ایران بریفینگ - امیر فرشاد ابراهیمی - خشایار الوند در هفته گذشته درگذشت، اما مراسم تشییع پیکر این هنرمند بیحاشیه، بدون حاشیه تمام نشد، کیومرث پوراحمد در این مراسم حضور یافت و حرفهایی را بر زبان آورد که قواره دهان هرکسی باشد قطعاً قواره کیومرث پوراحمد نیست، او گفت: امروز واقعاً روز سختی است. ولی در چهل سال گذشته کدام روز ما روز خوبی بوده؟ در چهل سال گذشته ما همش در برهه حساس بودیم و باید خفهخان میگرفتیم، نمیخندیدیم. سرمان در لاک خودمان بود. چون برهه حساس، برهه حساس... تمام این چهل سال... تمام این روزهایش....
چندی پیش رضا کیانیان نیز در مراسم تشییع سیدضیاالدین دری مشابه همین سخنان را بر زبان آورد، بحرانی توصیف کردن چهل سال اخیر، حرف درستی است از اقتصاد گرفته تا سیاست و فرهنگ و ... همهچیز دستخوش حادثه و بحران بوده است، چه بسیار هنرمندان و سینماگران ممنوع الکار شدند و محو، چرخ صنعت از کار افتاد و هرروزه روز کارخانهای با قدمت چندین سال ورشکست و تعطیل شد، سبد کالای ملت و سفرههای آنان هرروز کوچک و کوچکتر شد!
اما همانطور که در مورد رضا کیانیان نوشتیم، در این چهل سال بحرانی کیومرث پوراحمد آیا یک روز هم بیکار بوده است؟ آیا روز خوش نداشته؟
وی همواره در اغلب پروژههای دولتی و حکومتی حضورداشته و اتفاقاً بیشترین دستمزد را دریافت کرده است، تمامی پروژههای سینمایی پوراحمد غیر از چند مورد تمامیاش از سوی بزرگترین بنیادهای فرهنگی دولتی و حکومتی حمایتشده است، از معاونت سینمایی وزارت ارشاد گرفته تا بنیاد سینمایی فارابی و یا موسسه روایت فتح سپاه پاسداران!
حتی در سیاهترین روزهای کشور که ایران درگیر سرکوب دهه ۶۰ و جنگ ایران و عراق بود آقای پوراحمد با دلارهای دولتی فیلمهای باران، تاتوره، بیبی چلچله، آلبوم تمبر، شکوه زندگی، گاویار، لنگرگاه، شکارخاموش را با نگاتیوهای و پزتیوهایی وارداتی با دلار ۱۰۰ ریالی دولتی ساخته و سوبسید دریافت داشته!
در دهه ۷۰ نیز به همچنین او سوگلی و نورچشمی سازمان حکومتی صداوسیمای جمهوری اسلامی بوده است و با بالاترین دستمزدها سریال قصههای مجید را ساخت که به گواه گفتههای خودش دستمزدش آنقدر خوب بود که توانست با آنها ۴ فیلم سینمایی مستقل از عواید قصههای مجید، تولید کند.
او همچنین از سپاه پاسداران و انجمن سینمای دفاع مقدس نیز حمایتشده و توانست «۵۰ قدم آخر» را بسازد، بهعبارتدیگر آقای پوراحمد دستمزد این فیلمش را از همانجایی گرفته که سرمنشاء تمام بحرانها و سرکوبهای دیگر بوده است.
او نور چشم دولت اصلاحات بود و هرچه که ساخت با رانت دولتی ساخته است و اتفاقاً در شکل گرفتن حلقه حامیان هنرمند دولت روحانی در هر دو مرحلهاش بوده است و حتی با هزینه دولتی برای او جشن تولد ۶۸ سالگی هم گرفته شد!
در تمامی این سالها ناصر ملکمطیعیها ممنوع الکار و ممنوع الچهره بودند، بهرام بیضایی آنقدر مورد بیمهری قرار گرفت که ترک وطن کرد و دهها و صدها هنرمند سینمایی به همچنین، بهعنوانمثال در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که هنرمندانی همچون سوسن تسلیمی زیر شدیدترین فشارهای امنیتی بودند و در آخر ترک وطن کردند کیومرث پوراحمد با مشاوره سعید امامی مقام امنیتی بدنام وزارت اطلاعات و قاتل حکومتی روشنفکران و سیاستمداران ایرانی «لنگرگاه» و «شکار خاموش» را ساخته است!
حال باید دوباره از کیومرث پوراحمد پرسید در این ۴۰ سال سیاه و سرکوب در کدامین مقطعاش شما تحتفشار بودهاید؟ کدام خواسته و نیاز شما از سوی نهادهای حکومتی به آن جامه عمل پوشیده نشده است؟