Thursday, Aug 8, 2019

صفحه نخست » ۴۰ سال رسوایی سیستم اطلاعاتی ایران

080819B_top.jpgبهنام قلی‌پور - ایران وایر

شکست سکوت مازیار ابراهیمی یکی از متهمان پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای٬ پرده از یک رسوایی دیگر سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی برداشت.

ابراهیمی به تازگی فاش کرده که بسیاری از متهمان این پرونده سال ۱۳۹۱ تحت شکنجه مجبور به قبول مسئولیت ترور دانشمندان هسته‌ای کرده‌ بودند٬ در حالی که روح آنها هم از این ترور‌ها بی‌خبر بوده است.

افشاگری ابراهیمی شوک تازه‌ای به افکار عمومی در ایران وارد کرده و برخی از نمایندگان مجلس هم‌چون محمود صادقی و سایت محافظه‌کار «الف» خواستار شکافته شدن ابعاد دیگر این رسوایی شده‌اند.

رسوایی پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای نخستین رسوایی سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی و نیست و بی‌تردید نیز آخرین آنها هم نخواهد بود.

عمر ۴۰ سال سیستم‌های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی مملو از پرونده‌هایی است که با ابهام٬ رسوایی٬ دروغ٬ شکنجه و اختلاف‌های بنیادین گره خورده است.

تمام این رسوایی در چهار دوره حیات سیستم‌های اطلاعاتی و امنیتی به وجود آمده که سهم دوره چهارم یعنی دوره حسن روحانی بیشتر از سایر دوره‌هاست.

دوره اول- دهه ۶۰؛ انفجار‌٬ سردرگمی و کم‌تجربگی

انقلاب سال ۱۳۵۷ که پیروز شد٬ نخستین نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی هم شکل گرفت؛ ابتدا دفتر اطلاعات نخست‌وزیری سپس اطلاعات سپاه و در نهایت تاسیس وزارت اطلاعات.

در دهه شصت و تا پایان جنگ دست‌کم شش نهاد اطلاعاتی و امنیتی راه‌اندازی شد که حوزه فعالیت بسیاری از آنها مشترک بود و طبیعی بود این نهاد‌ها بر سر بسیاری از پرونده‌ها با یکدیگر به اختلاف بخورند.

۱- پرونده اسناد سفارت آمریکا در تهران

جنجالی‌ترین پرونده‌های دهه شصت را باید اسناد سفارت آمریکا در تهران٬ انفجار‌های دفتر نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی دانست.

این سه پرونده با وجود گذشت حدود ۴۰ سال از آنها همچنان ابهام‌های فراوانی دارند و طی این مدت به دست‌آویز نیرو‌های سیاسی و امنیتی برای حذف رقبای خود تبدیل شده است.

عباس امیرانتظام را باید یکی از بزرگ‌ترین قربانیان مربوط به اسناد سفارت آمریکا در تهران معرفی کرد که به خاطر اتهام جاسوسی٬ سال‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی بود و سپس آزاد شد و بعد‌ها روایت‌های متواتری منتشر شد که او برخلاف نظر اطلاعات سپاه٬ جاسوس آمریکا نبوده است.

امیرانتظام از اعضای جبهه ملی ایران، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ بود که تیر ماه سال ۹۷ در سن ۸۶ سالگی درگذشت.

او در سال ۱۳۵۸ به اتهام همکاری با سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا ) بازداشت، محاکمه و به اعدام محکوم شد٬ اما سپس حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل یافت.

هم او و هم نزدیکان و هوادارانش، از جمله مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، بارها اتهام جاسوسی را مردود دانسته و انگیزه سیاسی را مبنای طرح این اتهام اعلام کرده بودند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

32.jpg۲- پرونده انفجار دفتر نخست‌وزیری

هشتم شهریور سال ۶۰ وقوع انفجاری در دفتر نخست‌وزیری منجر به مرگ محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست‌وزیر شد.

آنها برای شرکت در جلسه شورای امنیت کشور گردهم آمده بودند و از میان کسانی که جان سالم بدر بردند می‌توان به خسرو تهرانی مسئول اطلاعات نخست‌وزیری اشاره کرد.

در آغاز چنین تصور شد مسعود کشمیری که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نیز در این انفجار کشته شده٬ اما بعد‌ها اعلام شد کشمیری از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده و به خارج کشور گریخته است.

در جریان تحقیقات در مورد این انفجار، گروهی از مقام‌های امنیتی از جمله حسن کامران، محسن سازگارا، خسرو تهرانی به ظن سهل انگاری یا خیانت، در این ارتباط دستگیر و زندانی شدند که در این میان حسن کامران نزدیک دو سال را در زندان گذراند.

در این رابطه ۶۰ نفر از مقام‌های طراز اول اجرایی کشور در نامه‌ای به روح‌الله خمینی شفاعت دستگیرشدگان را کردند و بر درستکاری آنان گواهی دادند که در نهایت منجر به آزادی آنها شد.

مسعود کشمیری همچنان زنده‌ است. برخی از اعضای سابق سازمان مجاهدین معتقدند او از این سازمان بریده است.

یکی از مقامهای جمهوری اسلامی هم گفته که کشمیری و محمدرضا کلاهی صمدی در دی ۱۳۹۲ در آلمان رویت شده‌اند.

۳- پرونده انفجار حزب جمهوری اسلامی

بمب گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران است که در ۷ تیر ۱۳۶۰ منجر به کشته‌ شدن ۷۵ نفر از اعضای این حزب شد.

محمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب از جمله کشته شدگان این بمب‌گذاری بود.

محمدرضا کلاهی صمدی‌زاده از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان عامل این انفجار معرفی شد که عاقبت ۲۴ آذر ۱۳۹۴ در سن ۵۶ سالگی در شهر آلمیره هلند در خیابان از نزدیک هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت و در بیمارستان جان سپرد.

این پرونده هم‌چون پرونده انفجار دفتر نخست وزیری بعد‌ها در معادلات سیاسی ایران نقشی برجسته پیدا کرد و برخی از افراد هم‌چون بهزاد نبوی متهم به نقش داشتن در این انفجار شدند که هیچ‌گاه این ادعاها ثابت نشد.

از آن زمان تاکنون همچنان گروهی از محافظه‌کاران می‌گویند که افرادی هم‌چون بهزاد نبوی و محسن آرمین و برخی دیگر از سران چپ در این انفجار‌ها دست داشته‌اند و باید پرونده اتهامی آنها بار دیگر مورد بررسی قرار بگیرد.

سایر پرونده‌های امنیتی و اطلاعاتی دهه شصت مربوط به برخورد سیستم‌های اطلاعاتی با سران حزب توده٬ اعضای سازمان مجاهدین خلق٬ جاسوس‌های جنگی و برخی دیگر از پرونده‌های امنیتی است که مجموع سیستم‌های اطلاعاتی اختلاف‌های کم‌تری در مورد آنها دارند.

دهه شصت را باید یکی از آرام‌ترین و کم‌اختلاف‌ترین دوره سیستم‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی دانست که این آرامش تنها تا ابتدای دهه ۷۰ دوام آورد.

۴- کشتار‌های سال ۶۷

اعدام زندانیان عقیدتی-سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، واقعه‌ای بود که طی آن به فرمان روح‌الله خمینی، چندین هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه اعدام و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.

مقام‌های ارشد نظام جمهوری اسلامی انجام اعدام‌ها را انکار نمی‌کنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کرده‌اند و آن اعدام‌ها را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمرده‌اند.

حسینعلی منتظری، بلندپایه‌ترین مخالف اعدام‌ها بود و اعتراض‌هایش به قیمت برکناری‌اش از جانشینی روح‌الله خمینی و به حبس خانگی طولانی مدت وی انجامید.

در این اعدام‌ها چهار نفر به نام‌های حسین‌علی نیری حاکم شرع٬ مرتضی اشراقی دادستان تهران٬

ابراهیم رئیسی معاون دادستان تهران و مصطفی پورمحمدی، نمایندهٔ وزارت اطلاعات در کمیسیون مرگ نقش اصلی را ایفا می‌کردند.

از این کشتار‌ها به عنوان گسترده‌ترین قتل‌عام فعالان سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی نام برده می‌شود که در پرونده سیستم قضایی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ثبت شده است.

دوره دوم- دهه ۷۰؛ قتل روشنفکران

سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی به همان اندازه که در دهه شصت مشغول مبارزه با جاسوسی و اقدامات سازمان مجاهدین خلق در ایران بود٬ در دهه ۷۰ هم تمرکز خود را معطوف به کشتار روشنفکران در داخل و خارج ایران کرد.

دهه هفتاد در این تقسیم‌بندی سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ را در بر می‌گیرد که اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود و علی فلاحیان به مدت هشت سال وزارت اطلاعات را اداره می‌کرد.

در این دوران تعداد قابل توجهی از روشنفکران و فعالان سیاسی در داخل و خارج ایران کشته شدند و هرگز مشخص نشد که این کشتار‌ها را وزارت اطلاعات انجام داد یا سپاه پاسداران.

۵- انفجار آرامگاه امام هشتم شیعیان

انفجار سال ۱۳۷۳ آرامگاه امام هشتم شیعیان یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های امنیتی در ایران است.

این انفجار در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳مقارن روز عاشورا در حرم امام رضا رخ داد که منجر به کشته شدن ۲۶ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر دیگر شد.

دولت ایران در همان زمان سازمان مجاهدین خلق را عامل این حادثه دانست و دو زن را به همین اتهام و همچنین قتل کشیش‌های مسیحی (مهدی دیباج و هایک هوسپیان مهر) بازداشت کرد و سپس با تخفیف در مجازات٬ آنها از اعدام رهایی یافتند.

علیرضا رحمانی و مهدی نحوی از دیگر دستگیر شدگان مرتبط با این پرونده بودند که در این میان مهدی نحوی سرنوشت غم‌انگیزی پیدا کرد.

اوایل مرداد ماه همان سال خبر دستگیری مهدی نحوی در تهرانپارس منتشر شد. او که گلوله خورده بود به بیمارستان برده شد و قبل از مرگ به بمب‌گذاری در مشهد اعتراف کرد.

عماد الدین باقی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر بعد‌ها فاش کرد که ماجرای دستگیری مهدی نحوی ساختگی بود و این وزارت اطلاعات بود که اقدام به بمب‌گذاری در حرم امام رضا کرد.

۶- ماجرای اتوبوس ارمنستان

ماجرای اتوبوس ارمنستان یکی از موارد مطرح در قتل‌های زنجیره‌ای ایران است. در این عملیات ناموفق که در ۱۶ مرداد ۱۳۷۵ رخ داد دستگاه اطلاعاتی ایران قصد داشت تعداد زیادی از چهره‌های فرهنگی کشور را یک‌جا به قتل برساند.

حدود سه سال بعد یعنی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای در دولت محمد خاتمی٬ فاش شد که خسرو براتی راننده اتوبوس و مأمور انجام این برنامه بود و مصطفی کاظمی فردی بود که مسافران را مورد بازجویی قرار داده بود.

نام این دو نفر در سال ۷۷ جزء عاملان قتل‌های زنجیره‌ای مطرح شده که منجر به محاکمه آنها شد.

۷- بازداشت شهردار تهران

تشکیلات حفاظت اطلاعات ناجا در سال ۱۳۷۰ تنها پس از گذشت دو سال از پایان جنگ در کنار وزارت اطلاعات راه‌اندازی شد.

هدف از تشکیل این نهاد در ابتدا بیشتر معطوف به کنترل‌های درون‌سازمانی و شناسایی و برخورد با جرایم سازمان‌یافته اجتماعی و اقتصادی در ایران بود که پس از سال‌ها دامنه این اختیارات افزایش یافت.

دهه هفتاد را باید دهه دست‌بالا داشتن حفاظت اطلاعات ناجا در برخی از مهمترین پرونده‌های سیاسی و امنیتی در ایران دانست.

نخستین قدرت‌نمایی حفاظت اطلاعات در سال ۱۳۷۷ رخ داد٬ زمانی که محمدرضا نقدی فرمانده حفاظت اطلاعات ناجا بود و اقدام به بازداشت غلامحسین کرباسچی و گروهی دیگر از شهرداران مناطق تهران کرد که در آن زمان با جنجال‌های فراوانی همراه شد.

محمدرضا نقدی پس از برگزاری جلسه محاکمه کرباسچی٬ چند ماه بعد در دادگاه نظامی به اتهام شکنجه شهرداران به هشت ماه حبس قطعی محکوم شد٬ اگرچه هیچگاه خبری از زندانی شدن وی در رسانه‌ها منتشر نشد.

دستگیری کرباسچی توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در آن زمان منجر به این شد که وزارت کشور به طور رسمی بازداشت شهردار تهران را محکوم کند و هیئت دولت، عده‌ای از نمایندگان مجلس و مطبوعات به این امر اعتراض کنند.

کرباسچی سرانجام پس از طی نزدیک دو سال حبس، با دخالت اکبر هاشمی رفسنجانی از زندان آزاد شد.

۸- قتل‌های زنجیره‌ای

قتل‌های زنجیره‌ای، به کشتار برخی از شخصیت‌های سیاسی و اجتماعیِ منتقد نظام جمهوری اسلامی گفته می‌شود که به یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌ها در کارنامه سیستم امنیتی تبدیل شد.

برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارد که سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی تا سال ۱۳۷۷ ده‌ها روشنفکر٬ نویسنده یا فعال مدنی را به طرق مختلف کشته بود.

در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ داریوش فروهر، پروانه اسکندری و سه نویسندهٔ مخالف نظام، در عرض دو ماه به قتل رسیدند که این کشتار‌ها به یکی از بزرگ‌ترین جنجال‌های اطلاعاتی در تاریخ ایران تبدیل شد.

این پرونده در حال حاضر هم یکی از مبهم‌ترین و مهمترین پرونده‌های اطلاعاتی است که بخشی از نیرو‌های وزارت اطلاعات در آن نقش مستقیم و بخشی دیگر نقش آمر را داشته‌اند.

عاملین این قتل‌ها شناسایی٬ بازداشت و محاکمه نیز شده‌اند٬ اما آمرین٬ مشاورین و آگاهان در وزارت اطلاعات و نهاد‌های بالاتر هنوز شناسایی و محاکمه نشده‌اند.

این پرونده در عین حال به جدال میان دو جریان محافظه‌کار و اصلاح‌طلب در ایران نیز تبدیل شده و هر یک دیگری را متهم اصلی این پرونده می‌داند.

گروهی معتقدند که این قتل‌ها از سوی نیرو‌های چپ وزارت اطلاعات صورت گرفته و گروه دیگر از نیرو‌های موسو به راست وزارت اطلاعات به عنوان عاملان اصلی این قتل‌ها نام می‌برند.

۹- پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران

وقایع ۱۸ تیر یا حمله به کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای جمعه ۱۸ تا چهارشنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها اطلاق می‌شود که یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های اطلاعاتی و امنیتی در تاریخ جمهوری اسلامی است.

نام حفاظت اطلاعات ناجا و قرارگاه ثار‌الله تهران با این واقعه عجین است و گزارش‌های متعددی در دست است که نقش این دو نهاد در سرکوب اعتراض‌های دانشجویی را تائید می‌کند.

این پرونده یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های اطلاعاتی است که در زمان خود وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی با پلیس و سپاه بر سر نحوه برخورد با معترضان اختلاف داشت.

این اختلاف‌ها تا جایی پیش رفت که ۲۴ نفر از فرماندهان بلندپایه سپاه در نامه‌ای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی‌تر عمل نکند، خود دست بکار می‌شوند.

از مقطع کوی دانشگاه تهران بود که به تدریج نقش حفاظت اطلاعات ناجا در برخورد‌های امنیتی و سیاسی کاهش پیدا کرد و یک سال بعد یعنی در سال ۷۹ و اوایل دهه ۸۰ نقش حفاظت اطلاعات قوه قضائیه پر رنگ‌تر شد.

31.jpg ۱۰- ترور علی صیاد شیرازی

علی صیاد شیرازی (۲۳ خرداد ۱۳۲۳ - ۲۱ فروردین ۱۳۷۸)[۱] فرماندهِ اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری بود که فروردین سال ۱۳۷۸ در تهران و مقابلِ درِ منزلش، به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شد.

هفتاد روز بعد این ترور بود که علی یونسی٬ وزیر اطلاعات خبر از شناسایی و بازداشت عاملان این ترور داد.

یونسی حتی خبر از «اعترافات مهم قاتلین شهید صیاد» داد. البته سرنوشت و اسامی این '«قاتلان دستگیر شده» پس از گذشت ۲۰ سال هنوز مشخص نشده است.

فرزند صیادشیرازی ۱۱ سال پس از مصاحبه یونسی، ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ به طور تلویحی گفت که عاملان ترور پدرش دستگیر نشده‌اند.

این پرونده نیز جزء یکی دیگر از رسوایی‌ها و دروغ‌هایی است که سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی تحویل افکار عمومی داد٬ در حالی که عاملان این ترور هرگز بازداشت نشدند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy