Tuesday, Aug 20, 2019

صفحه نخست » خدا دین و تفکر در ایران و یونان باستان، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgپیشدرآمد:

در ایران کهن و مصر و بطورکلی در شرق به مناسبت حضور «دین قومی» رواداری دینی وجود داشت اما این رواداری به رواداریِ فردِ آزاد شده از قوم دینی ارتقاء نیافت. چنین ضعفی عملاً شرایط را برای کُشتار دینی(مانی و مزدک کشی در دستگاه دینی ساسانیان) فراهم می نمود. با توجه به اینکه راه حل موضوعات در ایران کهن از طریق ذهن دینی ایرانیان حل و فصل می شد حیرت آور نیست اگر مفهوم و مدیریت سیاسی از چنین ذهنی مقبولیت بگیرد. ذهن دینی راه حل دینی می طلبد. یزدان گزیدگی شاهان هخامنشی یک امر دینی بوده برای راه حل دینی، راه حلی که می بایست برای تثبیت سلطنت، قوم دینی را با خود همراه می کرد.

بموازات این، در یونان کهن دین بمفهومی که مانع تفکر در باره تفکر باشد یا تنوع دین اصلاً وجود نداشت تا بخواهد از آن رواداری دینی اِعمال گردد. برای بررسی و شناخت صحیح از چگونگی الگوها و سامانه سیاسی هر فرهنگ مانند «خردمندی کوروش»(رواداری دینی) یا «دموکراسی آتنی» ابتدا بایست سطح نظام ذهنی و گیتی نگری آن فرهنگ را معلوم کرد. و این البته، نافی بررسی های مجرد به الگوها و سامانه سیاسی نیست. اما صحیح ترین اسباب شناخت این است که ابتدا عوامل و ریشه اصلی هر پدیده و رویدادی به دور از هر نوع شیفتگی و شیفتگی مفرط بدانها، کنکاش شده و تبیین گردند. مقایسهء رویدادهای ایران و یونان باستان سنجش و قضاوت آنها، اصل بیطرفی می طلبد چه بالحاظ تحقیقی/ پژوهشی/استدلالی و چه بالحاظ استدلالی مفرد. بیطرفی در قضاوت قیاسی یکی از وجوه مهم بررسی علمی ست. نه از فرط شیفتگی به «ایران باستان» یا «فرهنگ غنی ایرانی» یا «خردمندی ایرانی» می توان به موضوعات باستانی قلمروهای دیگر همچون «دموکراسی آتنی» در یونان، پرداخت و نه از حیث شیفتگی به «دموکراسی آتنی» به موضوعات ایران و ایران کهن.

تفاوت و تمایز میان خدای یونانی و ایرانی:

اشعار حماسی ایلیاد و ادیسه(هومر) قدیمی ترین منابع و آثار ادبی یونان بوده و مربوط می شود به تمرکز «جنگ تروا». در این اشعار ادبی/ حماسی/فرهنگی، در باره خدایان متنوع و رفتارشان به میزان کافی سخن رفته است. خدایان در منظومه های بی همتا ایلیاد و ادیسه با انسان ها در همه شئون و ابعاد زندگی برابربوده و در هر اشتباهی، ابتدا این خدایان هستند که باید پاسخگو باشند چونکه از نظر یونانیان تنها فرق انسان با خدایان جاودانگی آنهاست و به همین جهت پاسخگوی اشتباهات پیش آمده نیز آنها هستند. اثر تئوگونیا(هزیود) در خصوص شروع جهان و انسان و مشکلات و کارهای فدرکارانه و نیز نقش خدایان سخن می رود: از بایا خائوس(نیستی) می آغازد و سپس فضای گایا(زمین)و ظاهر شدن برخی موجودات الهی تشریح و توضیح می شوند.

اورانوس(آسمان) همسر گایا(زمین) می شود و زمین بارور شده و آفرینش آغاز می شود. الهه ها در حماسه های ادبی ایلیاد و ادیسه حضورشان در زمین بوده و با یکدیگر مرتبط اند.

خدایان اُلمپ تحت نظارت زئوس پدید آمدند. آنها همان خدایی هستند که با انسان برابرند و نسبت به اشتباهات پاسخگو. در بیشتر آثار یونانیان خدایان در پیکره ی آرمانی انسان توصیف می شوند که نقششان رفع و رجوع مشکلات پدید آمده است. نمونه دیگر رابطه مستقیم میان انسان و خدا در مناسبات یونانیان باستان بر خلاف خدای ایرانی و خدای ادیان ابراهیمی، رابطه علت و معلولی آنها در روی زمین بوده که قابل ملموس است چنانچه؛ آتش را پرتمه از خدایان می دزد یا تانتالوس شهد را از جام زئوس بیرون می کشد و راز وی را در نزد مردم افشاء می کند. یونانیان باستان «المپیک» که «دوازده تایی» بودند را خدای اصلی خود می دانستند و همه شان سخنگو بودند. برخی از اینها عبارتند از ۱- هادس، که خدای مرگ است و نگهبان همه دارایی ها در روی زمین۲-پوسوئیدوت، که ارباب دریاست و ایجاد کننده زلزله و۳-آتنا که از سر زئوس با زره بر بدن متولد شد و حامی شهر آتن است. بدینسان ملاحظه می کنیم که خدایان یونان باستان همگی در روی زمین و در مجاورت انسان زندگی زمینی و مشترک دارند. برخلاف نزول نوعی وحی از سوی خدای ایرانی که در رساله «گات ها» منعکس است و نزول وحی تمام عیار در ادیان ابراهیمی و خصوصاً اسلام که خدا منزه از کلیت هستی ست و در ورای هستی جای دارد و میان شان هیچ رابطه علت و معلول وجود ندارد، میان خدا و انسان یونانی رابطه علت و معلول برقرار است.

تبدیل چند خدایی در ایران کهن به تک خدایی در نهایت امر ایرانی را بسوی دوستی با خدا می کشاند و زردتشت واسطه می شود میان خدا و انسان. زردتشت از خدا می خواهد تا به وی بگوید که چه کند. معنی این سخن و پرسش از خدا چیزی نیست جز راهنمایی خواستن از خدا. زردتشت میان خدا و انسان واسطه می شود تا فرمان خدا(یزدان) را ابلاغ کند. فرمان چیزی نیست جز وحی منزل شده به زردتشت که اساس اش بر چگونگی نبرد میان پاکی و زشتی و بشارت غلبه آن اولی بر این دومی استوار است. بدینسان می بینیم که سرشت و تکلیف و غایت امور از پیش قطعی شده و انسان در این قطعیت هیچ اختیاری ندارد و صرفاً باید فرمان یزدان را به اجرا گذارد تا جهان را نیک کند و خود به نیکی رسد. چنین مطلقیت در امور که مانع تفکر در باره تفکر شود از خدایی سر می زند که از نظر زردتشت به همه امور «دانا» است و راهنمای انسان. نوع دیگر خدا یا یزدان یا حداقل برداشت دیگر از یزدان را می توان در قالب رفتاری دیگر و برای منظوری خاص در نزد شاهان هخامنشی سراغ داشت. یزدان زمین و آسمان و داریوش را شاه می آفریند و وی را در ایران زمین به شاه شاهان یعنی پادشاهی می رساند. چنین خدایی نیز زمینی نیست. در چنین پنداشتی از یزدان نیز، امور در احاطه وی است و بی واسطه و مستقیم در هنگام آفرینش زمین و آسمان، داریوش را نیز به پادشاهی می رساند. یزدانی که از نظر ایرانیان باستان، شقی از نیروی بیگران «زوروان کُنارک» به حساب می آید. اما یونانیان چنین نیرویی را خدایی یا خداوندی می پنداشتند و نه خدا را صاحب چنین نیرو و چنین صفتی به وی. بعبارت دیگر خدای یونانی نیرومندی ست و خدای ایرانی نیرومند. بنابراین مهمترین خدای ایرانیان پیش از اسلام زمینی نبوده و با سختی ها، دشواری ها واشتباهات روی داده در زمین دخیل نیستند و بر خلاف خدای یونانی به هیچ وجه گناهکار محسوب نمی شوند.

دین ایرانی و تفکر یونانی:

در یونان باستان دین بمفهوم یک دستگاه عریض و طویل وجود نداشته در عوض فلسفه و اندیشه های فلسفی یا تفکر در باره تفکر به تناسب رابطه میان خدا و انسان، نظام ذهنی یونانیان را می ساخته. در یونان به دلیل عدم حضور دین، لزومی هم برای مدارای دینی وجود نداشت در حالیکه ضرورت مدارای دینی مخصوص ایران باستان است چونکه نقش دین در حیات زندگی اجتماعی و فرهنگی کانونی بوده است. اگر تفکر در باره تفکر اساس ذهن یونانی باستان را می ساخته حضور ادیان گوناگون در تنوعی از قوم دینی در شرق و در ایران و تأثیر این تنوع در نظام سیاسی هخامنشیان، نشان از نوع جهانبینی ایرانیان باستان دارد.

از بطن تنوع قوم دینیِ ایران کهن، دین زردتشت سربرآورد که سه پایه وحی، نبوت و معاد پیکره اش را می سازد و استوار نگه می دارد. ادیان ابراهیمی نیز بر همین سه پایهء استواراند . کتاب «گات ها» که منسوب به خودِ زردتشت است اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورمزدا شده است. در گات ها اهورمزدا خدای یگانه است که «جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک» است. زردتشت وی را آفریننده یکتا و خداوند توانا می داند و ایرانیان را به عبادت اهورمزدا و نیایش و سپاسگزاری از وی فرا می خواند. «اهورمزدا پس از سرآمدن زندگانی در روز واپسین در کشور جاودانی خود، آنچه نیک و نیک تر است به آن کسی بخشد که خشنودی او را به جای آورد، همچنین زشت کردار را که از او نافرمانبرداری نمود، به سزا رساند». گات ها/پور داوود/ وهوخوشترگات/هات ۵۱ بند۶ ص ۱۳۹. «کات ها» تعالیمی دارد که یکی از آنها عبارت است از انسان پس از مرگ از پل چینود(گزینش) عبور می کند، پلی که گناهکاران از آن به دوزخ پرتاب می شوند و نیکان به بهشت می رسند. دوزخ محلی بسیار سرد و تاریک و کثیف و پر از حیوانات موذی ست که گناهکاران را اذیت می کنند». آشنایی با ادیان بزرگ/حسین توفیقی/انتشارات سمت. «پل صراط» که در قرآن آمده منشأ اش از «پل چینود» دین زردتشتی ست.

از تکثر دینی به تک دینی و تک خدایی زردتشتی مرحله ایست که ایرانیان را در وحدت دینی شناسنامه دار می کند و برایش هویت جدید می تراشد. قدرت دینی ساسانی پس از افول پادشاهی هخامنشیان و سلوکیان و اشکانیان از همین هویت جدید توجیه ایدئولوژیکی می شود. آنچه از گات ها آورده ایم شکی در رئوس و پیکر سه پایه ای دین زردتشت یعنی وحی، نبوت و معاد باقی نمی گذارد. ثنویت دین زردتشتی و بطورکلی جهانبینی ایرانی در قبال موضوع هستی و انسان، «دوبُنی» ست(کلمه «دوبُنی» را مترجم کتاب «عقل در تاریخ»/ هگل، حمید عنایت در همین ترجمه کتاب بکار بُرده) و معطوف است به نبرد میان نیکی و زشتی تا مادام که نیکی بر زشتی غلبه کند. اینکه زردتشت از خدا می خواهد تا بگوید که او چه کند در واقع جویای فرمانی ست تا به وی ابلاغ شود و وی آنها را در روی زمین پیش برد تا شرایط غلبه بر زشتی فراهم آید. پس فرمان، فرمان خدای زردتشتی ست که به وی نزول یافته. خدایی که زردتشت وی را دانا خطاب می کند. دو نکته در اینجا برای توضیح نگره یونانی حائز اهمیت است یکی اطاعت از فرمان خدا و دوم دانایی خدا از سوی زردتشت.

در باورهای یونانیان نه فرمانی از خدایان بصورت وحی به واسطه اش در روی زمین نزول میکند و نه خدایان دانا هستند. آنچه هست خدایانی هستند در مجاورت انسان که مانند انسان ازدواج می کنند، صاحب فرزند می شوند، توطئه می کنند و با موضوعات عدیده درگیر می شوند و در همه امور زندگی دخالت کرده و نقش فعال دارند. و از اینرو در مناسبات میان خدایان و انسان یونانی، دانایی خدایی محسوب می شود و نه برعکس. به همین جهت و به واسطه چنین مناسباتی ست میان خدا و انسان، که نیروی تفکر انسان یونانی را برای حل و فصل موضوعات بر می انگیزاند و وی را از راهنمایی خدای منزه از همه چیز و همه کس در ادیان شرقی، معاف می دارد و خود در میدان هستی بر آنچه تفکر کرده تفکر می کند یعنی تفکر در باره تفکر. و این آن چیزیست که یونانی باستان را از فرمان ها و پیام های دینی رها می کند و خود، تقدیر خویش را به دست می گیرد. اماکن مقدس همچون «معبد دلفی» برای یونانیان باستان، سبب نیست تا آنها در قبال اشتباهات، خطاکاری ها و فریب های کاهنه آنجا سکوت کرده و مقاومت نکنند؛ یونانیان بارها معبددلفی را سنگ باران کردند. حکایت است که در جنگ میان ایران و یونان یکی از بزرگان نظامی یونان اسیر کوروش می شود و کوروش از وی می خواهد تا چیز برای انجامش از وی طلب کند، اسیر خطاب به کوروش می گوید این زنجیر را به دست کاهنه معبد دلفی برسان و این پیام را از من به وی بده که این چه فریبی بود که مرا با وعده پیروزی قطعی به جنگ با کوروش فرا خواندی در حالی که خواری و ذلیل شدم. هم خدا و هم اماکن مقدس برای یونانیان زمینی هستند و با انسان دمخور و رابطه مستقیم دارند. برخلاف دین ایرانی و ادیان ابراهیمی که سه پایه ای ست و مرکب است از نزول وحی، رسالت پیامبری و معاد. با چنین نگره و گیتی نگری یونانیان به کلیت هستی، نمی توان مفهوم و سامانه سیاسی «دموکراسی آتنی» را یک «افسانه» دانست مگر از زاویه دلبستگی و شیفتگی بی حد و حصر به ایران باستان نگره شود.

ثنويت اساس اعتقاد دینی ايرانيان باستان را تشکیل می دهد . ايرانيان نبرد ميان اهورمزد و اهريمن را به نبرد ميان روشنايى و تاريكى تشبيه مى كنند اما نبرد روشنايى و تاريكى نبردى دائمى ست و پايانى ندارد در حاليكه از منظر جهانبينى ايرانى(ثنويت) نبرد ميان اهورمزد و اهريمن، سرانجام به پيروزى اهورمزد مى انجامد و نيكى بر بدى غلبه مى كند و جهان بهشت برين مى شود. حاكميت اهورمزد بر جهان يعنى محو سراسرى و دائمى اهريمن، در واقع نبرد ميان اهورمزد و اهريمن با وجودى كه هر دو از منشأ زُروان كنارك كه نيروى بيكران است، هستند اما مطلقاً از هم جدا هستند و غلبه يكى بر ديگرى منجر به محو يكى مى شود و به همين ترتيب اضداد محو مى شوند و تاريخ به پايان مى رسد.

با این توضیحات در باره خدا و دین ایرانی و خدا و تفکر یونانی به این نتیجه می رسیم که در فرهنگ ایرانی دین نقش کانونی بازی می کند و در فرهنگ یونانی تفکر در باره تفکر. از اینرو مدارای دینی که بسته به قوم دینی بود و فقدان رهایی فرد از قوم دینی، قادر نمی شد تا منجر به تفکر در باره تفکر شود و مدارای دینی در نظام سیاسی را به سطح حقوق شهروندی ارتقاء دهد و در نهایت به سلطنت ساسانیان و آغاز کُشتار دینی(مانی و مزدک کُشی) منجر شد. در حالیکه در یونان باستان نه می توانست مدارای دینی حضور داشته باشد و نه کُشتار دینی. فقدان تفکر در باره تفکر در فرهنگ ایرانی آن اصلی بوده در مانع کشف علوم. در فرهنگ ضدیت با تعقل، رشته های علوم مأمن و مأوا ندارند. از اینرو ایرانیان صاحب هیچ رشته ای از علوم نبودند و نیستند و اگر کسانی در علم طب یا هر علومی دیگر درخشیدند صرفاً استثناء بوده. علم موضوعی ست عمومی و فرهنگی و بایست در پیکره یک فرهنگ زایاننده، خوش نشیند. اینکه ایرانیان تا همین دورهء انسان کاردان و با بصیرتی چون امیرکبیر، به دلیل جهل حاضر نمی شدند فرزندان خود را ابله کوبی کنند خود آیینه تمام نمای سطح هویت فرهنگی ما بوده که نه رشته هایی از علوم می توانست در آن جا داشته باشند و نه نیازمندی فرهنگ ما بوده چونکه علوم در وحله نخست بر ضد هر فرمان و امر دینی ست و «فرهنگ دینی» ما نمی توانست تاب چنین علومی را آورد.

با یک پیشنهاد این بحث را جمع و جور می کنم. هرگاه کسانی به قصد اثبات «افسانه» بودن «دموکراسی آتنی» می خواهند دست به قلم ببرند این پیشنهاد را از من داشته باشند:

اگر اراده ای در آنها جوشید و مصمم شدند تا در باره «دموکراسی آتنی» کنکاش و قضاوت بیطرفانه و منصفانه علمی کنند الزاماً نیازمند آنند تا از دلبستگی و شیفتگی مفرط به ایران باستان دست بشویند و با تعقل فردی خویش به رویدادها و نوع ارتباط آنها بهم، به قضاوت نشینند. پیش از استدلال در «افسانه» بودن دموکراسی آتنی، چگونگی نگره یونانیان کهن به هستی در بُعد زمان و مکان و نیستی را استدلال نمایند و نشان دهند در سرزمین برخواسته از فلسفه(فلسفه چه بالحاظ لغوی و چه محتوا از آنِ یونانیان است) فلسفی اندیشیدن(تفکر در باره تفکر) که نه دین وحیانی می شناسد و نه خدای ماورالطبیعی، همهء آنها یکسره «افسانه» بوده و افسانه دموکراسی آتنی معلولی از علت «افسانه» تفکر در باره تفکر یونانی ست.



نیکروز اعظمی

Niki_olad@hotmail.com



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy