با ورود نیروهای بسیجی از عراق و فاطمیون از افغانستان برای کمک به سیل زدگان شاهد چند عکس العل گوناگون بودیم
سرکوب
اینان برای کمک به سرکوب اعتراضات آمدهاند: این ادعاییی است بی مایه و مغرضانه که رسانههای مخالف ایران با بوق وکرنا تبلیغ کردهاند، و بسیاری نیندیشیده، از سر خشم بر حکومت، آن را تکرار کرده، واز طریق شبکههای خبری آن را جا انداختهاند. ادعایی بی مایه است چون سپاه در عمل نشان داده در این زمینه از چنان توانایی بالایی برخوردار است، که حتی به کشورهای دیگر تعلیم میدهد. از جمله در سوریه به گفته سردار همدانی آنان توانستند بزرگترین و مشروع ترین تظاهرات چند میلیونی جنبش سبز را ظرف یکی دو هفته کنترل کنند. کاری که در بهار عربی کشورهای عربی نتوانستند. وهم چنین در جریان انقلابات نارنجی کشورهای بلوک شرق. سرکوبی که کمتر از همه جنبشهای مشابه خونین بود، و بیش از همه مسیر حرکت سیاسی کشور را به انحراف کشاند.
یاری
اینان واقعا به یاری سیل زدگان آمدند: این را استاندار و بسیاری از مقامات محلی تایید کردند، عراقیها بیل مکانیکی و بولدوزرهای قویای با خود آورده بودند. تجهیزاتی که آمریکائیان در عراق بجای گذاشته بودند. و با و ناظران بی طرفی چون محمد رضا جلایی پور در بازدیدشان از منطقه گزارش کردند. که شاهد بودند فاطمیون آمده از افغانستان واقعا فداکارانه با ۱۸ ساعت کار سخت در شبانه روز سعی در لایروی خانهها میکردند. جای تاسف است که در اثر تبلیغات منفی از یاری آنان، آن چنان که باید، قدردانی نشد. رسانهها یی هم که عموما جیره خوار بیگانگان هستند با جو سازی کوشیدند و میکوشند یاری آنان را یا نادیده گرفته ویا بی ارزش جلوه دهند.
قدرت نمایی
برای قدرت نمایی: این که اینان را سپاه آورده تا به آنان که به دنبال سرنگون حکومت هستند نشان دهد، که با نفوذی که ایران در منطقه دارد حمله به ایران برای مهاجمین بسیار گران تمام خواهد شد. دشمنانی که در عمل وگفتار نشان دادهاند که هیچ ابایی ندارنداز این که با جنگی ویران گر از ایران عراق ولیبی دیگری بسازند، ویا آن که ملت ایران را باردیگر قربانی فاجعهای بدتر از فاجعه مغول کنند. بر هر ایرانی وطن دوستی پنهان نیست که جنگ طلبانی که در کاخ سفید جمع شدهاند، به دنبال حمله به ایران و تجزیه آن هستند. کسانی چون جان بولتن که سالهاست که آشکارا میگوید، ایران را باید بمباران کرد.
اوضاع از زمان حمله به عراق وحشتناک تر است، زیرا که این بارآمریکا همدستان محلیای هم دارد. همدستانی که هرکدام به نوعی خواستار ویرانی و تجزیه ایران هستند. از نتانیاهو که افتخار به ترور دانشمندان برجسته ایرانی میکند. و هر روز به کاخ سفید فشار میآورد که به ایران حمله کند. تا بن سلمانی که در اندیشه قدرت بلا منازع منطقه شدن است، و به آمریکا میگوید من همه مخارج حمله به ایران را تامین میکنم. از این روی تمام دستگاههای تبلیغاتی دشمنان ایران بر علیه آمدن این گروهها بسیج شدهاند. در حالی این نمایش قدرت، با تمام ایراداتی که دارد و به آن میپردازم، به نفع ایران است.
نقد و ایراد
آنچه این مانور را که برای ایران مفید و خوب بود خراب کرد، شیوه عمل نایخته سپاه و طرفدارانشان در ارباب جمعی آقای خامنهای بود. آنان در لجاجت با دولت، بجای آن که آن را به دست دولت واز مجاری رسمی انجام دهند، از بالاسر دولت وارد عمل شدند، و به این طریق به جهان اعلام کردند حکومت ایران سخت دچار تفرقه و جنگ داخلی قدرت است. و در عمل دو حکومت در ایران وجود دارد. یکی رای ۲۸ میلیونی مردم را دارد، ویکی همه ابزار قدرت را. وآن که قدرت را به دست دارد بارها نشان داده فهمی نه از جهان و نه از مردم خودش دارد. دادستانی میگوید اگر مردم ایران ازما حمایت نکنند، دوستان مادر عراق و افغانستان ویمن و لبنان برای ما میجنگند. سخنی که فقط از دهان یک ابله نشسته بر مسند قدرت میتوان شنید. یا درست در زمانی که هلال احمر نیاز یه یاری انسان دوستانه دارد، و جهان شاهدآن شده که آمریکا با تحریمش مانع کمک رسانی به قربانیان این سیل ویرانگر شود، سردارسعید قاسمی که مرتبا در جمع حزب اللهی هاسخن میراند، میگوید ما در بوسنیا در پوشش هلال احمر کار نظامی میکردیم، و الله کرم معروف به رهبری حزب الله، با توضیحات ناشیانهاش نفت بر آتش میریزد.
این خطاها وی وحشتناک از کسانی که اسلحه به دست دارند، و همه جهان رااز لوله تفنگشان نگاه میکنند، امری غیر منتظره نیست. از این روی نه در جهان امروز بلکه پادشاهان ایران هم در تاریخ ایران به آن آگاهی کامل داشتهاند. همه حکومتگران آگاه از دیر باز تاریخ میدانستند فرق است میان نظامی گری و سیاست مداری. جمع این دو در افرادی استثنائی ممکن میشود. یکی نادرشاه میشود یا شاه اسماعیل یا رضا شاه، یاآیزنهاور یا ژنرال دوگل. لذا دوران استقراروجنگ که تمام میشود قزلباشان وقزاق هابه پادگانها بر میگردند، یا با پا گرفتن حکومت نظامیان اداره کشور را به دست سیاستمداران میسیارند، که راه مراوده با جهان را میدانند، و با زبان دیپلماتیک میدانند چه گونه سر را باپنبه ببرند. مقایسهای کنید میان گفته ظریف با سران سپاه برای تهدید بستن تنگه هرمز. وی میگوید ما نفت خودرا خواهیم فروخت، اما اگر آمریکا مانع عبور کشتیهای نفتی ما بشود، ماهم متقابلا تنگه هرمز را میبندیم.