الاهه بقراط - کیهان لندن
گزارشهایی که از ایران میرسد، با وجود، و به دلیل،ِ فشارهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین پیامدهای سهمگین بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل که مقامات و نهادهای مسئول از مدیریت آنها در هر سر مرحلهی پیشبینی- پیشگیری و وقوع و بازسازی، به شدت ناتوان هستند، گویای وضعیت انفجاری جامعه است.
جامعه حالت فنری را پیدا کرده که چهل سال است حلقههای آن با فشار شدید و مداوم در همهی زمینهها بهم فشرده شده است. باز شدن این فنر، در شرایطی که دستگاه سرکوب دیگر قادر به حفظ فشار بر آن نیست، در درجهی نخست طومار نظام و وابستگان آن را چنان در هم خواهد پیچید که تنها یک معجزهی سیاسی- فرهنگی میتواند از بار خشونت آن بکاهد و روند ناگزیر تغییر را از خشم و نفرت و انتقامجویی به کانالهای حقوقی هدایت کند.
اگرچه رژیمهای توتالیتر و دیکتاتور از سرنوشت یکدیگر عبرت نمیگیرند، اما همواره هستند مقاماتی از این رژیمها که فکر روز مبادا را نیز میکنند و با انتقال بخشی از ثروت خود به خارج از مرزهای کشور و تأمین امکانات برای خانوادهی خویش، دست به «دوراندیشی» میزنند! اما کمتر پیش آمده که مقامات کلیدی بتوانند جان سالم به در ببرند. به ویژه آنکه جمهوری اسلامی در این زمینه نیز بسیار شاخص و بینظیر است:
یکی اینکه بر خلاف رژیمهای مشابه که مستحکم به نظر میرسیدند، موقعیتاش همواره متزلزل بوده و از همین رو، تکیهی خود را بر جنگ و بحران و تنش گذاشت و همه اینها را با غارت و مصرف منابع ملت و مملکت تأمین مالی کرد؛ چیزی که به نوبهی خود بر تزلزل بیشتر آن افزود!
دیگر اینکه بر خلاف رژیمهای مشابه، مقاماتش نه پس از سرنگونی بلکه در دوران «اقتدار» مجبور به تحمل پیامدهای سرنگونی هستند! این موضوع، پا به پای اینکه خشم و نفرت و مشکلات جامعه روی هم انباشته میشود، روند هراس از مردم و سرنگونی را برای آنها طولانیتر میکند چنانکه پس از دورههای مختلف ایستادگی جامعه در دهههای گذشته که دی ۹۶ نقطهی اوج آن بود، قدرت و شهامت مردم بیشتر، و نظام شکنندهتر و ترسوتر شده. به ویژه آنکه شبکههای اجتماعی ابعاد دیگری به کارزارهای اجتماعی بخشیده: جمعیت جوان ایران ایستادگی و تواناییهای خود را با ایران و جهان به اشتراک میگذارد.
اینست که هشدارها به سران جمهوری اسلامی برای سپردن قدرت به دست نمایندگان واقعی مردم، نه از سر دلسوزی با آنها، که سرانجام ساقط خواهند شد، بلکه برای بازشدن آرام فنر فشار و خشم و نفرت است تا به خود جامعه گزند کمتری وارد شود. اما هیچ نشانهای از تعقل در زمامداران رژیم دیده نمیشود. از همین رو هر بار با دیدن خشم و نفرتی که در مردم موج میزند و فیلمهای آن در شبکههای اجتماعی دست به دست میگردد، این مصرع از غزل حافظ با تطبیق بر شرایط امروز تداعی میشود که: وای اگر از پی امروز بود فردایی!