Sunday, Apr 7, 2019

صفحه نخست » سیل های ویرانگر در ایران و جای خالی سازمانهای مردم نهاد

sayl_040719.jpgوحید وحیدی تهرانی

مقدمه

سیل های ویرانگری که در هفته های اخیر در گلستان و مازندران، شیراز، لرستان و خوزستان جاری شد، جان جمعی از هموطنان را گرفت و زندگی بسیاری از خانوارهای ساکن در این مناطق را تحت تاثیر خود قرار داد. در نتیجه این حوادث سترگ طبیعی بسیاری از هموطنان عزادار شدند و عید نوروز باستانی که ایام جشن و سرور مردم است برای همه ایرانیان تلخ شد. مسلما تلفات جانی و مالی این حوادث می توانست به مراتب کمتر از این باشد و میتوان گفت همه، اعم از مردم کشور، هموطنان خارج از میهن و ناظران بین المللی از ضعف و ناتوانی کشور (در کلیت خود) در مواجه با حوادث طبیعی و مجهز نبودن او به مقابله با این سوانح طبیعی و نیز نا هماهنگیهای آشکار در کمک رسانی به آسیب دیدگان حیرت زده شدند. این حوادث بار دیگر واقعیتهای دردناک شرایط کنونی زندگی در ایران عزیز را مقابل چشمان ما و بلکه جهانیان قرار داد و وظایف رهبران اجتماعی و سیاسی دلسوز و علاقمند به آینده کشور را متذکر شد.

دلایل ناتوانی کشور در مواجهه با سوانح بزرگ طبیعی

به نظر میرسد ضعف ها و ناتوانیهای تحقیر آمیزکشور در مواجهه با چالشهایی که حوادث طبیعی بزرگ (مانند سیلهای بزرگ، زلزله های شدید و طوفانها و ریزگردهای عظیم) خلق می کنند از واقعیتهایی مانند موارد زیر ناشی شده است:

  • عدم اعتناء و اهتمام رژیم ولایت فقیه (بخش غیر منتخب و غیر مسیول قدرت) به مسایل کشور و اولویت دادن به سیاستهای ماجراجویانه بین المللی در مقایسه با اجرای برنامه های بهبود شرایط زندگی در ایران؛

  • ضعف و ناتوانی مفرط دولت (بخش منتخب و مسیول قدرت) در پیش بینی، جلوگیری از فاجعه و مدیریت بحرانهای طبیعی در کشور در سطح کلان و عدم کفایت منابع مالی او برای ارایه خدمات و جبران هزینه ها؛

  • مدیریت و فناوری ضعیف و بودجه ناکافی دستگاه های اجرایی (وزارتخانه ها، استانداریها، شهرداریها، سازمان مدیریت حوادث طبیعی، سازمان حفاظت از محیط زیست، هلال احمر، ..) و ناهماهنگی سایر سازمانهای مرتبط از جمله سپاه و ارتش با دستگاه های دولتی در مقابله با حوادث و مدیریت بحرانها در میدان؛

  • انزوای بی سابقه کشور در دنیا و حتی در منطقه بطوریکه فاجعه سیل در مناطق مختلف کشور حتی انعکاس لازم را در اخبار دنیا نداشت و طبعا به اظهار همدردی و ارسال کمک های قابل توجه هم نرسید؛

  • غیبت فاجعه بار سازمانهای مردم نهاد (سمن ها) در مقابله با حوادث طبیعی، بسیج امکانات و کمک رسانی به هموطنان آسیب دیده و تقلیل امداد رسانیهای سازمان یافته به کمکهای پراکنده و خودجوش موردی مردم؛

  • ......

در استمرار تاسف بار آسیبهای این حوادث طبیعی ویرانگر بر زندگی مردم کشور تنها میتوان امیدوار بود بروز این فجایع عبرت و تنبهی برای همه ما ایرانیان و انگیزه مظاعفی در رهبران اجتماعی و سیاسی اوپوزیسیون در داخل و خارج از کشور برای هدایت مبارزات مردم ایران به تغییر شرایط و استقرار یک حکومت ملی و مردمی و دموکرات در میهن باشد تا بیش از این شاهد این مرارت ها و تحقیر ایران و ایرانی تحت حکومت قرون وسطایی ولایت فقیه نباشیم؛ حکومتی که مدیریت مقابله با حوادث طبیعی آن به جای برنامه ریزی علمی و تخصصی با امضاء قرارداد با دین فروشان حوزه های جهل و خرافات در صدد دفع بلایا و جلوگیری از بروز حوادث طبیعی در کشور است.

مسئولیت مستفیم خامنه ای در وضعیت اسفناک کنونی

تردیدی نیست که مسیولیت اصلی این وضعیت متوجه رژیم ولایت فقیه و در راس آن شخص علی خامنه ای است. او بوده است که در تعقیب سیاست خارجی ماجراجویانه و دشمنی کورکورانه با قدرتهای جهانی و شعار نابودی اسرائیل و دامن زدن به جنگهای فرقه ای در منطقه و در همان حال تعقیب برنامه پر سر و صدا و بی حاصل هسته ای کشور را گرفتار انزوای بین المللی، تحریم های اقتصادی طاقت فرسا و کمر شکن و دشمنی کشورهای منطقه ساخته است. رژیم ارتجاعی ولایت فقیه وضع کشور را به جایی رسانده است که حتی اگر کشوری و یا سازمانی بخواهد به ایران کمک کند امکان انتقال این کمکها به ایران با توجه به شرایط تحریم اقتصادی و عدم همکاری مراکز مالی و سیستمهای بانکی با کشور به سادگی وجود ندارد.

این خامنه ای بوده که از طریق ایجاد سنت غیر قانونی نظارت استصوابی مجالس بی خاصیت و دولتهای ضعیف و ناکارامد را بر کشور حاکم کرده تا همچون ابزاری در اختیار او و سیاستهای فاجعه بار او باشند. نتایج ناکارایی مجلس و دولت در این حوادث به خوبی مشخص است. این مجلس و دولت مطیع و دست نشانده ولی فقیه است که به سپاه و نیروهای مسلح اجازه داده تا منابع مالی و اقتصادی کشور را علیرغم فقدان کارایی و تخصص و بدون نظارتهای لازم در پروژه های کارشناسی نشده هدر داده و در مواقع لازم خسارت بر خسارت بیفزایند و به هیچ کس هم پاسخگو نباشند.

تحت حکومت علی خامنه ای بوده که مجلس، دستگاه قضایی، وزارتخانه ها و سازمانهای های اجرایی با افراد ضعیف و فاسد و در عین حال بله قربان گو و مطیع، و ظاهرا وفادار به ولایت فقه پر شده اند و مافیاهای نظامی-مالی بر اقتصاد کشور چیره شده است. نتایج حکومت مافیاها و تصدی این افراد غیر متخصص و ناکارامد که به جای انجام وظایف قانونی خود به تقلید از مقام ولایت مفتخر هستند در حوادث هفته های اخیر به خوبی روشن شده است.

مخالفت مستقیم و غیر مستقیم خامنه ای با فعالیت سازمان یافته آحاد جامعه در نهادها و تشکل های سیاسی و اجتماعی بوده که موجب توقف فعالیت و انحلال سازمانهای مردم نهاد شده و از تشکیل وتوسعه شبکه های اجتماعی مردمی ممانعت به عمل آمده است. این امر به خصوص در زمان احمدی نژاد که افکار او به افکار ارتجاعی خامنه ای نزدیک بود اتفاق افتاد و سپس ادامه یافته است.

بنابراین همانطورکه بسیاری از مبارزان شجاع و نستوه سیاسی کشور، امثال ابوالفضل قدیانی ها و هاشم خواستارها گفته اند تمام گرفتاریهای کنونی ما ناشی از استبداد و سوء استفاده علی خامنه ای از قدرت سیاسی است و بقول محمد شوری "همه فریادها را باید بر سر ولایت فقیه کشید".

اهمیت سازمانهای مردم نهاد در مقابله با سوانح عظیم طبیعی، بسیج کمکها و امداد به هموطنان گرفتار

نباید صرفا به محکومیت رژیم ارتجاعی حاکم بر کشور بسنده نمود بلکه میتوان از این فرصت برای پیشبرد مبارزات مدنی برای استقرار دموکراسی در کشور هم استفاده کرد. میدانیم که یکی از ویژگیهای جوامع پیشرفته دموکراتیک (مانند کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا، آمریکای شمالی، ژاپن) توسعه سازمان های مردم نهاد (سمن ها) و ایجاد شبکه های مرتبط مردمی در این جوامع است. مطابق نظریه دموکراسی مشورتی (Deliberative Democracy) تشکیل شبکه های گروه ها و تشکل های فرهنگی و اجتماعی از جمله سازمانهای مردم نهاد (سمن ها) موزاییکی از روابط اجتماعی بین مردم ایجاد کرده و مانند یک لایه حایل بین آحاد مردم و قدرت سیاسی عمل می کنند. این سمن ها علاوه بر آموزش و جلب همکاریهای آحاد جامعه نسبت به فعالیتهای اجتماعی و عام المنفعه (Charity) می توانند از حقوق آنها در مقابل قدرت سیاسی نیز حمایت کنند. بر خلاف جوامع دموکراتیک حکومت ها در جوامع استبدادی از بیم ارتباط و سامانیابی مردم در قالب سمن ها و شبکه های اجتماعی با تمام قدرت از این امر جلوگیری می کنند. آنها حتی اگر لازم باشد با تصویب قوانین مغایر اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر (که تشکیل و عضویت مردم در گروه ها و انجمن های اجتماعی و سیاسی را حق آحاد جامعه می داند) و اتخاذ سیاستهای تنبیهی از این امر جلوگیری می کنند. موضوعی که در کشور خودمان شاهد آن هستیم. رژیم ارتجاعی ولایت فقیه که از تشکل و سازماندهی مردم در انجمن ها و شوراها و سازمانهای مردمی و مستقل از حکومت هراسان است به انحاء مختلف جلو ایجاد و توسعه سمن ها را گرفته است.

هم اکنون و با فاجعه ای که از وقوع سیل های ویرانگر پیش آمده اثرات غیبت سازمانهای مردم نهاد (سمن های) فعال در کمک رسانی به هموطنان آسیب دیده از سوانح طبیعی مشخص شده است. رژیم از ترس آگاهی فزاینده عمومی نسبت به عدم اعتماد مردم به مقامات رسمی جمهوری اسلامی و اقبال جامعه به شخصیتهای اجتماعی (ورزشکاران، هرمندان، استادان دانشگاه و غیره) حتی از افتتاح حساب و جمع آوری کمکهای مردمی توسط این شخصیتها جلوگیری کرده است. هر چند هموطنان زیادی (در داخل و خارج از کشور) مایل بوده اند به خانوارهای آسیب دیده از سیل در مناطق مختلف کمک کنند اما فقدان سازماندهی لازم برای انتقال این کمکها در غیبت سازمانهای مردم نهاد و ضعف و سستی دستگاه های دولتی مشکلات امداد رسانی را کاملا نمایان کرده است. در این شرایط اقدامات خودجوش فردی و جمعی پراکنده هموطنان نیز هر چند مغتنم اما کافی نیست. تصور کنید در تهران و مراکز استانها و شهرستانهای کشور سمن های کمک رسانی به آسیب دیدگان از سیل و زلزله و طوفان و سایر سوانح طبیعی وجود داشت. این سمن ها طبعا نه تنها با یکدیگر و سازمانهای مرتبط مانند هلال احمر و محیط زیست و .. در داخل کشور بلکه با انجمن ها و سازمانهای عام المنفعه ذیربط در خارج از کشور (ایرانی و غیر ایرانی) هم مرتبط می بودند. این سازمانهای مردم نهاد میتوانستند از اولین روز شروع بارندگیها و پیش بینی سیل های ویرانگر به حالت آماده باش درامده و با اطلاع رسانی و بسیج کمکهای مردمی داخل، و حتی المقدور خارج از کشور، بطور منظم و کارامد و به یاری هموطنان در معرض سیل ها بشتابند. در این صورت مسلما تلفات انسانی و مالی کمتر بوده و کمکهای هم وطنان با کارایی بیشتری در اختیار هموطنان آسیب دیده از سیل ها قرار میگرفت.

ضرورت اقدام اوپوزیسیون

با توضیحات بالا مشخص شد که رژیم ارتجاعی ولایت فقیه اصولا تمایلی به شکل گیری شبکه سازمانهای مردم نهاد، از جمله سمن های امداد به هموطنان در معرض حوادث بزرگ طبیعی، ندارد. همانطور که از سوی بسیاری از صاحبنظران نیز اشاره شده است، رفتار و سخنان سران رژیم ارتجاعی حاکم بر کشور در 40 سال گذشته نشان داده است که برای آنها ایران به مثابه یک سرزمین ثروتمند تصرف شده است که از منابع آن باید برای اشاعه ایدولوژی منحط خود و قدرت اسلام شیعی درمنطقه و جهان استفاده کرد ونه کشوری که آنرا در همه جوانب توسعه داده به کشوری نمونه در جهان تبدیل کرد. مهاجرت میلونها نفر از بهترین جوانان کشور و توانمندترین افراد جامعه به خارج خود دلیل بارزی از رویکرد منفی علی خامنه ای و حلقه اصلی قدرت در جمهوری اسلامی به ایران و ایرانی است (اخیرا نماینده خامنه ای در دانشگاه ها به دانشجویان ایرانی خارج از کشور توصیه کرد پس از پایان تحصیلات خود به کشور بر نگردند!). در واقع اکثر جوانانی که این روزها با آنها صحبت می کنید در آرزوی مهاجرت به خارج از کشور به خصوص به کشورهای پیشرفته غربی هستند تا از وضعیت نا راحت کننده سر در گمی و عدم اطمینان به آینده خود نجات یابند.

تغییرات اقلیمی و گرمتر شدن کره زمین میتواند کشور ما را در آینده در معرض طوفانها و سیلابهای حتی مهیب تری قرار دهد. قرار داشتن کشور بر روی کمربند زلزله خیز جهان نیز به مفهوم بالا بودن ریسک زلزله های بزرگ در کشور است (مثلا بسیاری از کارشناسان وقوع یک زمین لرزه بزرگ در تهران را اجتناب ناپذیر می دانند). همه اینها به اهمیت ایجاد آمادگی برای مقابله با سوانح بزرگ طبیعی در کشور اشاره می کند. باید توجه کرد که این امور گذرا و کوتاه مدت نبوده و برخورد صحیح با آنها نیازمند برنامه ریزی و اقدامات موثر در سالیان متمادی است. حال، با توجه به ماهیت رژیم ارتجاعی حاکم که به آن اشاره شد بر عهده ایران دوستان، رهبران اجتماعی و اوپوزیسیون سیاسی رژیم در داخل و خارج از کشور است که با ایجاد سمن ها برای مقابله و ایجاد آمادگی با حوادث طبیعی و کمک رسانی به هموطنان گرفتار در این حوادث قدم پیش گذارند.

اهمیت ایجاد و توسعه سازمانهای مردم نهاد متمرکز بر مقابله با سوانح طبیعی بزرگ و کمک به هموطنان گرفتار آمده در زلزله های مهیب یا سیلابها و طوفانهای ویرانگر احتمالی آینده در حدی است که ایجاب می کند رهبران اجتماعی و سیاسی دور اندیش اوپوزیسیون آنرا به طور جدی در برنامه کار خود قرار دهند. این را هم باید در نظر گرفت که ایجاد و توسعه شبکه ای از این سمن ها و فعالیت آنها در جامعه ما، ارتباط آنها با سمن های ایرانی و غیر ایرانی مرتبط در خارج از کشور از پیش نیازهای مهم و موثر گسترش جامعه مدنی بوده و به ایجاد آمادگی برای استقرار دموکراسی در کشور خواهد انجامید. حال که شکل گیری و شروع به کار ققنوس علمی توسط شاهزاده رضا پهلوی امیدهای زیادی برای استفاده از ظرفیتهای بزرگ دانشمندان ایرانی برای حل مسایل کشور در آینده ای که دولتهای ملی در ایران سرکار باشد آفریده است، و اینک که برخی از سیاستمداران و فعالان سیاسی اوپوزیسیون در داخل و خارج ار کشور خواهان پیش قدمی ایشان برای تشکیل یک ققنوس سیاسی شده اند تا بدیل سیاسی فراگیر و واقعی رژیم شکل واقعیت به خود گیرد، چه مانعی دارد که پیشنهاد کنیم شاهزاده رضا پهلوی با همراهی سایر رهبران اجتماعی و سیاسی اوپوزیسیون در داخل و خارج کشور امکان ایجاد ققنوس اجتماعی را نیز در نظر گیرند. ققنوس اجتماعی میتواند از جمله رسالت و ماموریت خود را تشکیل و توسعه فعالیت انواع سازمانهای مردم نهاد (سمن ها) به ویژه سمن های متمرکز بر مقابله با چالش های حوادث بزرگ طبیعی کشور قرار دهد. این پروژه بزرگ اجتماعی میتواند با گسترش شبکه ای از این سمن ها در کشور (و اتصال آنها به موسسات مردم نهاد و عام المنفعه در خارج از کشور) خدمات بزرگی به مردم ایران ارایه داده در شرایطی مانند آنچه در هفته های اخیر پیش آمد به یاری مردم کشور بشتابد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy