فرامرز داور - ایران وایر
بنیانگذار و رهبر پیشبینی ناپذیر جمهوری اسلامی ایران در سال آخر حیات خود بیش از گذشته اقدامات غیرمنتظره انجام داد به طوری که آثار آنها هنوز بر ایران باقی است.
از مقطع پذیرش «قطعنامه ۵۹۸» شورای امنیت سازمان ملل متحد و پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در تیرماه سال ۱۳۶۷ تا زمان درگذشت او در خرداد ۱۳۶۸، روحالله خمینی دست به اقدامات غیرمنتظرهای زد که برای «علی خامنهای»، رییس جمهوری وقت و «اکبر هاشمی رفسنجانی»، از یاران نزدیک آیتالله خمینی هم تعجبآور بود.
عزل یکباره آیتالله «حسینعلی منتظری» از قائم مقامی رهبری، مهمترین اقدام او بود که هنوز کمابیش در افکار عمومی به یاد مانده است. اما دامنه این تصمیمهای غیرمنتظره منحصر به این کار و ایجاد بحران جانشینی در هفتههای آخر حیات او نبود. حتی نام «اوشین»، چهره مطرح سریال پربیننده تلویزیونی ژاپنی در آن سالها هم در این بین مطرح بود.
درخواست اعدام فرماندهان خاطی جنگ
کمتر از یک هفته پس از پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، یعنی بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷ درباره آتش بس با عراق، آیتالله خمینی روز دوم مرداد در فرمانی به «علی رازینی»، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دستور داد دادگاه ویژه تخلفات جنگ در همه مناطق جنگی ایران بدون رعایت مقرراتی که او دست و پاگیر نامید، تشکیل شود و حکم متخلفان را که فرماندهان جنگ بودند، اعدام اعلام کرد: «هرعملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست اسلام یا موجب خسارات جانی بوده و یا میباشد، مجازات آن اعدام است.»
سازمان قضایی نیروهای مسلح مشخصا به تخلفات نیروهای نظامی ایران رسیدگی کرد اما آیین دادرسی مشخصی برای رعایت حقوق متهمان داشت. آیتالله خمینی نه تنها خواستار کنار گذاشتن این مقررات شد که از نظر او، «دستوپاگیر» بودند. رهبر وقت جمهوری اسلامی حتی مجازات آنها را هم تعیین کرده بود.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در اسناد و روایتهای منتشر شده، نیامده است که دقیقا چه افرادی با این فرمان آیتالله خمینی در معرض محاکمه قرار گرفتند اما اکبر هاشمی رفسنجانی دو سال پیش از درگذشت در دی ماه ۱۳۹۵، در پاسخ به «یحیی رحیم صفوی»، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور نظامی کنونی رهبر گفته بود آیتالله خمینی مشخصا خواستار اعدام او و دو نفر دیگر از فرماندهان سپاه بوده است.
یکی از این افراد، سرتیپ پاسدار «احمد وحیدی»، فرمانده سپاه کرمانشاه است که در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد»، وزیر دفاع شد.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۷ خود نوشته خواستار آزادی احمد وحیدی بوده است که با حکم دادگاه نظامی بازداشت شده بود. سرلشکر پاسدار «محسن رضایی»، فرمانده وقت سپاه هم کسی است که شماری از فرماندهان جنگ، از جمله «حسن روحانی»، رییس جمهوری کنونی و سرلشکر پاسدار «غلامعلی رشید»، فرمانده کنونی قرارگاه «خاتمالانبیا» گفتهاند در زمانی که فاو در حال سقوط بود، او گفته بود چنین چیزی امکانناپذیر است.
فاو یکی از مهمترین فتوحات ایران از عراق در دوره جنگ بود. به همین دلیل، دور از انتظار نیست که یکی از فرماندهان خاطی مورد اشاره آیتالله خمینی، محسن رضایی باشد که سقوط آن را منکر میشده است.
مجوز اعدام زندانیان عضو یا هوادار سازمان مجاهدین خلق
اکبر هاشمی رفسنجانی در توضیح فرمان محاکمه نظامی که آیتالله خمینی صادر کرد، گفته بود علی خامنهای، رییس جمهوری وقت هم موافق محاکمه فرماندهان خاطی بوده است. اما با وجود فرمان رهبر پرقدرت جمهوری اسلامی، عملا چنین دادگاههایی تشکیل نشد یا در صورت تشکیل، دست کم به اعدام هیچ فرماندهای نیانجامید.
با این همه، آیتالله خمینی در فرمان غیرمنتظره دیگری در تابستان سال ۱۳۶۷، این بار درباره اعدام غیرنظامیان نظر داد که از سوی مسوولان نظام، برخلاف فرمان او درباره فرماندهان، به طور کامل جدی گرفته شد؛ اعدام زندانیان عضو یا هوادار سازمان مجاهدین خلق که هنوز به این سازمان وفادارای نشان میدادند.
موافقت آیتالله خمینی با اعدام این افراد پس از حمله اعضای مجاهدین خلق به ایران رخ داد. گروههایی از این سازمان پس از شروع آتش بس میان ایران و عراق، با هدف تصرف شهرهای مرزی و حتی اشغال تهران، دست به حمله نظامی زدند که نام آن «فروغ جاویدان» بود.
نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران با یک حمله در قالب عملیاتی که «مرصاد» نام داشت، مهاجمان را شکست دادند. مجوز اعدام اعضا یا هواداران مجاهدین خلق که در زندان «اوین» در بازداشت بودند و گروه وسیعی از آنها دوره محکومیت خود را سپری میکردند، همراه برخی از گروههای سیاسی دیگر با گرایش چپ پس از این حمله صادر شد.
آیتالله خمینی در دستور خود خواسته بود کسانی که بر موضع «نفاق» پافشاری میکنند، شناسایی شده و به دلیل «محارب» بودن، اعدام شوند. در فرمان او آمده بود: «امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید.»
«ابراهیم رئیسی»، رییس کنونی قوه قضاییه، یکی از افرادی است که آیتالله خمینی به او اجازه صدور حکم اعدام این افراد را داده بود. تعداد این افراد، دست کم بیش از سه هزار نفر بود.
آیتالله «حسینعلی منتظری»، قائم مقام رهبر ایران در آن زمان این کار را بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده، توصیف کرده و خطاب به اعضای گروهی که احکام اعدام را صادر و اجرا میکردند، از جمله ابراهیم رییسی، گفته بود: «شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند.»
مجوز گسترده اعدام زندانیان در تابستان ۱۳۶۷ پایان تمایل آیتالله خمینی به صدور حکم اعدام نبود. در بهمن این سال اشاره به اوشین، شخصیت اصلی یک سریال ژاپنی به نام «سالهای دور از خانه» باعث درخواست حکم اعدام دیگری از سوی وی شد که بحران داخلی تازهای آفرید.
هشتم بهمن سال ۱۳۶۷، چهار روز پیش از شروع جشن ۱۰ سالگی انقلاب، به مناسبت روز تولد دختر پیامبر اسلام و روز زن در جمهوری اسلامی، یکی از برنامههای رادیو مصاحبهای از یکی شهروندان پخش کرد که در پاسخ به سوال الگوی امروز زنان ایرانی کیست، اوشین را الگو معرفی کرد.
آیتالله خمینی یک روز بعد طی پیامی رسمی به «محمد هاشمی»، رییس وقت سازمان صداوسیما، از پخش این برنامه به تندی انتقاد کرد و خواستار تعزیر و اخراج دست اندرکاران برنامه شد. در بخش دیگری از پیام خود، درباره شهروندی که اوشین را الگو معرفی کرده بود، نوشت: «در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهین کننده محکوم به اعدام است.»
محمد هاشمی سالها بعد درباره این بحران توضیح داد که آیتالله خمینی به دادستان عمومی دستور داده بود موضوع را بررسی و اگر این برنامه با قصد پخش شده باشد، افراد را اعدام کنند: «چون توهین به حضرت زهرا بود. [دادستان] احکامی صادر کرد. شش هفت نفر محکوم شدند؛ از پنج سال انفصال تا شلاق. اما حکم اعدام به کسی ندادند. رفتم خدمت امام و گفتم من مقصرم. من مسوول صداوسیما هستم. اگر اینها را مجازات کنید، دیگر در صداوسیما سنگ روی سنگ بند نمیشود و من نمیتوانم آنجا را اداره کنم. خواهش میکنم شما مرا مجازات کنید. امام گفت بنویس، من آنها را عفو میکنم.»
در برخی از منابع آمده است که چهار نفر از دستاندرکاران آن برنامه، از جمله مدیر «گروه معارف» رادیو، سردبیر برنامههای ویژه عقیدتی سیاسی و مسوول نظارت بر برنامه به چهار سال حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شدند.
بهمن ماه ۱۳۶۷ با چنین موضوع غیرمنتظرهای آغاز شد اما با بحرانی در ابعاد جهانی به پایان رسید. در حالی که افکار عمومی ایران آن زمان و حتی تا سالهای اخیر از اعدام هزاران نفر در تهران و خطر اعدامی که از کنار یک مصاحبه شونده ایرانی گذشته بود، بیاطلاع بودند، آیتالله خمینی در آخرین زمستان حیات خود، فتوای کم نظیری درباره نویسنده بریتانیاییی هندیالاصل صادر کرد که یکی از رمانهای او به زبان انگلیسی چند ماه پیش منتشر شده بود.
این بار نه تنها ایرانیان از این اقدام غیرمنتظره آیتالله خمینی خبر دار شدند که این اقدام عجیب او همچون بمبی خبری همه جهان را مطلع کرد؛ مجوز مذهبی قتل و درخواست اعدام یک نویسنده و ناشران یک کتاب رمان.
فتوای قتل نویسنده و ناشر رمانش
بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۷، برنامه خبر ساعت دو بعدازظهر رادیوی جمهوری اسلامی ایران که آن زمان اصلیترین بخش خبری بود، فتوایی از آیتالله خمینی قرائت کرد که دامنه و ابعاد آن برای کسی هنوز روشن نبود.
این فتوا با عبارت «إنالله و إناالیه راجعون» شروع شد: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب "آیات شیطانی" که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءاللّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.»
اعتراضاتی که در برخی از کشورهای مسلمان به کتاب آیههای شیطانی سلمان رشدی شروع شده بود، شعلهورتر شدند و تظاهرات در برخی از کشورها همچون پاکستان به مرگ افراد انجامید. سفرای کشورهای اروپایی از تهران فراخوانده شدند و روابط بریتانیا و ایران کاهش یافت و هرگز تا نزدیک به یک دهه پس از آن بهبود نیافت.
آیتالله خمینی نه تنها از طرفدارانش بلکه از هر مسلمانی خواسته بود یا خودش سلمان رشدی و ناشر کتاب او را به قتل برساند یا اگر توان چنین کاری را ندارد، او را به دیگرانی که میتوانند حکم اعدام را اجرا کنند، نشان دهند. بنیاد ۱۵ خرداد که یکی از نهادهای تحت کنترل رهبر ایران است، برای مجری این حکم جایزه تعیین کرد. به این ترتیب، دولت ایران رسما حامی ترور در جهان شناخته شد و مستندات غیرقابل انکار آن را هم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد. سلمان رشدی بیشتر از ۵۰بار محل سکونتش را تغییر داد و ۱۳ سال مخفیانه زندگی کرد.
آیتالله خمینی حدود چهار ماه پس از این فتوا درگذشت اما یافتن راهی برای کم کردن مسایل ناشی از این میراث غیرمنتظره برای جانشینانش ۱۰ سال طول کشید. در دوره ریاست جمهوری «محمد خاتمی»، اعلام شد که فتوا یک دستور مذهبی است و دولت جمهوری اسلامی ایران برای اجرای آن اقدامی نخواهد کرد.
وزرای خارجه ایران و بریتانیا با هم دیدار کردند و پس از یک دهه، روابط به سوی بهبود رفت. اما امسال، ۳۰ سال پس از صدور این فتوا، آیتالله خامنهای در حساب توییتر خود یک بار دیگر از آن فرمان قتل سلمان رشدی حمایت کرد. توییتر پست رهبر جمهوری اسلامی را از دسترس خارج کرد و از او خواست یا آن را حذف کند یا از حساب توییترش دست بشورد. آیتالله خامنهای گزینه اول را انتخاب اما همچنان بر اعتبار فتوا در خارج از فضای توییتر تاکید کرد.
فرمان قتل سلمان رشدی آخرین اقدام غیرمنتظره آیتالله خمینی در سال آخر حیات نبود. او حدود دو ماه قبل از درگذشت، آیتالله حسینعلی منتظری، قائم مقام خود را از سمتش عزل کرد. نامه عزل آیتالله منتظری با چنان عبارت تندی نوشته شده بود که اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش گفته نگران بوده است آیتالله منتظری را به قتل برسانند و در عین حال، بحران جانشینی هم به وجود میآورد چون مرجع تقلید مناسب رهبری به نظر او وجود نداشته است.
او گفته است در روز ششم نوروز ۱۳۶۸، پس از اطلاع از این نامه که آیتالله خمینی میخواسته است برای پخش از رادیو آن را به صداوسیما بفرستد، گریان از خانه آیتالله خمینی بیرون میرود. این کارش باعث تاخیر در پخش نامه شده اما جلوی عزل قائم مقام رهبر را نگرفته بود.
در این نامه آمده بود: «از آن جا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز و مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید، دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم؛ مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین، تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند ومیبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.»
این نامه با ترفند هاشمی رفسنجانی از صداوسیما پخش نشد اما به دست آقای منتظری رسانده شد. او یک روز پس از آن از قائم مقام رهبری استعفا داد و خبر برکناری او در قالب «استعفا» از این سمت، روز هشتم نوروز ۱۳۶۸ به طور رسمی از رادیو و تلویزیون اعلام شد. حالا بحرانی برای جانشینی رهبر مریض احوال پدید آمده بود که با درگذشت او، بیشتر از دو ماه طول نکشید. چهاردهم خرداد این سال با اقدام اکبر هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان رهبری، برخلاف «قانون اساسی»، آیتالله خامنهای به رهبری انتخاب شد در حالی که نه مرجع تقلید بود و نه خود تمایلی به این انتخاب داشت.
آیتالله خمینی در سال آخر حیات خود روحیهای از خود نشان داد که برخی آن را غیرطبیعی و ناشی از کسالت میدانند در حالی که او تا روزهای آخر حیات در خرداد ۱۳۶۸ به گفته اعضای خانوادهاش، از هوش و حواس سالمی برخوردار بود و وقایع و اخبار روز را هم دنبال میکرد.
مردی که از زمان بازگشت از تبعید در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ به ایران و پس از اقامت در «جماران»، دیگر خیابانهای تهران را -به گفته نوهاش - هرگز تا آخر عمر ندیده و در ماههای اول انقلاب و در سالهای بعد نسبت به اعدام نزدیکترین چهرههای سیاسی به خود در ایام تبعید مخالفت نکرده بود، در سال آخر حیات رکوردی از اقدامات غیرمنتظره از خود به جا گذاشت.
بعد از پایان جنگ ایران و عراق به گفته افراد خانوادهاش، دیگر نخندید. همزمان ملاقات عمومی در جماران را برای همیشه تعطیل کرد و چنان تصمیماتی گرفت که تاثیر برخی از آنها همچون مجوز اعدامهای خودسرانه و دستور قتل نویسنده رمان، پس از ۳۰ سال هنوز ادامه دارد.