پریسا صالحی، خبرنگار انصاف نیوز
شاید اولین موضوعی که با آوردن نام ابراهیم فیاض به ذهن مخاطب میرسد ورود بیتعارف و بیواسطه به مسائل و مشکلات جنسی ایرانیها است.
قسمت دوم گعدهی انصاف نیوز با ابراهیم فیاض حول زیست جنسی ایرانیان شکل گرفت و او به سوالهای خبرنگاران انصاف نیوز در این مورد پاسخ داد.
فیاض معتقد است که درمورد مسائل جنسی در ایران به بحران رسیدهایم و دیگر حتی رک بودن هم کافی نیست و همه باید در این حوزه وارد شوند. او جنسیت را مقدم بر انسانیت میداند و معتقد است برای حل مشکلات باید جنسیت هم درکنار اقتصاد و سیاست و دیگر عوامل بررسی شود.
فیاض میگوید زنان و مردان باید به زنانگی و مردانگی خود بازگردند و عشق دورهی نوجوانی احیا شود تا حافظه افراد از عشق و رابطه جنسی پر شود.
در ادامه متن کامل بخش پایانی گفتوگوی ابراهیم فیاض با انصاف نیوز را میخوانید:
انصاف نیوز: آقای فیاض شما را به بیتعارفی و رک بودن در حوزهی مسائل جنسی میشناسند. آیا این موضوع را قبول دارید؟
من رک نیستم؛ رکیکم. (میخندد) اصلاً تعارف ندارم و در این حوزه علمی بحث میکنم. بعضیها طاقت نمیآورند و عصبانی میشوند و بعضیها هم بحث میکنند. در شورای فرهنگ عمومی بودم تا درمورد مسائل جنسی حرف بزنیم خانم مولاوردی آمد گفت «تو که بدتر از ما در این موارد بحث میکنی!».
ما به طور نرمال یا زن هستیم یا مرد. گشتالت ما یا زنانه است یا مردانه، حتی پیش از اینکه انسان باشیم. در شکم مادر هم زن و مرد فرق دارند، اگر جنین در شکم مادر زیاد تکان بخورد میگویند پسر است تکان نخورد دختر است؛ از روز اول هم در کروموزومها متفاوت هستند.
اگر انسان بودن متأخر از جنسیت باشد و بعد از جنسیت مطرح شود شاید بشود نتیجه گرفت که زن و مرد از میزان متفاوتی انسانیت بهره بردهاند؟
نه؛ ما زن انسان و مرد انسان داریم.
انسان زن و انسان مرد نداریم؟
شما میخواهید مثل آقای جوادی آملی حکم کلی دهید. من میگویم باید جزیی حکم داد. در این کشور سر همه کلاه رفت اما از همه بیشتر سر زنها کلاه رفت. زنانگی زنان را باطل کردند و زن را مرد کردند اگر بتوانند در مرحلهی بعد مرد را هم زن میکنند؛ زنانگی از بین رفت و دختران دچار بحران و افسردگی شدند. من دانشگاه هم بین دانشجویان میبینم که چه مشکلات جنسی داریم.
یک خبرنگاری بود که اخیراً ازدواج کرده است. آدم خیلی کلهشقی بود، حتی من یک بار به او توهین کردم. الان ازدواج کرده و تازه فهمیده مردانگی و زنانگی یعنی چه چون با یک مرد روبهشده است. قبل از آن به هرکسی که به خواستگاریاش میرفت پرخاش میکرد، مرد شده بود و خودش خبر نداشت، از این رابطه تنفر داشت.
تنفر جنسی بسیار زیاد است. یکی از دوستان که آخوند است با یک زن بوسنیایی ازدواج کرد از او پرسیدم زن بوسنیایی چطور است، گفت اینها خیلی شوهردوست هستند. در اروپا زنها از زنان ایرانی خیلی زنتر هستند. بعد میگوییم چرا طلاق زیاد و بحران روحی-روانی زیاد است و زن و مرد خودکشی میکنند و چرا روابط جنسی خارج از خانواده برقرار میشود.
من پنجاه مصاحبه از زنانی که رابطهی خارج از خانواده دارند دیدم. این مساله روز به روز زیاد میشود برای همین است که دیگر باید رکیک حرف زد، دیگر رک حرف زدن هم کافی نیست. باید بیپرده حرف زد تا همه متوجه شوند. مردها هم کمکم زن میشوند و همجنسبازی راه میافتد که الان هم در ایران شروع شده است.
در یک سخنرانی بچههای فتا و وزارت اطلاعات به من گفتند تهران پر از پسرهای مفعول شده است و برای اینکه کسی به آنها چیزی نگوید همهی آنها میگویند ما ترنس هستیم.
این مرد شدن زنان را باید تعریف کرد. بعضی حتی فوتسال بازی کردن زنان را هم مصداق مرد شدن زنان میدانند.
ملاک من مهربانی است، زنان مهربانی خود را از دست دادهاند.
یعنی شما مهربانی را امری زنانه میدانید؟ مرد نمیتواند مهربان باشد؟
بله. مهربانی را امری زنانه میدانم. مرد میتواند باردار شود؟
ملاک مهربانی که بارداری نیست.
با من جدل نکنید. من سرکلاس در مورد رابطهی بارداری و رحم زنان با مسکن و اینکه چرا زن مسکنساز است، چرا شهرساز شد و امنیت ایجاد کرد، چرا سگ و بز اهلی کرد و کشاورزی راه انداخت و مرد کوچرو بود بحث کردم؛ جملهی معروفی در مردمشناسی هست که میگوید: «اگر زنان نبودند مردان هنوز روی درختان زندگی میکردند.» زن صلحطلب و محافظهکار است و مرد جنگ طلب.
ولی زنانی مثل مارگارات تاچر که قتل عام به راه انداخت هم هستند.
بحث آن مربوط به ریگانیسم و نئولیبرالیسم است و از این بحث جدا است. ملکه ویکتوریای انگلیس هم دنیا را استثمار کرد. او ضد مسائل جنسی بود؛ عهد ویکتوریا مشهور است که تا ۱۹۱۲ هم طول کشید.
الان اگر زنانگی را به زنان برنگردانیم؛ با بحرانهای اجتماعی وحشتناکی مثل افسردگی و خودکشی، روبرو میشویم.
فکر نمیکنید پرخاش و این قبیل مسائل بیشتر از آنکه به عقدهی جنسی مربوط باشد به عقدهی جنسیتی مربوط است؟
نه. این بحثها طولانی است و در کلاس باید بحث شود نه فضای رسانه. زنها از بدن خودشان متنفر هستند.
آیا این نمیتواند مربوط به طرح موضوع زنانگی و مردانگی قبل از انسانیت و خشم جنسیتی ناشی از آن باشد؟
عوامل سیاسی و اجتماعی میتوانند تاثیرگذار باشند. در آموزش و پرورش میگویند معلم دختران باید زن و معلم پسران باید مرد باشد. من میگویم اگر معلم پسران هم زن باشد عالی میشود. دورهی شاه معلمهای ما زن بودند و خیلی عالی بود.
مگر مادر، زن نیست؟ اگر زنی همراه با حس مادری به دانشآموزان پسر درس دهد چه اشکالی دارد؟
شما مشاغل را جنسیتی میبینید؟
خیلی از مشاغل را اینطور میبینم. معلمی و پزشکی شغلهای زنانه هستند. حوصلهی زنان در پزشکی خیلی از مردان بیشتر است. در معلمی زنان از مردان موفقتر هستند، به خصوص برای دانشآموزان کوچکتر مثل پیشدبستانی یا دبستانی. در دورهی دبیرستان دیگر زن نمیتواند از پس آنها بربیاید.
اگر ما زنانگی را به زنان برگردانیم، هم زنان آرامش پیدا میکنند و هم زندگی خوب میشود.
آیا مشکل فقط مربوط به زنان میشود یا ما با یک بحران جنسی فراگیر مواجه هستیم؟
بله مواجه هستیم. همه مشکل داریم، مگر میشود زن مشکل داشته باشد مرد مشکل نداشته باشد؟ در هیچ کجای دنیا اینطور نیست که فرد به بلوغ برسد اما رابطهی جنسی نداشته باشد. وقتی این اتفاق میافتد مشکلات بعد از آن ایجاد میشود که برای زنان یک شکل و برای مردان شکل دیگری دارد، مثل مصرف سیگار و مشروب که زیاد شده است.
تبیان آشغال با من در مورد مشروبات الکلی مصاحبه کرد و وقت من را گرفت ولی منتشر نکرد. چرا مصاحبه میکنند و پخش نمیکنند؟ میگویند چرا مشروب زیاد شده؟ چه بگویم؟ فحش بدهم؟ خب میگویم مشروب کالای مکمل جنسی است. وقتی بحران جنسی پیش میآید مصرف مشروب زیاد میشود.
البته ما هم با شما در این باره مصاحبه کردیم، ولی یک ساعت بعد از انتشار، آدرس صفحهی آن خبر فیلتر شد.
اشکال ندارد، گور پدرشان. کسانی که باید میخواندند خواندند. من میگویم خب بیشعورید،سانسور هم یک نوع سادیسم است. مثلاً اینکه میگویند هرچه کلمهی بوسه آمد را حذف کنید. بوسه را حذف کنیم چه بگذاریم؟ ماچ بگذاریم درست میشود؟ واقعاً مسخره است. کشور همینطور اداره میشود. میخواهند با کلیشههای غربی حرف بزنم که اگر با کلیشههای غربی حرف نزدم فحش بدهند. در دانشگاه حزبالهیها یک جور من را فحش میدهند غیرحزبالهیها هم یک جور. الحمدالله همه در دانشگاه تعطیل هستند. به آنها هم گفتهام که سرکلاس نیایید من بشینم کتاب بخوانم. مگر احمقم با شما سروکله بزنم؟ من که همه چیز را خودم بلدم.
نظرتان در مورد بقیهی گرایشهای جنسی چیست؟
دیگر از هموسکشوال و هتروسکشوال گذشتیم الان به پانسکشوال رسیدیم. وقتی زن و مرد نتوانند مکمل هم شوند همین اتفاق میافتد، همجنسگرایی پیش میآید. الان در جاهایی مثل استخر این مسائل زیاد دیده میشود.
من در شورای فرهنگی شهر در این مورد گفتهام. گفتند آمار ارائه بده. به معاون وزیر اطلاعات گفتم تو حرف بزن ولی او سکوت کرد. وقتی آمدیم بیرون گفت ما اشخاص زیادی را دستگیر کردهایم و مسایل جنسی عجیبی وجود دارد.
در دانشکدهی خودمان برای یک خانم مشکلی پیش آمد که باعث شد جدا شود مرد پسری را میآورد تا با همسرش رابطه جنسی سه نفره داشته باشند زن هم شکایت کرد. الان وضع ما این است.
یعنی فکر میکنید این یک مساله معاصر و پیامد دنیای مدرن است؟
نه در شرق از این مسائل بوده است؛ در غرب ولی چنین چیزی نبود. حالا چرا همجنسگرایی و سادیسم و آزار کودکان برای شرق است؟ رابطه این مساله با عرفان و زن چیست؟ همه اینها باید بحث شود.
ده سال است میخواهم درس مردمشناسی جنسی در فوق لیسانس بدهم ولی نگذاشتهاند. یکی از کسانی که نگذاشت فکوهی بود. میگویند سال بعد قرار است ارائه شود. دانشگاه تهران نه میگذارد من این درس را بدهم نه میگذارد این بحثها را بکنیم. باید بحث کرد که مثلاً رابطهی خدا و جنسیت چیست؟ چرا خدای حافظ و هندو زنانه است؟ چرا بوداییسم و خدای مسیحیت مردانه است؟ اینها ساعتها کار میخواهد. من فقط درحد یک سخنرانی در مورد اینها میتوانم حرف بزنم.
وقتی این مساله ریشه در شرق دارد ما چطور میتوانیم بگوییم چنین معضلاتی مربوط به دورهی مدرن است؟
در مدرنیسم همه چیز فعال میشود. امروز در کلاس میگفتم در جاهایی که شخص به حرمان جنسی کشیده میشود مسائل جنسی بیشتر برایش مطرح است، مثل گرسنهای که بیشتر به غذا فکر میکند. در ضربالمثلها هم زیاد آش و کباب استفاده شده است چون ملت گرسنه بودند و روی آن بیشتر مانور میدادند. الان مشکل جنسی داریم و مردم به شدت در حال ساخت داستان و جوک و طنز در مورد مسائل جنسی هستند.
شرقیها نسبت به غربیها جنسیترند، این به این معنا نیست که بیشتر عمل جنسی انجام میدهند، حرمان جنسی شرقیها بیشتر است.
پاتایا شهری است که پر از تونلها و جزیرههای جنگلی است، مردم دنیا برای همین به این شهر سفر میکنند اما ایرانیها میروند در یک خیابان هفتصد متری برای فحشا. جمعیت پاتایا ۷۰۰ هزارنفر است. البته ایرانیهای متدینی هم آنجا هستند که به حلال بودن غذا و طهارت و نجاست توجه میکنند و کار تجاری میکنند.
اهالی منطقه از ما به شدت متنفر هستند، هرجا میروم به ایرانیها فحش میدهند. چندوقت پیش به گرجستان رفتم، فاحشههای ما از ایران و ترکیه به گرجستان ریختند چون این کشور دارد به اتحادیه اروپا میپیوندد میخواهند زودتر به آنجا بروند و ویزای شینگن بگیرند. این زنان بدون آزمایش و مالیات به آنجا ریختند؛ آنها هم رحم نکردند و همه را بیرون انداختند. ما با یک فاحشه مصاحبه میکردیم، لاتی حرف میزد و میگفت: «ما رو بیرون کردن.»
ما نباید در این مورد که تجار و فاحشهها برای شینگن به گرجستان ریختند ساکت باشیم.
ایرادی که به کلاسهای شما گرفته میشود این است که در هر درسی از جنسیت میگویید این به خاطر نبود کلاسهای مردمشناسی جنسی است؟
نه؛ مردمشناسی و انسانشناسی را هم از جنسیت شروع میکنیم چون ما یا زن و یا مرد هستیم. من حاضرم در طولترم درمورد رابطهی جنسیت با تمام فرمولهای اجتماعی بحث کنم. اینکه چرا زن نمیخواهد وارد فلسفه شود چون زن کاری به آموزش ندارد کارش پرورش است؛ حالا باید دید رابطهی آموزش و فلسفه و رابطه پرورش و عرفان چیست. باید در این مسائل کار شود.
وقتی دو نفر ازدواج میکنند پسر فکر میکند همسرش جنسی و پسرانه است و دختر هم فکر میکند همسرش عاطفی و دخترانه است و درک درستی از هم ندارند. افراد و حتی اساتیدی که به دنبال روابط کذایی مسخره هستند به من میگویند این چیزها را نگو میپرسم چرا میگویند اینها باید در ابهام باشد تا ما بتوانیم سواستفاده کنیم. در غرب کسی نمیتواند از زنان سواستفادهی جنسی کند.
اینکه اطلاعات ما ایرانیان در این حوزه کم است نمیتواند به خاطر این باشد که از کودکی و دبستان دختران و پسران از هم جدا میشوند؟
این موضوع در اروپا بدتر است. دختر و پسر در اروپا به شدت از هم فاصله دارند، پسرها به شدت خشن هستند؛ من یک پسر کوچک را که با مادرش رد میشد در هامبورگ نوازش کردم من را زد؛ مادرش به او گفت او دوستت دارد قبول نکرد.
زنهایی که با مردهای اروپایی ازدواج میکنند میبینند آنها چقدر خشن هستند. من گاهی در هواپیما توجه میکنم وقتی که مادر ایرانی است، بچهها را مادر نگه میدارد و وقتی پدر ایرانی است، بچهها را پدر نگه میدارد.
پس شما با جداسازی جنسیتی در مدارس موافق هستید؟
نه؛ گیرم که در مدرسه جدا کردید در خیابان که هم را میبینند، پشت هر مدرسه صف میبندند.
در تاکسی خیلی به من میگویند باید فاحشهخانه باز شود، میگویم هیچ جای دنیا نگفتهاند چنین چیزی انسانی است. در هامبورگ هرکسی طرف خیابانی که مرکز فحشا بود میرفت را فحش میدادند و تحقیر میکردند و حتی میگفتند هم فاحشهها و هم کسانی که پیش آنها میروند موسیاه هستند.
در مورد زیست جنسی چه کشوری زیست بهتری دارد؟
شرقیها وحشتناک هستند. چین کثیفترین شهر دنیا به این لحاظ است. در شرق از این نظر کشور خوب نداریم. در بیشتر فیلمهای شرقی عشق با همجنس وجود دارد.
در ساختمان بیست و یک کوی دانشگاه که بودیم، پسرهای اروپایی از پسرهای کره شمالی بدشان میآمد، وقتی دلیل را پرسیدم گفتند اینها همه همجنسگرا هستند. از پسر اهل کره شمالی در این مورد پرسیدم، سکوت کرد، در واقع تأیید کرد. روابط جنسی آنها اینگونه است.
هیچجا گوشت سگ نمیخورند اما اینها میخورند. به بهداشت جنسی و جسمی و روحی توجه نمیکنند، برعکس غرب. در کل شرقیها از غربیها از نظر بهداشتی، کثیفتر هستند، به طور کلی هرچه به طرف غرب جغرافیایی برویم مردم تمیزتر هستند.
نمیشود گفت چه کسی خوب است و چه کسی بد، باید بحث کرد. همیشه گفتیم تکلیف را زود مشخص کن خوب و بد را بگو. به جای اینکه فکر کنیم گفتیم مرگ بر این و مرگ بر آن و فقط خواستیم بهطور کلی بگوییم آره یا نه. این چیزها باید ریز مطالعه شود
آمریکاییها مثلی دارند که میگویند هرکسی با شخص دیگری دشمنی کند آخر شبیه او میشود.
چند وقت پیش با میزان مصاحبه کردم و نظرم را درمورد جشن هالوین و کریسمس پرسید؛ گفتم ما مشکلی نداریم رهبری هم فتوا داد و گفت اشکالی ندارد. گفتم حضرت مسیح برای ما هم هست. در یک جلسه با ارمنیها و گرجستانیها صحبت کردم و در مورد همهی چیزهایی که دربارهی مسیح میگفتند بحث کردم، یک گرجستانی بلند شد دست زد و گفت thank you (میخندد). ما با چه میجنگیم؟! مسیح مگر پیامبر ما نیست؟
ما نیاز به شاخص داریم. تا کی میتوانیم بحث را اینطور پیش ببریم؟ انتظار دانشجو هم این است که چیزی به او بگویم که یا فحش دهد یا خوشحال شود. میگوید وقتی تو میآیی خوش نمیگذرد چون امشب در خانه باید فکر کنم و مطالعه کنم و این سخت است. آبنبات به من بده تا خوشحال شوم مواد مخدر هم در آن باشد خیلی بهتر است.
در دانشکده دختر و پسر همه سیگار میکشند. با مواد مخدر مست میکنند و وسط دانشکده میافتند. در تابستان یکی در دانشکده عربده میکشید، رفتم در چشمش نگاه کردم گفت «غلط کردم ببخشید.»
وضع ما این است دانشجو باید فکر کار علمی باشد نه این کارها. سال بعد اگر کنکور برداشته شود هر دانشجوییترم اول خراب کند بیرونش میکنیم.
شما به نقش زیست جنسی ایرانیها در موضوعات مختلف پرداختهاید اما به طور کلی در عقبماندگی ایران چقدر معضل جنسی را مؤثر میدانید؟
برای پیشرفت سه مرتبه وجود دارد. غریزهی گرسنگی، جنسی و ارتباطی. اگر کسی از غریزهی گرسنگی گذر نکند به غریزهی جنسی نمیرسد. اگر غریزهی جنسی به صورت عقلانی و بدون احساس گناه برطرف شود، به غریزهی ارتباطی میرسیم. غریزهی ارتباطی یعنی زبان و رشد علمی و فلسفی و فکری.
پیشرفت ایران بدون بررسی اینها امکان ندارد. میشود مثل امیرکبیر دارالفنون و توپخانه تأسیس کرد و گفت دانشگاه آوردم ولی ما ۱۵۰ سال است سرجای اول خود هستیم. ژاپن و کره جنوبی کجا هستند و ما کجا هستیم؟ مشکلی که ما داریم مشکل بسیار حادی است.
کوچکترین عنصر اجتماعی خانواده است تا رابطهی زن و مرد حل نشود مشکلات حل نمیشود. وقتی شخص متأهل میشود تازه با مشکلات مواجهه پیدا میکند. یک دانشجوی خانم داشتم که بعد از ازدواج تازه متوجه عقدههای جنسی شد.
شما میگویید تا زن و مرد به جایگاه خود بازنگردند پیشرفتی حاصل نمیشود اما غرب که بیشتر به سمت همسانسازی زن و مرد رفت و راه را برای آن باز گذاشت پیشرفت کرد و ما پیشرفت نکردیم، کمتر از ما هم درگیر عقدههای جنسی شد.
غرب به سمتی رفت که زن و مرد را از نظر اقتصادی یکسان کند چون سرمایهداری جهانی نیروی کار میخواست.
این پیشرفتها هم در کشورهای پروتستان بود، مثلاً در آلمان در شمال که پروتستان هستند کارخانههای زیادی هست اما در جنوب آلمان که کاتولیک هستند اینطور نیست.
در این کشورها که میگویید همسانسازی زن و مرد انجام نشده است؟
چرا بیشتر هم بود.
پس این گزارهی شما که تا وقتی زن و مرد به جایگاههایی که به قول شما مربوط به خودشان است بازگردانده نشوند پیشرفتی حاصل نمیشود نمیتواند درست باشد.
سؤال اول این است که ما پیشرفت میخواهیم یا زندگی؟ پیشرفت میشود مردانه ساختن زنان و زندگی میشود، زنانه ساختن مردان است. برای همین است که کسانی که در رابطه با زندگی محوری بحث میکنند همه زن هستند. مثلاً در سریال خانه کوچک که از تلویزیون پخش میشود مردان هم زنانه هستند چون انجیلی برخورد میکنند. این سریال را ما که نسل شاه هستیم، آن موقع میدیدیم میخواهد بگوید آمریکا در اقتصاد و بانکداری و در کل همهی مسایل افراط نکن.
خیلی چیزها باعث عقبماندگی ما است ولو اینکه نامش روشنفکری باشد. صادق هدایت را در تاریخ نگاه کنید! تقی زاده را نگاه کنید!
صادق هدایت را عقب مانده میدانید؟
بله؛ آخر هم که خودکشی کرد. همه را باید نقد کرد حتی حافظ و سعدی را.
خودتان هم حاضرید نقد شوید؟
بله؛ ولی فقط گوش میدهم جدل هم نمیکنم. از دانشجوها هم میخواهم اگر میتوانند و بلد هستند بروند بالا و حرف بزنند. گاهی بعضی دانشجوها که حرف میزنند بقیهی دانشجوها به او فحش میدهند و حاضر نیستند هم را تحمل کنند.
آیا میتوان به یک راهکار کلی رسید؟
راهها باید به هم پیوسته و منظم و سیستماتیک باشند. اقتصاد، سیاست، جنسیت، دانشگاه و همه چیز باید باهم ارتباط سیستماتیک داشته باشند.
وقتی به جنگ رفتید دانشجو بودید؟
نه دانشجو نبودم. اول دانشگاه رفتم بعد انصراف دادم و به جنگ رفتم. همین دانشگاه شهید بهشتی بودم.
در یک سخنرانی علمی در آلمان که خودشان گفتند چقدر عالی بود، آخر سخنرانی زدم به صحرای کربلا و گفتم شما بودید که بمب شیمیایی به صدام دادید. همه گفتند چرا اینکار را کردی گفتم من باید انتقام بچههای بسیج را میگرفتم.
ساختار علمی و فکری یک بحث جدی است که باید به آن بپردازیم. شما یادتان نمیآید، یوسف اباذری بیست و خردهای سال پیش وقتی در دانشکده درس میداد چه تیپی بود. الان حالش از دانشجو و درس و بحث به هم میخورد. میگوید عقم میگیرد اینها را میبینم.
چه تیپی بود؟
علمی و پرتحرک. من به عنوان مستمع آزاد به کلاس جامعه شناسی ادبیات او میرفتم و حتی کنفرانس هم میدادم. بعد از ترم من را در تالار ابن خلدون دید و گفت چرا سر امتحان نیامدی من چطور باید نمرهی تو را بدهم؟ گفتم مستمع آزاد بودم، خیلی تعجب کرد.
به نظرتان اگر قانون حجاب برداشته شود، در کوتاه مدت و بلند مدت چه اتفاقاتی میافتد؟
شاید شوک اولیه وارد شود و کمی بیحجابی اوج بگیرد و بعد دوباره برمیگردد.
بحث حجاب چند وجه دارد. حجاب تخیل جنسی را به شدت اوج میدهد. زنان هرچه برهنهتر میشوند خوشگلتر نمیشوند. مرد هم همینطور است. به همین دلیل است که در غرب کسی کسی را نگاه نمیکند. گاهی نمیشود زن و مرد را تشخیص داد.
در دورهی شاه کسی نمیگفت حجاب باید باشد ولی در اواخر دورهی شاه حجاب برگشت. دکتر صدیق میگفت وقتی شریعتی سخنرانی میکرد دخترها سعی میکردند دامنهایشان سر زانوهایشان را بپوشاند.
این نمیتوانست دلیل سیاسی داشته باشد؟
نه؛ به طور کلی مفاهیم دینی و سیاسی اوج گرفت، حتی خود شاه مذهبی شد. این موضوع تابعی از مفاهیم معرفتی است اینکه ما چه میخواهیم؟ روابط جنسی آزاد یا اخلاقی.
من از اول با گشت ارشاد جنگیدم و گفتم این حرکت مارکسیستی است. در یک جلسه که از اطلاعات سپاه هم آنجا بودند و آقای تهرانی و آقای علی اکبری هم بودند که حتی داد زدم و مخالفتم را اعلام کردم به احمدی مقدم گفتم تو سوسیالیستی و او هم به من گفت دوم خردادی هستی. زمان احمدی نژاد دوم خردادی فحش بود.
اینکه تخیل جنسی بالا میرود را نکتهای مثبت تلقی میکنید یا منفی؟
مثبت است؛ غریزهی جنسی غریزهی زندگی است، اما باید ارضا شود؛ اگر نشود به همین شعر و ادبیات رمانتیسیسم میرسد.
من معتقدم باید عشق نوجوانی را احیا کرد. دورهی نوجوانی از ۱۳ تا ۱۸ سال دورهی عشق است و سکس خیلی مطرح نیست. اگر در این دوره ازدواج صورت بگیرد عالی است چون حافظه آنقدر پر میشود که دیگر هیچکس نمیتواند برای شخص جای آن دختر یا پسر را بگیرد.
یعنی در ۱۳ سالگی ازدواج صورت بگیرد؟
بله. مگر در اروپا در ۱۲-۱۳ سالگی رابطهی جنسی ندارند؟ روابطشان ادامه هم دارد. در اروپا از یک پسری پرسیدم چندمین دوست دخترت است به من پرخاش کرد و گفت فکر کردی ما چه جور آدمی هستیم؟
هرچه سن ازدواج را بالا بردیم طلاق بیشتر شد.
کسی که اینقدر زود ازدواج میکند جرات خارج شدن از تعهد ازدواج را ندارد.
ازدواج هرچه زودتر صورت بگیرد حافظه پر از خاطرهی عشق و سکس میشود.
از شبکه سه پیش من آمدند و گفتند حداقل ۳۰۰۰ پیام داشتیم که مرد با همسرش تحریک میشود اما خودارضایی میکند، چه جواب بدهیم؟ اینها به خاطر حافظهی جنسی این افراد است که در لذت جنسی خودارضایی میکنند.
خانمی که فوق لیسانس از دانشکدهی علوم اجتماعی تهران داشت همراه همسرش پیش من آمد و گفت همسرم ناتوانی جنسی دارد. همسرش فوق تخصص اعصاب و روان داشت و از استادش قرص گرفته بود و میخورد. گفتم این بیماری نیست و راه حل مشکلشان را گفتم و مشکل آنها حل شد.
ولی موارد زیادی وجود دارد که مرد در سن پایین ازدواج کرده در جوانی و سن بالا هم دوباره ازدواج کرده و حافظهاش پر نشده است.
بحث آن جداست.
در دانشکده چه کسی تفکراتش نزدیک به شما است؟
هیچکس.
در دنیا چطور؟
(میخندد). حالا چرا باید دنبال همچین چیزی بود؟ من شب تا صبح مینشینم و میخوانم.
اگر بخواهید یک رمان بخوانید چه میخوانید؟
هیچی. ابلوموف را خواندم، فیلمش را هم نگاه کردم. آن را خیلی دوست داشتم. تولستوی را هم دوست داشتم.
فیلم چطور؟
درسو اوزالای کوروساوا را دوست دارم. در کلاس هم درس میدهم. در این فیلم فقط از ضمیرهای مفعولی استفاده شده است.
تارکوفسکی هم عالی است. از خیابان انقلاب تا طالقانی میدویدیم تا برسیم عصر جدید و فیلم تارکوفسکی را میدیدیم. بعد از فیلم هم تا کوی دانشگاه مثل دیوانهها راه میرفتم.