فرامرز داور - ایران وایر
۱۸ اردیبهشت: «آقای دکتر ولایتی اطلاع داد که شوروی در مورد کشتیاش که دیشب زده شده، یادداشت اعتراض داده است. گفتم روشن کنید ما نزدهایم.»
۲۰ اردیبهشت: «شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. درباره حمله به کشتی شوروی بحث شد. با این که بدون دستور بوده و دلیل بینظمی است، اثرات آن تاکنون مثبت بوده است.(دفاع و سیاست؛ کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال، ۱۳۶۶)
***
از جنگ نفتکشها که یکی از پرتلفاتترین نبردهای ایران با امریکا بود، ۳۲ سال میگذرد اما دوباره طی کمتر از یک ماه، چند نفتکش در دو روز مختلف هدف حمله قرار گرفتهاند. ایالات متحده امریکا این حملات را به سپاه پاسداران نسبت داده است بدون اینکه مدارک و مستندات قابل قبولی عرضه کند.
در حالی که ایران دست داشتن در چنین حملاتی را رد میکند، در ایالات متحده گفته شده که به تلافی، امریکا سامانه کنترل موشکی ایران را هدف حمله سایبری قرار داده است. بریتانیا هم گفته است دلیلی وجود ندارد که ارزیابی امریکا را درباره نقش داشتن ایران در این حملات نپذیریم.
چرا این حملات به ایران نسبت داده میشوند؟ وقتی اختلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی با ایران روشن است، چرا برای افکار عمومی جهان، نسبت دادن چنین اقداماتی به ایران قابل قبول است. چرا ایران همیشه اولین مظنون چنین اتفاقاتی است؟
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
حمله سپاه در خلیج فارس پس از سخنرانی آیتالله خامنهای
در میانه جنگ ایران و عراق، زمانی که دامنه نبرد به جنگ دریایی در خلیجفارس رسیده بود، کویت برای در امان ماندن نفتکشهایش، از امریکا و اتحاد جماهیر شوروی کمک خواست تا کشتیهای کویتی با پرچم و حمایت این دو کشور در خلیج فارس تردد کنند. «اکبر هاشمی رفسنجانی»، رییس قدرتمند وقت مجلس شورای اسلامی در دیداری که با «یوسف بن علوی»، وزیر خارجه عمان در آن زمان در تهران داشت، به شدت به اقدام کویت تاخت. او آن را مشابه «نوکری زیر پرچم کشورهای استعمارگر» خواند و از عمان خواست این پیام را به کویت برساند که شریک صدام در جنگ با ایران نباشد.
به فاصله کوتاهی پس از آن، «علی خامنهای»، رییس جمهوری وقت ایران در یک سخنرانی در هجدهم اردیبهشت ۱۳۶۶ گفت: «شوروی نباید منافعش را به خطر بیاندازد و در خلیج فارس حضور پیدا کند.»
ساعاتی پس از این سخنرانی، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک کشتی متعلق به اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس حمله کرد.
به گفته هاشمی رفسنجانی، شوروی از طریق وزارت خارجه خود به طور کتبی به ایران اعتراض کرد اما هاشمی رفسنجانی به «علی اکبر ولایتی»، وزیر امور خارجه وقت ایران میگوید نقش داشتن ایران را تکذیب کند.
علی خامنهای، رییس جمهوری وقت خواستار تنبیه عاملان حمله به کشتی شوروی میشود. اعضای سپاه پاسداران که عاملان حمله بودند، از جنوب ایران به تهران احضار میشوند. اما به روایت هاشمی رفسنجانی، عکسالعمل حمله ایران به کشتی شوروی در افکار عمومی مثبت ارزیابی و تصمیم گرفته میشود عاملان حمله که در انتظار تنبیه بودند، تشویق شوند.
از «حسین علایی»، فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کتاب «تاریخ جنگ ایران و عراق» نقل شده است که پس از تشویق و دادن هدیه به سپاه، احمد خمینی پیام رهبر جمهوری اسلامی را برای او آورد. «روحالله خمینی» از فرمانده نیروی دریایی سپاه خواسته بود: «از این پس سپاه کشتیها را بدون هماهنگی نزند.»
نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به کشتی شوروی در خلیج فارس رسما از سوی ایران تکذیب شد اما اسناد این که این حمله به دست سپاه انجام شده، سالها است در خاطرات مقامهای ایرانی منتشر شدهاند و در دسترس عمومی قرار دارند.
این الگوی رفتاری، یعنی انجام اقدامی توسط سپاه و سپس تکذیب آن از سوی دولت، بارها تکرار شد و کم کم باور پذیری آن چه را که واقعا ایرانی دستی در انجامش نداشت، دشوار کرد.
چند هفته پس از حمله سپاه به کشتی شوروی در خلیج فارس، وقتی ایالات متحده امریکا رسما آماده اسکورت نفتکشها در خلیج فارس میشد، این بار «حزبالله» لبنان، نهادی که توسط سپاه پاسداران طراحی و تاسیس شده بود، درباره تبعات حضور امریکا به ایران پیام داد.
«محسن رضایی»، فرمانده وقت سپاه روایت کرده است: «وقتی تبلیغات امریکا برای ورود به خلیج فارس بلند شده بود، حزبالله لبنان با ما تماس گرفته بودند که اگر با امریکا برخوردی نشود، در لبنان اینها پررو میشوند، جرات پیدا میکنند و ما را قتل عام میکنند.»
اکبر هاشمی رفسنجانی که جانشینی فرمانده قوا و فرمانده جنگ با عراق را برعهده داشت، گفته بود ابتدا آیتالله خمینی با حمله به کشتیهای امریکایی مخالف بود اما بعد پیام فرستاد که هرگونه که مسوولان مصلحت تشخیص دادند، عمل شود و جلسه سران همین را تصویب کرد.
چند هفته پس از این تصمیم، در بامداد روز سوم مرداد ۱۳۶۶، سپاه در مسیر کاروان نفتکشی که ایالات متحده آن را اسکورت میکرد، مین ریخت و حدود شش صبح سوپرنفتکش «بریجتون» به مین دریایی ایران خورد.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات این روز نوشته است: «حالا اگر چاهها و مراکز و تاسیسات نفتی ما را هدف قرار دهند، ما تاسیسات و مراکز نفتی شرکای عراق را هدف خود قرار خواهیم داد.»
سه ماه بعد، جنگ نفتکشها میان ایران و امریکا در خلیج فارس آغاز شد و نیروی دریایی ایران شکست سنگینی خورد.
حمله به نفتکشها پس از تازهترین تهدید ایران
پس از پایان جنگ، ایران از حمله امریکا در جریان جنگ نفتکشها، به دیوان دادگستری بینالمللی شکایت کرد اما موفقیتی در محکوم کردن امریکا به دست نیاورد. با این همه، الگوی تهدید مسدود کردن تنگه هرمز و ناامن شدن کشتیرانی در خلیج فارس را به صورت ثابت حفظ کرده است.
پس از جنگ نفتکشها، دست کم ایران در دو مقطع بسیار بحرانی تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است؛ یکی در زمان تشدید تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی و دیگر در زمان خروج ایالات متحده از توافق اتمی «برجام» و بازگشت تحریمهای نفتی.
گفته میشود در جریان تهدیدات مکرر ایران به بستن تنگه هرمز، «باراک اوباما»، رییس جمهوری پیشین امریکا در یکی از نامههایی که برای علی خامنهای فرستاده بود، درباره تبعات احتمالی چنین اقدامی به او هشدار داده بود. تهدیدهای ایران به بستن تنگه هرمز در آن مقطع باوجود تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران قطع شدند. اما پس از خروج امریکا از برجام توسط «دونالد ترامپ»، این تهدیدها از زبان «حسن روحانی»، رییس جمهوری ایران از سرگرفته و با استقبال فرماندهان سپاه پاسداران رو به شدند.
زمانی که انتقادهای بینالمللی به حسن روحانی درباره تهدید امنیت کشتیرانی تجاری در خلیج فارس بالا گرفت، او گفت ایران راههای بسیاری برای جلوگیری از قطع صادرات نفت دیگر کشورها دارد و همه راهها، بستن تنگه هرمز نیست.
چند هفته پس از این اظهارات، در حالی که صادرات نفت ایران به دلیل تحریمها تخمین زده میشود در حد صادرات در زمان جنگ ایران و عراق نزول کرده باشد، در دو نوبت نفتکشها در دریای عمان هدف حمله قرار گرفتند.
تکذیب اعمال انجام شده، منحصر به اقدامات برون مرزی سپاه نیست. در پرونده هستهای، بارها آژانس بینالمللی انرژی اتمی موضوعاتی را درباره اقدامات اتمی ایران مطرح میکرد اما با تکذیب جمهوری اسلامی رو به رو میشد. ولی در نهایت با ارایه شواهد و اسناد، در موارد متعددی مشخص شد که تکذیبههای ایران درست نبودهاند.
«در سال ۱۳۸۱، مشکلات با آژانس آغاز شد. چون سازمان انرژی اتمی بدون اطلاع قبلی به آژانس گاز "یو-اف۶" تزریق کرده بود. یکی از سووالات آژانس این بود که آیا بدون اطلاع آژانس تزریقی انجام شده است؟ آژانس با دلایل فنی آن را قطعی میدانست.»
روایت حسن روحانی نشان میدهد تکذیب این موضوع بعدها به یکی از اختلافات اساسی آژانس با جمهوری اسلامی ایران منجر شد. مشابه این نمونه با ابعادی خطرناکتر هم اتفاق افتاد. آژانس در ایران آلودگی اورانیوم غنی شده با خلوص ۷۹ درصد پیدا کرد که جز در ساخت بمب اتمی، کاربرد محدودی داشت. ایران ابتدا منکر چنین موضوعی بود اما بعد مشخص شد سانتریفیوژهای دست دوم پاکستانی که از واسطهها خریده بود، منشا این آلودگی بودهاند.
در زمان مذاکرات محرمانه ایران و امریکا در عمان، وقتی موضوع به طور محدود به رسانههای ایران درز کرد، مقامهای ایرانی آن را تکذیب کردند. به تازگی علی خامنهای نقش حیاتی خود در مذاکرات هستهای و توافق برجام را هم تکذیب کرده است؛ نقشی که دست کم ایالات متحده از کیفیت آن به اندازه طرفهای ایرانی مطلع است.
ماجرای نسبت دادن حمله به نفتکشها در نزدیکی تنگه هرمز به ایران، تازهترین نمونه از اختلافات ایران و امریکا است.
ایران به دلیل تنش بیسابقهای که در حال حاضر با امریکا وجود دارد و درگیری نظامی را بیشتر از هر زمان دیگری محتمل کرده است، احتمالا انگیزهای برای ماجراجویی مشابه رفتارهای گذشته در خلیج فارس، یعنی حمله به نفتکشها نداشته باشد. با این همه و با توجه به سابقه ۴۰ ساله این کشور، تجربهای که امریکا پیش از جنگ نفتکشها از ایران دارد و تهدیدهای مکرر سپاه و مقامهای سیاسی که در سالهای اخیر و حتی چند هفته پیش تکرار شدهاند، ایران را مظنون اول هر حادثهای میکند که امنیت خلیج فارس را تهدید کرده است.
الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در انجام عمل و سپس تکذیب آن در حالی که شواهدی از دست داشتن در آن بعدها منتشر شده، ارزش تکذیبیهها و بیانگیزه خواندن ایران از چنین عملیاتی را تا حد زیادی بی اعتبار کردهاند.