اعصاب ها درب و داغان است. دل ها پر از کینه و نفرت. همه منتظریم تا کسی خطایی کند یا ما به غلط فکر کنیم که خطایی کرده است تا او را زیر دست و پای مان له کنیم.
در زمینه های مالی، علت حساسیت زیاد روی خطای افراد، غارت ایران توسط عوامل حکومت اسلامی ست.
از این سو هم برخی از اعضای اپوزیسیون، از راه های مختلف به ثروت و مکنت می رسند و انتشار هر خبری در این زمینه آتش نفرت و خشم را مشتعل می کند.
مسلما هیچ عیبی ندارد که انسان ثروتمند باشد یا ثروتمند بشود، اما در دوره و زمانه ی ما اولین سوالی که با مشاهده ی ثروت به ذهن می آید این است که: این ثروت از چه طریق به دست آمده است؟
من در باره ی مهدی خلجی، و کارهای سیاسی و رسانه ای که کرده است مطلقا نظر نمی دهم. فقط این اصل را در نظر می گیرم که او علیه حکومت اسلامی، سال هاست که وارد کارزار شده است.
نکته ی مهم در مورد اشخاصی مانند خلجی، شفافیت تمام و کمال زندگی اقتصادی و اجتماعی آن هاست. ممکن است گفته شود بعضی مسائل ربطی به دیگران ندارد و در حوزه ی خصوصی می گنجد. اما این حوزه ی خصوصی دامنه اش برای اهل سیاست و سیاسی نویسان ایرانی بسیار تنگ است خاصه در شرایط امروز کشور که مردم به مطلق فلاکت دارند نزدیک می شوند.
جا داشت آقای خلجی، مسائلی را که مربوط به همسرش می شود پیش از این که از طریق رسانه های داخلی و دادگاه و غیره به اطلاع مردم برسد، خود پیشاپیش و به نحو مقتضی در سطح جامعه مطرح می کرد.
فعلا، کارِ آقای خلجی از این کارها گذشته و بمب خبری منفجر شده. ولی باید به دیگر دوستان سیاسی و سیاسی نویس توصیه کرد، اگر موردی هست که از نظر خودشان عیب نیست ولی جامعه به دلیل حساسیت بیش از حد، آن را عیب می داند، آن مورد را خود رسانه ای کنند تا در دوران فترت اپوزیسیون، مخالفان حکومت بیش از این دچار ریزش نیروی فعال نشوند.