روزبه میرابراهیمی - ایندیپندنت فارسی
مقامات جمهوری اسلامی، از جمله رئیس جمهوری و رهبری آن، همواره تاکید میکنند که امنیت آبهای جنوب ایران به «خارجیها» «ربط» ندارد و حضور نیروهای بینالمللی در آن ناموجه است. هر قدر هم با یکجانبهنگری، این سخن ایران را صحیح بدانیم، رفتارها و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی در عمل، به تنهایی مهمترین دعوتنامه برای حضور نیروهای «خارجی» در آبهای بینالمللی و استراتژیک خلیج فارس و دریای عمان است. در آخرین تحول در این زمینه، ناوگان جنگی بریتانیا چند روز پیش اعلام کرد که از این پس، نفتکشهای بریتانیایی برای عبور از خلیج فارس و تنگه هرمز از سوی ناوگان نظامی بریتانیا محافظت میشوند.
در کنار این تحول، مدتی است که طرح ایجاد اتحادیهای نظامی- دریایی توسط بریتانیا، آمریکا و چند کشور دیگر در دست بررسی است تا بتوانند با همکاری نظامی و امنیتی، کنترل امنیت نقل و انتقالات بینالمللی در آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز را تضمین کنند. اجرایی شدن چنین طرحهایی، یعنی افزایش بیش از پیش نیروهای نظامی دیگر کشورها - به تعبیر جمهوری اسلامی «خارجیها»- در آبهای جنوبی ایران. درست برعکس خواسته جمهوری اسلامی!
نفتکش رباییهای اخیر، چه در جبلالطارق و چه در دریای عمان و تنگه هرمز، دقیقا بهانههای مناسبی بود برای پررنگ کردن نقش «خارجیها» در آن منطقه. منطقه خلیج فارس در طول تاریخ همواره منطقهای حساسیتبرانگیز و تنشزا بوده است. گاهی به دلیل ریشههای اختلاف «عرب و عجم»، گاهی به دلیل بحران «عرب-اسرائیل» و از چند دهه پیش نیز «آرمان صدور انقلاب» جمهوری اسلامی ایران از مهمترین عوامل بازتولید تنش در این منطقه حساس جهان بوده و هست.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، دولت او، روند رویارویی با جمهوری اسلامی را، که در مقطعی در دولت باراک اوباما متوقف شده بود، تشدید کرد و با خارج شدن از توافق هستهای و بازگرداندن تحریمهای لغو شده و افزودن تحریمهای تازهای بر آنها، راهبرد «فشار حداکثری» بر ایران را در پیش گرفت. قدرتهای دیگر دنیا هم در عمل نتوانستند مانع خاصی در مسیر حرکت دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایجاد کنند. ماجرا وقتی شکل جدیتری به خود گرفت که امریکا محدود کردن منابع درآمدی جمهوری اسلامی، یعنی فروش نفت خام، را هدف گرفت و در این مدت توانست میزان فروش نفت ایران را که از یک میلیون بشکه در روز گذشته بود، به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز برساند.
در مقابل تهدیدات امریکا در دو سال اخیر، که به صفر رساندن صادرات نفت ایران را هدف خود اعلام کرده بود، مقامات جمهوری اسلامی، از جمله وزیر امور خارجه، رئیس جمهوری و مقامات سپاه پاسداران، چندین بار تهدید کردند که «اگر جلو صادرات نفت ایران در خلیج فارس گرفته شود، هیچ کشور دیگری قادر به صادرات نفت در آن منطقه نخواهد بود». معنای این تهدید، چیزی جز ناامن کردن آبهای جنوبی ایران، در صورت وقفه در سیستم صادرات نفتی ایران، توسط جمهوری اسلامی نبود. و این، دقیقا بازی در زمینی بود که طراحان سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا در زمینه ایران، میخواستند.
خارج شدن کامل جریان امور سیاست خارجی و منطقهای جمهوری اسلامی از دست دستگاه سیاست خارجی دولت، و غلبه نظامیان در این بازی - که البته با دستور مستقیم آیتالله خامنهای بود - فضای تنش را به سمت و سویی هدایت کرد که حاصلش خلاف خواسته جمهوری اسلامی است. افزایش حضور نیروهای «خارجی» در آبهای استراتژیک جنوب ایران، یعنی کاهش ابتکار عمل جمهوری اسلامی در آن منطقه، و البته بالا رفتن امکان تنشهای مقطعی که امکان رودررویی نظامی را افزایش میدهد.
مقامات عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی، ابایی ندارند تا برای حفظ برخی «اهداف استراتژیک نظام» که لزوما دارای همپوشانی با «اهداف استراتژیک ایران» نیست، بازی خطرناک فعلی را تا مرز «خطر» پیش ببرند. با آنکه ادعای مقامات جمهوری اسلامی همواره این بوده است که امنیت آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز باید بر عهده کشورهای منطقه باشد، اما با پیگیری و پیشبرد اهداف ایدئولوژیک «انقلاب اسلامی»، نه تنها به رسیدن به یک منطقه عاری از تنش (که حاصل آن میتواند کاهش نیروهای «خارجی» باشد) کمک نکردند، که در عمل حامل «دعوتنامه»ای برای نیروهای «خارجی» هستند که برای تضمین امنیت، به یاری اتحادیههای منطقهای بشتابند. جمهوری اسلامی ایران به جای رفع بهانه، تولید کننده بهانه برای حضور نیروهای «خارجی» در منطقه است، و این موضوع به سامان نخواهد رسید تا زمانی که شاهد تغییرات ریشهای در سیاست منطقهای و خارجی ایران باشیم.
چرا روحانیون و طلاب در ایران کتک می خورند؟