Monday, Apr 15, 2019

صفحه نخست » فرمودند: دلشان خوش است، ما مواظبیم خودمان را سیل نبرد! هادی خرسندی

agha0_041519.jpgخاطرات وحیدالعظما، علمدار آقا

هادی خرسندی - رادیو فردا

حضرت آقا خیلی امروز از دست ترامپ کفری تشریف داشتند که سپاه پاسداران ما را جزو گروه‌های تروریستی گذاشته.

فرمودند: ببین علمدار، خدائیش همه دنیا دیدند که چه جوری سردار سپاه ما با کفش و جوراب و شلوار زد به آب برای نجات سیل‌زدگان. او تروریست بود؟ این، عملیات تروریستی بود؟ تفنگ دستش بود؟ کلاشنیکف دستش بود؟ آر.پی.جی هفت و هشت و دوازده دستش بود؟ سر مردم را گرفت زیر آب کرد؟ کسی را در سیل خفه کرد؟
عرض کردم، خیر، ولی پشت سریش یک لوله دستش بود.
فرمودند: او بادیگاردش بود، حالا چرا لوله دستش بود، خبر ندارم. ولی سلاح نبود. سردار ما با اون قُپه و یونیفورم، خودش و بادیگاردهاش با کفش و جوراب بزنند به آب آنوقت آقای ترامپ بگوید این تروریست است. شُکر خدا فیلمش هست، عکسش هست، ویدیوش هست. اینها باید زیرشلواری و شورت و خشتکشان هم خیس شده باشد. آنها دیگر توی عکس نیفتاده متأسفانه.
عرض کردم: عکاس‌ها و فیلمبردارها هم زده بودند به آب.

با همان طنز مخصوص خودشان فرمودند، پس آنها هم تروریستند!

برای اینکه آقا را خوشحال کنم گفتم، ولی سازمان مدیریت بحران خوب کار کرده.


فرمودند: بعله، ولی حالا می‌گویند چرا بودجه سالانه‌اش ۱۳ میلیارد تومن است ولی بودجه سالانه مؤسسه نشر آثار امام ۷۷ میلیارد است. ببین مردم چی را با چی مقایسه می‌کنند. مثل اینکه شما آب نبات قیچی را با نهج‌البلاغه قیاس کنی. اینها با این حرف‌هایشان روح امام را ناراحت می‌کنند. شما خیال می‌کنی آن بوی گندی که از فرودگاه امام تا آرامگاه امام را برداشته مال چیست؟ مال همینجور مقایسه‌هاست.

با خوشحالی فرمودند: خوشبختانه سیل هم دارد مهار می‌شود. نگذاشتیم تمام استان‌های مملکت را بگیرد. حالا می‌گویند چرا مسئولان زمین‌های مسیل را بالا کشیده‌اند؟ من می‌خواهم بپرسم مسئولان کف دستشان را بو کرده بودند آیا؟ عرض کردم: خیر.
فرمودند: عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلىَ‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ بقیه‌اش هم یادم نیست میدانی یعنی چه؟

مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا


عرض کردم: فکر نمی‌کنم. فرمودند: قرآن می‌فرماید «داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمىی‏سازد، مگر رسولانى که آنان را برگزیده». فهمیدی؟ عرض کردم: بله. فرمودند: حالا آن مسئولی که میخواهد یک سرپناهی برای خودش و همسرانش و اولادش بسازد، علم غیب دارد آیا؟ نه که ندارد. خداوند باری‌تعالی علم غیب را به پیامبر و ائمه هم نداده به استاندار گلستان بدهد؟ ما اگر علم غیب داشتیم یک روز قبلش ارتش آمریکا را تروریست اعلام می‌کردیم، نه یک روز بعد از اینکه آنها ما را تروریست خواندند. اینجوری که عمل کردیم مثل دهن‌کجی بچه‌ها شد، ی ی ی ی ی. سه کردیم علمدار.

حضرت آقا خیلی از حرف‌های اردوغان در سرزنش آمریکا به وجد آمده بود. فرمودند این ترکیه بر خلاف ترامپ و نتانیاهو آدم است. به نظرم دوباره باید یک کامیون دلار و طلا اشتباهی برایشان بفرستیم. البته بعد از سیل، که مسئولان نگویند کامیون را سیل برد.
گفتم: حضرت آقا دست مسئولان را خوانده‌اید. فرمودند: من خودم مسئول مسئولانم.

عرض کردم: در مورد سیل، مردم هم یک حرف‌هایی می‌زنند که آدم نمی‌داند چه جوابی بدهد. مثلاً می‌گویند چرا آقای جهانگیری که سراغ سیل‌زدگان آمده وزیر ورزش را همراهش آمورده، چرا وزیر نیرو را نیاورده؟
فرمودند: چه فرقی می‌کرد؟ وزیر نیرو هم می‌آمد، فرقی نمی‌کرد. اگر همان وزیر ورزش را معرفیش می‌کردند به عنوان وزیر نیرو، سیل‌زده بدبخت از کجا می‌فهمید؟ می‌فهمید؟ عرض کردم خیر. فرمودند پس چی میگی؟ خود امام راحل که گفته بود به مردم گاز و برق مجانی می‌دهد، ایشان را هم استغفرالله اگر جهانگیری با خودش می‌برد، کاری ازش برنمی‌آمد.

آقا یک نگاه معنی داری به تمثال مبارک امام انداختند و فرمودند: سیل‌زده‌ها دلشان خوش است، ما الان مواظبیم خودمان را سیل نبرد. شما ببین، الان، ترامپ از یک طرف، پمپئو از یکطرف، جان بولتون از یکطرف، برایان هوک از یکطرف، الکساندر دوما از یکطرف، سامرست موآم از یکطرف، ویلیام شکسپیر از یکطرف، ... حالا اینها سرشان را بخورد، وضع اقتصاد خودمان از یکطرف، وضع قوه قضائیه از یکطرف، نارضایی مردم از یکطرف، اختلاس‌ها از یکطرف، پیغام‌هایی که مراجع مرتب برای من می‌دهند از یکطرف، فساد دامنه‌دار از یکطرف، خود عملیات آبروریزی سپاه از یکطرف، آنوقت میان هیر و ویر، بی بی بیا زیر ابرومو بگیر، حالا ما همه را ول کنیم برویم دنبال سیل که پلدختر را کجا می‌بری؟ چه توقع‌هایی دارند مردم. ما امام‌زاده خودمان را سیل برد، ائمه اطهار جلوش را نگرفتند. امامزاده سیل‌العابدین بود انگار. دو تن از مسئولان خودمان موقع سلفی گرفتن نزدیک بوده آب ببردشان، مردم نجاتشان دادند.

فرمودند: توی این جریان سیل تنها کسی که شانس آورده میرحسین است. ناسلامتی نخست‌وزیر این مملکت بوده. این نبایستی زیرساخت‌های عمرانی را نظارت می‌کرده که اگر یک روز سیل آمد، اینطوری نشود؟ خیر سرش آرشیتکت هم هست. به جان علمدار این الان اگر در حصر نبود می‌گفتم دستگیرش کنند به شدت با او برخورد شود. همه کاسه کوزه‌ها را سرش می‌شکستیم. شانس آورده میرحسین، شانس آورده.

آقا قدری حرص خوردند بعد فرمودند: به مسئولان بگو به هر سیل‌زده که پتو می‌دهند، رسید بگیرند، امضا بگیرند. زن و شوهر باشند یک پتو، بچه داشته باشند یک پتو و نصفی. بگو پتوها را با دقت نصف کنند. ضمناً مواظب باشند که یک عده گدا گُودوله گرسنه تشنه بی‌خانمان از شهرهای دیگر نروند خودشان را لای سیل‌زده‌ها جا بزنند، پتوی مفت بگیرند، یا غذا بخواهند.

حضرت آقا یواشکی پیپی چاق کردند و پرسیدند: خبر خوب چی داری؟ عرض کردم خوشبختانه دادگاه رسیدگی به یکی از دکل‌های گمشده برگزار شد. فرمودند این کار خوبی بود. بارها من به مسئولین گفته بودم توی شلوغی‌های سیل و زلزله و آتش‌سوزی که مردم حواسشان به مصائب است، یک سری مسائل را سر ضرب رفع و رجوع کنید برود دنبال کارش. اینکه رودکی می‌گوید «اندر بلای سخت پدید آید/ فضل و بزرگواری و سالاری» همین را گفته که من بارها متذکر شده‌ام. گفته‌ام محاکمه دارید، قرارداد دارید، اعدامی دارید، اینجور موقع‌ها غافل نباشید. از فضل و بزرگواری و سالاری مضایقه نکنید. حالا یکیشان از همه بهتر حرف مرا فهمیده، توی شلوغی سیل و بدبختی و تشنگی و گرسنگی مردم رفته یک زن دیگر گرفته روی زن دومش.
عرض کردم: خبر دارم.
با طنز مخصوص خودشان فرمودند: فضل و بزرگواری و سالاری را برده به حجله شادوماد! ...
عرض کردم: دیری ریم، دیری ریم، دیری ریم ریم.
فرمودند: حالا من به او گفتم اقلاً یک دختر از سیل‌زده‌ها میگرفتی که حداقل یک سیل‌زده را نجات داده باشیم.

هر دومان کلی خندیدیم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy