ریچارد دورمنت در نیویورک تایمز نوشت: رقابت برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا به گونهای در حال شکلگیری است که متنوعترین نامزدها را در تاریخ انتخابات آمریکا میتوان در آن مشاهده کرد. زنان بیشترین و پررنگترین حضور خود را در این رقابت تجربه میکنند و مباحث زیادی پیرامون میزان محبوبیت هر کدام از آنها مطرح شده است. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، تنوع گروه نامزدهای مردی است که وارد عرصه رقابت شدهاند و این نیز از لحاظ تاریخی بینظیر بوده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: در این میان میتوان به کوری بوکر که خودش گیاهخوار و نامزدش یک سلبریتی است اشاره کرد و همچنین پیت بوتیگیگ با سوابق نظامیگری، جان هیکنلوپر عاشق فناوری از کلرادو، برنی سندرز سمبل چپها، آقای ارورکه اهل مد و دوستدار اینستاگرام و جو بایدن که هنوز آمدنش را قطعی نکرده است. تعدادی دیگر نیز هستند که میتوانید نام آنها را در گوگل جستجو کنید اما مسأله این است که عرصه انتخابات آمریکا هرگز چنین طیف متنوعی از نامزدهای مردی را که از طرفداران جنگ تا حامیان روابط حسنه را در برمیگیرد، تجربه نکرده است. شاید دلیلش این باشد که آمریکا همواره به یک نوع خاص از مردان برای رییسجمهور شدن علاقه داشته است.
دو جامعهشناس به نامهای دبورا اس. دیوید و رابرت برانون در کتاب «اکثریت ۴۹ درصدی: نقش جنسیت مردانه» که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، به شاخصهای اصلی مردگرایی در جامعه پرداختهاند: «تاثیرگذار باش»، «محکم باش»، «دمار از روزگارشان در بیار»، «این کاری دخترانه نیست» و ....
مدتها این چیزی بود که از یک مرد عادی آمریکایی انتظار میرفت. معنایش سلطه و انعطاف ناپذیری است. معنایش خطر کردن و اشک نریختن است. بنابراین اکثر مردانی که وارد رقابت ریاستجمهوری میشدند نیز واجد همین ویژگیها بودند. با تمام تفاوتهایی که داشتند، همه آنها مردانی سفیدپوست و مسیحی بودند.
اما امروز زندگی مردان تفاوت و تنوع بیشتری نسبت به زندگی پدرانشان دارد. آنها علاقه کمتری به ازدواج و فرزندآوری دارند و اگر تشکیل خانواده دهند، زمان بسیار بیشتری نسبت به پدرانشان با فرزندان خود صرف میکنند. آنها زمان بیشتری را به آشپزی و نظافت اختصاص میدهند و به مسأله توازن میان کار و حیات روحی خود اهمیت میدهند. همانند جان بوئنر، رییس مجلس، احتمالا بیشتر گریه میکنند و مانند سناتور بوکر بیشتر به خود میرسند. (در رقابت سال ۲۰۱۳ سنا، رقیب بوکر تلاش کرد از عادت او برای رفتن به سالن ناخن، برای تخریب او بهره ببرد و گفت که من ترجیح میدهم یک مرد باشم. اما ترفند او جواب نداد و از بوکر شکست خورد). مردان امروزی معتقدند مرد بودن به معنای انسان خوبی بودن است و چنانکه باراک اوباما گفته، ربط دادن مذکریت به سلطهجویی بر دیگران، نگاهی قدیمی و از مد افتاده است.
سیاست در آمریکا همواره آینهای بوده که ابعاد مطلوب جامعه را به شکلی اغراق آمیز منعکس میکند. با منعطف شدن و بسط یافتن مفهوم اجتماعی مذکریت در آمریکا، پشت کردن کاندیداهای انتخاباتی ما به تلقی قدیمی از مردانگی تنها به گذر زمان نیاز داشت. این آزاد شدن را باید به فال نیک گرفت: دیدن مردانی که کمتر تجسمی از الگوهای سنتی مردانگی هستند در بالاترین سطح رقابتی کشور واقعهای مطلوب برای همگان است. اما این نهایت پیشرفتی نیست که میتوانیم به آن برسیم. هنوز هم احتمال دارد ناخواسته اظهارات جنسیتگرایانه در طول انتخابات مطرح شوند.
این تحول از لحاظ سیاسی نیز میتواند مفید باشد. پژوهشی که تابستان گذشته از سوی مرکز تحقیقات pew انجام شد نشان داد که اکثریت قاطع مردم آمریکا، پرخاشگری و مردانگی را خصایص منفی شخصیتی میدانند و مهربانی و پاسخگو بودن را جزو خصایص مطلوب تلقی میکنند. این چیزی است که ما را متوجه رییسجمهور فعلی میکند. بسیاری از مردان و زنان در وجود ترامپ تبلوری از شخصیت قوی مردانه و بازدارندگی مذکرگونه را مییابند اما بسیاری از مردم نیز او را خشن و هراسناک میدانند. این افراد وقتی پای صندوق های رای بروند به این فکر خواهند کرد که تمایل دارند چگونه مردی را در کاخ سفید ببینند. آیا مردی را میخواهیم که رقیبش را به زمین زدن تهدید کرده مانند آنچه جو بایدن درباره ترامپ میگوید؟ آیا مردی را میخواهیم که همانند بوکر مدام از عشق دم بزند؟ در مورد مردی مانند هیکنلوپر که صحبت از ایستادگی در برابر هراس افکنان میکند چه فکر میکنید؟ گزینههای زیادی داریم و همچنین پیامدهای محتمل زیاد. و در آخر ممکن است رای دهندگان به این نتیجه برسند که اصلا نمیخواهند یک مرد به کاخ سفید برود.