ایران وایر - در چند روز گذشته به تمام املاکیها سر زدهاند اما قیمت آپارتمانها به پول آنها نمیخورد که نمیخورد. سه سال از ازدواج «احسان» و «سمیه» گذشته است. آنها در این مدت، یک خانه ۵۰ متری در شرق تهران اجاره کرده بودند: «۵۰ میلیون برای رهن داده بودیم. در این سه سال، ماهی ۵۰۰ هزار تومان هم اجاره دادهایم اما حالا صاحبخانه آپارتمانش را برای پسرش میخواهد که به زودی داماد میشود. ما هم در تهران همه جا را گشتهایم اما با ۵۰ میلیون پول پیش و زیر یک میلیون اجاره، نتوانستهایم جایی را پیدا کنیم. برای همین تصمیم گرفتیم برویم سمت شهرک "اندیشه". با این پول در همان شهرک میتوانیم خانه پیدا کنیم.»
احسان معتقد است قیمت اجاره بهای خانهها متاثر از قیمت فروش ملک است و در این چند وقت گذشته که قیمتها بیرویه بالا رفته، اجارهها هم نجومی شدهاند و خیلی از زوجهای جوان و اجاره نشینها دیگر توان ماندن در تهران را ندارند.
روز شنبه سی و یکم تیر امسال، «حسن روحانی» در نشست با مدیران ارشد بخش مسکن، با انتقاد از گزارشها و اعداد و ارقامی که در زمینه افزایش اجارهبها از سوی برخی رسانهها منتشر میشود، گفت: «بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی، در بخش مسکن استیجاری به طور متوسط در تهران میزان اجارهبها ۳۰ درصد افزایش یافته که این رقم امیدوارکننده است. البته مطلوب نبوده اما در عین حال با آمار و ارقامی که این روزها منتشر میشوند، متفاوت است.»
سخنان او در چند روز گذشته با انتقاد زیادی رو به رو شده است. سایت «نود اقتصادی» در یک گزارش، سراغ اجاره خانههایی در محله «ولنجک»، نزدیکی خانه رییس جمهوری رفته است تا نشان دهد اجاره خانهها بیش از آنچه روحانی میگوید، افزایش یافتهاند. در این گزارش آمده است: «رهن کامل یک واحد مسکونی ۶۰ متری در کوچه رییسجمهوری به طور میانگین ۲۰۴ میلیون تومان هزینه برمیدارد.»
ولنجک یکی از گرانترین محلههای تهران است. با این حال، احسان هم میگوید در جستوجوهایش فقط توانسته است یک خانه ۵۰ متری با رهن کامل زیر ۱۰۰ میلیون تومان پیدا کند: «فقط یک خانه ۲۰ ساله در محله "هاشمی" تهران بود که ۸۰ میلیون رهن کامل قیمت داشت. اما پول پیش ما به آن هم نمیرسید. مابقی خانهها زیر ۱۰۰ میلیون نبودند. همه در محلههای معمولی و حتی جنوبی شهر تهران قرار داشتند و اصلا با بالای شهر کار نداشتیم.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
«نیما» مشاور املاک است و به قول خودش درلاکچریترین املاک شمال شهر تهران کار میکند. او در مورد قیمت رهن خانه میگوید: «قیمت اجاره خانه، بین یک چهارم تا یک ششم ارزش خانه است. این قیمت بسته به سن و سال خانه متغیر است؛ مثلا خانه چهار میلیاردی نوساز اجارهاش باید یک میلیارد در سال باشد که میشود یک چهارم ارزش آن. هر چه سن ملک بالاتر میرود، میزان اجاره کمتر میشود تا به یک ششم میرسد.»
رقم رهن آپارتمانهایی که نیما در فایلهایش موجود دارد، به اندازه خرید یک خانه معمولی است: «در محلههایی که من کار میکنم، اگر بخواهید یک آپارتمان حرفهای بالای ۱۳۰ یا ۱۴۰متر با باشگاه ورزشی و استخر و لابی و لابیمن رهن کنید، باید یک میلیارد و۳۰۰ تا یک میلیارد و ۷۰۰ تومان پول بدهید.»
او ادامه میدهد: «البته الان یک مورد اکازیون دارم که طرف پول لازم است؛ ۲۲۰متر در خیابان "فرشته"، خیابان «بوسنی هرزگوین». امکانات فول گاز، یخچال، ماشین لباسشویی و ظرفشویی و توکار دارد. میتوانم یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان برایت رهن کنم. فقط علاوه بر کمیسیون، باید یک شیرینی خوب هم به من بدهید.»
چندی پیش خبرگزاری «ایلنا» سراغ این خانههای نجومی رفته و در گزارشی با تیتر «خانههایی که یک و نیم میلیارد تومان اجاره داده میشوند»، نوشته بود: «در بحبوحهٔ بازار مسکن و درست در زمانی که خیلی از خانوادهها در تهران به دلیل افزایش شدید قیمت اجاره بها، مجبور به مهاجرت یا کوچ به مناطق ارزانتر و بعضا حواشی تهران هستند، در سمت دیگر پایتخت خانههایی با قیمتهای اینچنینی برای اجاره گذاشته شده است.»
پنج سال از شروع دوستی «راحله» و «علی» میگذرد. آنها در دانشگاه با هم آشنا شدهاند. حالا علی ۳۰ ساله است و راحله ۲۸ساله. از دو سال پیش با اطلاع خانوادهها قرار ازدواج گداشتهاند اما امروز به گفتهٔ راحله، باید از هم جدا شوند: «علی را با همهٔ وجود دوست دارم اما خسته شدم از این که انگار قرار است ما یک عمر مثل دانشجوها زندگی کنیم. علی فوق لیسانس گرافیک دارد ومن لیسانس گرافیک. علی دو جا کار میکند اما باز هم پول کافی برای رهن و اجاره باقی نمیماند. دو سال است ساندویچی هم که میرفتیم، دو تایی یک ساندویچ میگرفتیم. ته همه این صرفه جوییها و اذیتها، پس اندازمان شده است ۲۰میلیون تومان.»
کار هر روز آنها تا مدتها گشتن سایت «دیوار» با فیلترهای مختلف بود. دیوار یک سایت برای خرید و فروش وسایل نو و دست دوم، از ماشین و مبلمان گرفته تا اجاره و فروش خانه است: «آنقدر دیوار را با فیلترهای مختلف گشتیم و به هر کسی که در آژانس املاک کار میکند سپردیم که خسته شدیم. بهترین گزینهای که گیرمان آمده، یک آپارتمان ۴۴ متری ۲۷ ساله ته خیابان "جیحون" است که ۵۰ میلیون تومان برای رهن کامل میخواهد.»
آنها با ۲۰ میلیون پول پیش و ماهی ۵۰۰ هزارتومان، فقط به گزینههای اندیشه و «شهریار» در حومه تهران رسیدهاند: «هرچه بررسی کردیم، دیدیم فقط میتوانیم یک آپارتمان۴۵ چند ساله با ۲۰میلیون تومان پیش و ماهی ۵۰۰ هزار تومان اجاره در اندیشه یا شهریار بگیریم که با توجه به محل کار علی، آن هم اصلا شدنی نیست.»
به گفته راحله، پدران این زوج جوان هم توان کمک کردن به آنها را ندارند: «پدر من هم اوج پیشرفتش در زندگی، خرید خانهمان بوده است؛ یک آپارتمان ۸۰ متری در "نارمک" که کم کم دیگر کلنگی حساب میشود و مادرم هرچه وسیلهٔ خانه در این سالها خریده، بالای کمد جاسازی کرده است که یک روزی بعد از ساخت خانه و تحویل گرفتن آپارتمان نو، آنها را بچیند.»
راحله و علی به اجاره اتاقهای پیش ساختهای که بدون مجوز روی پشتبامها ساخته و اجاره داده میشوند و یا اتاقهای سرایداری داخل پارکینگها هم فکر کردهاند اما پولشان به اجاره آنها هم نرسیده است.
«محمد» حدود ۵۰ سال دارد و در یک مشاور املاک نزدیک به میدان «راه آهن» کار میکند. او میگوید خانوادهها فراوانی را میشناسد که امسال به خاطر بالا رفتن اجارهبها، مجبور به کوچ از تهران شدهاند: «با زیر ۶۰ میلیون تومان تقریبا هیچ خانهای در تهران پیدا نمیکنی؛ حتی اتاق سرایداری. الان یک اتاق ۳۰ متری در پارکینگ یکی از این خانههای اطراف هست که طرف آن را ۳۰ میلیون، ماهی یک میلیون تومان گذاشته است.»
شهریور سال گذشته بود که سایت «اقتصادنیوز» گزارش کاملی از مهاجرت بیبازگشت تهرانیها به شهرستانها به دلیل گرانی و دیگر مشکلات جاری نوشت و از کوچ ۳۵۰ هزار نفر در پنج سال گذشته از شهر تهران خبر داد.
مجموع گزارشهای دریافتی از سایتها و حرفهای محمد آقا، تایید کنندهٔ تلخی حرفهای راحله است. به او میگوییم خیلی از زوجها زندگی سختی دارند اما جدا نمیشوند. خنده تلخی میکند و میگوید: «گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود. برای عشق و عاشقی هم در این دوره و زمانه باید پول داشت. به علی گفتم ته داستان ما قشنگ نیست، همان خانه پدریمان زندگی کنیم، بهتر از این همه خفت و اسیری است. این خفت عشق آدم را هم به تنفر تبدیل میکند. بهتر است تا هنوز عاشقیم، همه چیز را تمام کنیم.»
اشک دیگر امان نمیدهد که حرفش را ادامه دهد.