فرامرز داور - ایران وایر
نخست وزیر ژاپن برای اولین بار از زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران، عازم تهران و دیدار با مقامهای ایرانی شده است. «شینزو آبه» پیش از سفر به تهران، میزبان «دونالد ترامپ»، رییس جمهوری امریکا بود و یک روز پیش از آغاز سفر هم با او تلفنی صحبت کرده بود. این سفر بیسابقه همزمان با بحرانیتر شدن مناسبات ایران و امریکا انجام میشود.
در ایران مدتها است که مقامهای جمهوری اسلامی از بیفایده بودن مذاکره با امریکا سخت میگویند و آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسامی آن را «سم مضاعف» خوانده است. اما به دلیل سابقهای که در مذاکرات پنهانی ایران با امریکا وجود دارد، این ابهام در فضای ایران موجود است که واقعا مقامهای ایرانی مشغول مذاکره مخفیانه یا بده بستان پنهانی با امریکا نیستند؟
ابراز تمایل پی در پی دونالد ترامپ، رییس جمهوری امریکا برای مذاکره با مقامهای ایرانی، به این تردید و ابهام بیشتر دامن زده است. آیا مذاکرات لو رفته برای آیتالله خامنهای عبرت شدهاند؟
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال گذشته چند مذاکره پنهانی با دولت امریکا داشته اما هر بار به فاصله کوتاهی، موضوع به نحوی به بیرون درز کرده است. مذاکرات «مک فارلین»، مشاور امنیت ملی امریکا در تهران برای معاوضه گروگانهای امریکایی با اسلحه برای ایران در زمان جنگ با عراق (دوره ریاست جمهوری «رونالد ریگان» و زمان حیات «روحالله خمینی»)، مذاکرات غیرمستقیم بر سر گروگانهای امریکایی در لبنان با میانجیگری سازمان ملل متحد (در اوایل دوره رهبری علی خامنهای و ریاست جمهوری «جورج بوش» پدر)، مذاکرات محدود پنهانی میان نمایندگانی از ایران و امریکا در قبرس (دوره ریاست جمهوری «جورج بوش» پسر) و سالها پس از آن، مذاکرات محرمانه معاونان وزارت امور خارجه ایران و امریکا در عمان (در دوره «باراک اوباما»)، هریک به شکلی بدون توافق مشترک طرفین برای علنی شدن، به بیرون درز کردهاند.
در زمانی که نمایندگان ایران و امریکا در ویلای «سلطان قابوس»، پادشاه عمان مشغول مذاکره محرمانه بودند، رسانهها از مذاکره دو کشور به سرپرستی «علیاکبر ولایتی»، مشاور آیتالله خامنهای خبر دادند. مقامهای ایرانی چنین مذاکراتی را تکذیب کردند. اما ماهها بعد روشن شد که اگرچه علیاکبر ولایتی در این مذاکرات شرکت نداشت ولی اصل خبر انجام گفتوگوی مستقیم میان دو کشور درست بود.
به روایت وزیر امور خارجه وقت ایران، «حسن روحانی» که در آن زمان نماینده علی خامنهای در شورای عالی امنیت ملی بود، در زمانی که خود را آماده شروع دوره ریاست جمهوری میکرد، چنین تماسهایی را باور نمیکرده است.
با این همه، شش ماه پیش از علنی شدن مذاکرات ایران و امریکا، علی خامنهای در سخنرانی نوروزی خود، زمینه را برای آن آماده کرد و گفت که مخالفتی برای مذاکره با امریکا ندارد. این اظهارات اولین نشانهها از آماده کردن فضای داخلی ایران برای گفت و گوی مستقیم بیسابقه بین دو کشور بود.
در این سالها، مذاکراتی علنی هم بین دو طرف شکل گرفته که از جمله آنها، گفتوگو ایران و امریکا در سطح سفرا در بغداد و سپس مذاکرات طولانی وزرای خارجه دو کشور بر سر برنامه اتمی ایران بوده است. آیتالله علی خامنهای برای هر دو این مذاکرات زمینه چینی علنی کرد. هدف مذاکرات بغداد را «نصیحت کردن امریکا» و مذاکرات اتمی را آزمونی برای عهد و پیمان احتمالی با امریکا خواند.
زمینهسازیهای خامنهای برای افکار عمومی و کارگزاران نظام
به دلیل غیرعادی بودن تماس میان ایران و امریکا در ۴۰ سال اخیر، آیتالله خامنهای که در صدد شکستن چنین تابویی در جمهوری اسلامی ایران بود. بنابراین، نیاز داشت افکار عمومی را آماده و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران در بخشهای سیاسی، نظامی و مذهبی را در مورد ضرورت چنین مذاکراتی توجیه کند. به دلیل اهمیت مذاکرات اتمی، او به زمینهچینی علنی بسیار مفصلتری برای آن پرداخت و پس از انجام مذاکرات هم تلاش کرد از حمایت خود از آن فاصله بگیرد و مرتب نسبت به این مذاکرات ناخرسندی نشان دهد.
سخنرانی سالانه علی خامنهای در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کلیدیترین تلاش او برای زمینهسازی مذاکرات مستقیم با امریکا بود که در آن از ضرورت گفتوگو با «دشمن» و «نرمش قهرمانانه» گفت. پس از این سخنرانی، مسجل شده بود که ایران به طور علنی با امریکا مذاکره خواهد کرد و نظام جمهوری اسلامی که از تحریمها آسیب دیده بود، آماده دادن امتیاز و توافق است.
دلیل اصلی زمینهسازی داخلی و علنی برای مذاکره ایران و امریکا، عبرتی است که نظام جمهوری اسلامی ایران از درز گزارش مذاکرات محرمانه با امریکا گرفته است. این زمینهسازی به حکومت جمهوری اسلامی فرصت میدهد تا از شوک احتمالی داخلی در زمان انتشار اخبار مذاکرات جلوگیری کند و یا حتی فرصت ابراز نظر به هواداران حکومت که در عین حال مخالف مذاکره هستند و درباره ضرورت انجام آن توجیه نشدهاند، ندهد؛ به طور مثال، تابستان سال ۱۳۹۷، پس از آن که دونالد ترامپ پیشنهاد گفتوگوی «بدون قید و شرط» مذاکره با ایران را مطرح کرد، سرلشکر پاسدار «محمدعلی جعفری»، فرمانده وقت سپاه پاسداران جلوتر از هر مقام دیگری این پیشنهاد را رد کرد و خطاب به رییس جمهوری امریکا گفت: «شما این آرزو را به گور میبرید که مقامهای جمهوری اسلامی اجازه دریافت دیدار با شما را از ملتشان دریافت کنند.»
چنین اظهاراتی، راه مذاکره را دست کم برای مدتی سختتر و برای آیتالله خامنهای پرهزینهتر میکند. اگر رهبر ایران به دنبال اجازه به دولت برای مذاکره باشد، تاکنون این طور بوده است که پیش از آن، راه مخالفتهای علنی را از قبل مسدود میکند؛ همانند کاری که در زمان مذاکرات اتمی کرد و قدم اصلی را در حضور فرماندهان سپاه برداشت.
علی خامنهای در یک سال اخیر که دونالد ترامپ، رییس جمهوری امریکا از توافق هستهای برجام خارج شده، تقریبا در تمامی سخنرانیهای خود مذاکره با ایالات متحده، به ویژه در دولت ترامپ را منتفی دانسته است. در چنین وضعیتی، هرگونه تلاش ولو محدود دولتی برای مذاکره با نمایندگان دولت امریکا اگر حتی از سوی دولت ایالات متحده جدی گرفته شود، از سوی نهادهای ناظر که رقبای دولت هستند، افشا خواهد شد. چنین افشاگری برای دولت شکست است اما برای دستگاه رهبری ایران و اعتبار آیتالله خامنهای که بارها با مذاکره مخالفت کرده است، بسیار پرهزینه خواهد بود.
«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران که بهار سال جاری به نیویورک سفر کرده بود، اعلام کرد که از شش ماه پیش از آن با داشتن اختیارات کافی، پیشنهاد مبادله زندانیان ایرانی و امریکا را به دولت ترامپ داده بود اما به گفته او، امریکاییها به این پیشنهاد جواب ندادهاند.
در حالی که برای اغلب رهبران و کشورهای جهان روشن شده است که حرف نهایی در ایران را آیتالله خامنهای میزند، ممکن است یکی از علتهای بیپاسخ ماندن پیشنهاد ظریف، جدی نگرفته شدن این پیشنهاد با توجه به مخالفتهای علی خامنهای با تماس با دولت امریکا بوده باشد؛ یعنی دولت ترامپ در واقعی بودن این پیشنهاد ممکن است تردید کرده باشد.
ایران و امریکا در ماههای اخیر یکی از پرتنشترین مناسبات را در تاریخ رهبری آیتالله خامنهای داشته اند. استفاده از کانالهای ارتباطی میان دو کشور، از جمله سفارت سوییس در تهران که حافظ منافع ایالات متحده است یا دیگر مسیرهای ارتباطی مثل ارسال پیام از طریق رهبران کشورهایی که به تهران و واشنگتن رفت و آمد دارند، نه تنها منتفی نیست که محتمل است. اما باید توجه داشت که این ارتباطات و تبادل پیام به معنی مذاکره نیست و نمیتواند کارکردی مشابه گفتوگو برای حل و فصل اختلافات عمیق میان دو کشور داشته باشد.
مذاکره، تماس مستقیم نمایندگان دو کشور روبهروی یکدیگر است که دستور کار مشخصی دارد و هدف معینی را دنبال میکند. تجربه ۳۰ سال اخیر نشان داده که امکان مذاکره محرمانه به دلیل پیچیدگیهای ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و فضایی که آیتالله خامنهای علیه مذاکره و گفتوگو ساخته است، ممکن نیست. علاوه بر این، دونالد ترامپ هم به مذاکره به عنوان نمایش پیروزی در مهار ایران نگاه میکند؛ یعنی مذاکره محرمانه هم از دید دولت فعلی امریکا مطلوب نیست.
چنین شرایطی، امکان مذاکره مستقیم و علنی را بیشتر از احتمال گفتوگوی محرمانه میکند؛ امری که با توجه به فشار بیسابقه امریکا به جمهوری اسلامی ایران، نمیتوان آن را صددرصد منتفی دانست.