• مسیلها را شکاف هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان کردیم (مانند مسیل کنار دروازه قرآن در شیراز)، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلابها، خاکریزی کردیم و راه آهن ساختیم تا آبهای خروشان به جای آن که در دشتهای خالی از سکنه فروکش کنند.
عصر ایران؛ جعفر محمدی - باران هایی که این روزها بر ایران میبارند، بی سابقه نیستند؛ از پدر بزرگها و مادربزرگها بپرسید که مثلا ۵۰ سال پیش اوضاع بارندگی چگونه بوده است؟ بی تردید آنها بارانهای پر آب و برفهای سنگین فراوانی را به یاد خواهند آورد و حتی از سیل هایی بزرگ برایتان خاطرهها خواهند گفت.
اما چرا سیلهای دهههای گذشته - با آن همه فقر امکانات - به اندازه امروز خانمان برانداز نبودند؟
علت بسیار ساده است: پدر بزرگهای ما و اجداد آنها، شهرها، روستاها و راههای خود را در تطابق با طبیعت میساختند. اگر در دامنه کوهی، مسیلی بود که آبهای خروشان را در خود جای میداد، به آن مسیل احترام میگذاشتند و هرگز برای ساختن راه و خانه، پُرش نمیکردند. محل عبور آبها را میشناختند و دامها و باغهایشان را در آن مسیر قرار نمیدادند. خانهها را در فاصله و ارتفاع مطمئنی از آب رودخانه بنا میکردند.
میدانستند که جنگلها و مراتع، فقط پوشش گیاهی نیستند بلکه سدی هستند در برابر سیل؛ از این رو، تنها به قدر ضرورت از آنها برداشت میکردند و....
اما در دهههای اخیر، گویا تمام آن دانش تجربی انباشته شده در هزارههای متمادی، ناگهان بر باد رفت، گو این که به آلزایمر دسته جمعی مبتلا شده باشیم.
ما ناگهان با طبیعت، نه غریبه که دشمن شدیم، غافل از این که چاهی میکنیم از بهر خودمان!
مسیلها را شکاف هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان کردیم (مانند مسیل کنار دروازه قرآن در شیراز)، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلابها، خاکریزی کردیم و راه آهن ساختیم تا آبهای خروشان به جای آن که در دشتهای خالی از سکنه فروکش کنند یا به دریا بریزند، به سمت شهرها بیایند (مانند آنچه در آق قلا رخ داد)، جنگلها و مراتع را تراشیدیم و ویلا ساختیم (مانند بخشهای زیادی از شمال ایران)، در کنار رودها خانهها و رستورانهای مجلل ساختیم (مانند رودهای اطراف تهران) و کارهای نابخردانه دیگری از این دست فراوان مرتکب شدیم.
در این میان، خشکسالیهای مکرر، غفلت مان را مضاعف کرد و یادمان رفت که وقتی بارانهای شدید باز گردند و راههای قدیمیشان را منهدم یا اشغال شده ببینند، توقف نمیکنند بلکه این بار از روی خانهها، جادهها، پلها و جنازههای ما رد میشوند... و قرعه این اتفاق گریزناپذیر به نام نوروز ۱۳۹۸ افتاد تا شادی عید با غم عزا درآمیزد.
ما ایرانیها، امروز تاوان بدرفتاریهای احمقانهای را میدهیم که با طبیعت داشتهایم و بی هیچ تردید و تعارفی، اگر به خود نیاییم و عذر تقصیر به پیشگاه طبیعت نبریم و جبران مافات نکنیم، با هر بارندگی پشت مان خواهد لرزید که نکند این بار نویت ما باشد تا در کام هیولای سیل بلعیده شویم.
بازشناسی راه آب هایی که دستخوش حماقتهای ما شدهاند و آزادسازی و بهسازی آنها برای پذیرش سیلابهای آتی، حفظ و ترمیم جنگلها و مراتع، لایروبی سدها و رودخانهها و عقب نشینی سریع از حریم آبها و مسیلها با تخریب بناهای ساخته شده در آنها، کارهایی هستند که باید به قید فوریت آغاز شوند.
در غیر این صورت باید دست به دعا شویم و برخلاف آرزوی داریوش بزرگ، از خدا بخواهیم که خشکسالی را در این سرزمین مستدام بدارد!