موضوع تحریم و ابعاد و پیامدهای آن از موضوعات جدلی و چالشی در جامعه ایران در دو دهه اخیر بوده است. اکثر مطالب و مباحث معطوف به تاثیرات تحریمها بر کشور هدف بوده است که به بررسی اثرات آن بر فشار به حکومتها و بیثباتسازی و پیامدهای جانبی و یا مستقیم آن بر زندگی مردم پرداختهاند.
در این چارچوب پیرامون فایدهمندی و تاثیر تحریم دیدگاههای متفاوت و متضادی وجود دارد. برخی آن را ابزاری ارزشمند برای تضعیف اقتدارگرایی سیاسی و تسهیل گذار مسالمتآمیز به دموکراسی در ایران میدانند و در اردوگاه مقابل عدهای معتقدند که مضرات تحریم شامل حال مردم میشود و تهدیدهایی جدی را متوجه توسعه کشور و زیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی جامعه میکند. همچنین پسامد نهائی آن تقویت گرایشهای مخالف دموکراسی و تثبیت حکومت است.
اما کمتر بحثی پیرامون تاثیرات تحریم بر کشور و یا دولتهای اعمال کننده تحریم شده است. بر خلاف تصور غالب تحریمها برای آنان فقط دستاورد مثبت ندارد و هزینههایی را بر آنان تحمیل میکند. معمولا کشور تحریم کننده خود را بازار جوامع هدف تحریم و مجازات اقتصادی محروم میکند. این مسئله برای کشورهایی که توان صادراتی بالا دارند، پیامدهای ملموسی در عرصه اقتصادی دارد و میتواند بر تولید ناخالص داخلی آنها وسطح اشتغال تاثیرات منفی داشته باشد. همچنین اجرای سیاست های تحریمی نیازمند سازوکار ویژه و ساختار اجرایی و نظارتی است که هزینهزا است و سطح فعالیتهای بوروکراتیک دولت مورد نظر را افزایش میدهد.
همچنین باعث اصطکاک های سیاسی و چالشهای امنیتی و دیپلماتیک با کشورهای ثالثی می شود که از آنها انتظار می رود در اعمال تحریم ها بر کشور هدف همراهی کنند. این چالش های میتواند اختلافاتی را برانگیزد که تاثیرات ماندگار بر روابط فی مابین بگذارد. البته مدافعان تحریم ها معتقد هستند این هزینهها به منافعش می ارزد و یا از هزینه های بزرگ تر جلوگیری می کند.
در ادامه به طور مشخص به تاثیر تحریم های یک جانبه بر دولت آمریکا بعد از خروج از برجام پرداخته میشود. تصمیمگیران دولت کنونی آمریکا از تنگ کردن حلقه محاصره بر جمهوری اسلامی و فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی راضی هستند. ابزار اصلی آنها تحریمهای نفتی، بانکی و تجاری هستند که انتظار دارند همه دنیا و بخصوص کشورهای اروپایی از آمریکا تبعیت کرده و مراوادت اقتصادی با ایران را به تعلیق بیاورند تا مقامات حکومت وادار شوند پای میز مذاکره بیایند و توافق جدیدی را قبول کنند که خواسته های بیشتری از طرف دولت آمریکا مانند صفر کردن غنی سازی اورانیوم ، متوقف کردن توسعه طلبی منطقه ای و محدود کردن برنامه موشکی را در بر داشته باشد. اما این اقدامات برای دولت آمریکا بی هزینه نبوده است.
در دوران دولت اوباما و اعمال تحریمهای کمرشکن که در چارچوب راهبرد نیش و نوش منجر به شکل گیری برجام شد، شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) گزارشی از تحقیقاتش در خصوص هزینههای تحریم ایران برای دولت آمریکا طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ منتشر کرد و مدعی شد که این سیاست باعث از دست رفتن ۱۳۵ تا ۱۷۵ میلیارد دلار صادرات برای آمریکا شده است که میتوانسته به صورت بالقوه و متوسط سالی بین ۵۱ تا تقریبا ۶۷ هزار سالانه اشتغال ایجاد کند. صحت این رقم مورد تردید قرار گرفت و برخی از منتقدان آن را به فعالیت های ترویجی این گروه علیه تحریمها و تلاش برای عادی سازی روابط آمریکا و جمهوری اسلامی نسبت دادند. همچنین این رقم در حد یک درصد صادرات آمریکا بوده و رقم قابل اعتنائی محسوب نمی شود. اما هرچه قدر هم این عدد با واقعیت تعارض داشته باشد اما واقعیتی را بیان می کند که تحریم باعث تاثیرات منفی بر اقتصاد کشور اعمال کننده می شود. موسسه اقتصادی بین المللی پترسون نیز در تحقیق مشابهی در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد تحریمها برای اقتصادی آمریکا هزینه ای در حدود سالانه ۱۵ تا ۱۹ میلیارد دلار از دست دادن صادرات بالقوه را بر اقتصاد آمریکا تحمیل می کند که می تواند ۲۰۰ هزار فرصت شغلی ایجاد نماید. اما این هزینه ها تاثیرات جاری است. اما تاثیر بلندمدت کاهش تقاضا برای شرکت های تجاری وتولیدی آمریکایی است که نگرانی از تحریم های یک جانبه آمریکا باعث می شود در حوزه هایی که رقیب توانایی دارند، رقابت را ببازند.
همچنین کنترل و نظارت بر اجرای درست و موفق تحریم ها و جلوگیری از دور زدن آنها نیروها و سازمان های متعددی را در آمریکا درگیر کرده که هزینه مالی آنها نیز باید در نظر گرفته شود که در بازه زمانی چند ساله به مراتب بیشتر از منبع درآمد ناشی از جریمه نادیده گرفتن تحریمها است که حالت احتمالی دارد و منبع مالی ثابتی نیست.
هزینه مهمتر تنش با کشورهایی است که پذیرای تحریمهای یک جانبه آمریکا نیستند که در مقطع فعلی اتحادیه اروپا شاخص آن است. حتی بریتانیا که متحد راهبردی است در این زمینه مسیر خود را از دولت آمریکا جدا کرده است. البته تنش کنونی بین اروپا و آمریکا و یا چین با آمریکا مبتنی بر سیاست یک جانبه محوری ترامپ استوار است، اما بازگرداندن تحریم های ایران نیز بخشی از این مناسبات چالشی است که اروپا را به فکر راه اندازی سازوکاری درازمدت انداخته است تا وابستگی خود به شبکه تجاری آمریکا را کاهش دهد. همچنین توان رهبری آمریکا در عرصه بین المللی نیز آسیب دیده و تردیدها نسبت به درستی آن را افزایش داده است. همچنین تاثیرات تحریمها می تواند در بخشی از جامعه ایران و کشورهای منطقه جو ضدآمریکائی را تقویت کند.
البته دولت آمریکا منافعی را بر میشمرد که بر این هزینهها برتری دارد و همچنین امیدوار است منازعات بین اروپا و جمهوری اسلامی باعث شود تا تروئیکای اروپا به کمپین فشار حداکثری به حکومت ایران بپیوندند. ازاینرو تحریم برای دولت آمریکا نیز هزینهدار است اما اندازه آن قطعا قابل مقایسه با جمهوری اسلامی و پیامدهای منفی تحریمهای یک جانبه آمریکا بر جامعه ایران نبوده و به مراتب کمتر است.