بلافاصله پس از حوادث حمله به مجلس و مزار آیت الله خمینی تغییرات عمده در سازمان امنیتی و حفاظتی سپاه پاسداران صورت گرفت و همچنین در مورد گروگانگیری مرزبانان میرجاوه فرمانده کل سپاه پاسداران خود معترف به حضور یک نیروی نفوذی گردید ، در حادثه حمله به رژه نیروهای مسلح ، هم شورای امنیت کشور و هم کمیسیون امنیت ملی مجلس بر قصور نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور صحه گذاشتند و حتی خبر از به دادسرای نظامی کشیده شدن مدیران و فرماندهان ارشد امنیتی و نظامی کشور داده شد اما دیگر خبری از آن به افکار عمومی داده نشد.
اکنون روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به قلم مسیح مهاجری نوشته است :« درست است که ورود انقلاب اسلامی ایران به پنجمین دهه عمر خود، برای ترامپ و دارودسته او که بارها گفتهاند انقلاب ایران چهل سالگی خود را به پایان نمیبرد یک رسوائی و شرمندگی به بار آورد و به همین دلیل تلاش میکنند ضربههائی به مردمی که به این انقلاب وفادار هستند وارد کنند. درست است که سران رژیم غاصب صهیونیستی موجودیت نظام جمهوری اسلامی را برای خود قابل قبول نمیدانند و به شکلهای مختلف و به بهانههای گوناگون علیه این نظام و مردمی که صاحب آن هستند توطئه میکنند. درست است که قارونهای نفتی عرب با ولخرجیهای کم سابقهای تروریستهای تکفیری را برای ناامن کردن ایران اجیر میکنند و برای جنایات آنان کف میزنند. درست است که این دشمنان کینه توز در اجلاس ورشو جمع شدند تا علیه ما توطئه کنند، اینها همه درست هستند و در هیچیک از آنها ذرهای تردید نباید کرد، ولی این واقعیتهای انکارناپذیر نباید مانع مراقبتهای امنیتی ما برای حفظ جان نیروهای جان برکفی شوند که وجود تک تک آنها برای کشور اهمیت و ارزش ویژه دارد. مسئولان ما که در نهایت دلسوزی با انتشار بیانیهها و اظهارنظرهایشان از جنایت انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران در جاده خاش - زاهدان ابراز تاسف کرده اند، همگی عاملان و آمران و حامیان این جنایت را محکوم کرده و برای گرفتن انتقام از آنها وعده دادهاند. این اقدام و این وعده را تحسین باید کرد ولی در کنار این تحسین باید به این سوال مهم نیز جواب داده شود که با توجه به تجربیات فراوانی که در زمینه جنایات عوامل مزدور صهیونیسم و آمریکا و ارتجاع عرب در منطقه بلوچستان داریم چرا از نیروهایمان در این منطقه مراقبت بیشتری نمیکنیم؟
سوال مهمتر اینکه تا چه وقت قرار است شاهد چنین قربانی دادنهائی باشیم و به ابراز تاسف اکتفا کنیم؟ حتی انتقام گرفتن از عاملان و آمران و حامیان تروریستها که چنین نیروهای زبدهای را از ما میگیرند نیز کافی نیست. انتقام گرفتن که این نیروها را به ما بر نمیگرداند. ما باید برای جلوگیری از قربانی شدن این نیروها اقدام کنیم تا اینطور نباشد که یکباره ۲۷ نیروی کارآمدمان را از دست بدهیم.
مطالب بیشتر در سایت ایران بریفینگ
هنوز زمان زیادی از فاجعه آتش گرفتن یک هواپیمای نظامی در یکی از فرودگاههای کرج که در آن ۱۵ نفر جان باختند نگذشته که شاهد فاجعه انفجار اتوبوس در جاده خاش - زاهدان هستیم. در فاجعه هواپیما، اکثر قربانیان، نیروهای زبده و متخصص نظامی در سطح بالا بودند. رعایت تمام مسائل ایمنی برای فرود بیخطر این هواپیما از وظایف قطعی کسانی بود که در این زمینه مسئولیت دارند. عدم توجه عمیق به این مسئولیت که منجر به از دست رفتن چنین نیروهای کارآزمودهای شد، بهیچوجه قابل توجیه نیست. چرا وقتی چنین فاجعههائی رخ میدهد، کسی درباره این نکته مهم چیزی نمیگوید؟ و چرا بعد از مدتی همه چیز فراموش میشود؟»
روزنامه جمهوری اسلامی ادامه می دهد : «علاوه بر سازمانهای جاسوسی منطقه و فرامنطقه، نقش احتمالی عوامل داخلی نباید مورد غفلت قرار گیرد. چه بسا افرادی که بظاهر از تروریستها ابراز انزجار و آنها را محکوم میکنند، با آنها همفکر و همراه هستند و در تسهیل شرایط برای آنها نقش دارند. مسئولان اطلاعاتی و امنیتی باید به این نکات توجه کنند تا بتوانند مانع جنایاتی از قبیل حمله انتحاری به اتوبوس پاسداران شوند. آنچه باید مورد توجه و اهتمام نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گیرد، پیشگیری از جنایت است. انتقام گرفتن از جنایتکاران در درجه دوم قرار دارد. وسرگرم شدن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به اموری غیر از مراقبتهای لازم به ویژه در مناطق حساس برای تامین امنیت، بهیچوجه جایز نیست. از دست دادن اینهمه نیروی مخلص و کارآمد، خسران بزرگی است که نباید اجازه تکرار آن داده شود»
گفتنی است روزنامه جمهوری اسلامی به عنوان یکی از روزنامه های صاحب نفوذ در حکومت تلویحا سقوط و آتش گرفتن هواپیمای ارتش را در ردیف حوادث تروریستی آورده و به حضور «نیروهای زبده و متخصص نظامی در سطح بالا» اشاره کرده است و بار دیگر این سئوال را پر رنگ می کند که چرا باید این سطح از نیروهای مسلح در هواپیمای حامل گوشت از قرقیزستان به ایران حضور داشته باشند؟
در واقع این سئوال یک بار دیگر پررنگ می شود مسیح مهاجری به عنوان یک کارگزار ارشد جمهوری اسلامی از چه گلایه مند است ؟ کدام قصور و کم کاری در حوزه امنیت صورت گرفته است که مسیح مهاجری از آن گلایه مند است ؟کدام فراموشکاری صورت گرفته است و چرا؟