قرآن وحی آسمانی نیست، قرآن محصول تاریخ است. قرآن تبلور تمام تناقضات تاریخ پیش از اسلام، جامعههای سرزمین زمان «ظهور» اسلام، ادیان گوناگون خاورمیانه و اراده سیاسی حاکمیت سیاسی در آن دوران است. نقد تاریخی و علمی اسلام یک وظیفه اساسی در کشورماست.
دین همیشه در جستجوی نگه داشتن اسرار و راز است تا شیفتگی جامعه را نسبت به خود افزایش دهد. دین قدرت خویش را در دوری گوهر خود از آنچه که پیدا و آشکار است، میداند. دین اسلام خود را آسمانی معرفی میکند، الله را نیرویی بی انتها و شگفت انگیز و خارج از طبیعت مینمایاند، قرآن را جادویی و اعجازآمیز و مقدس نشان میدهد، تا ذهنیت به خرد پشت کرده و بطور جزمی بپذیرد. ما نیازمند خرد و آزمایش و تجربه هستیم، ولی اعتقاد دینی محتاج ذهنی تابع و زودباور و اسرارپسند و رازدار است. مسئله قرآن در دین اسلام از همین نقطه نظر قابل توجه است. مسلمانان قرآن را واحد، همیشگی، الهی، مقدس، تحریف نشده، اعجازانگیز، فراانسانی و فراطبیعی میدانند، حال آنکه چنین نیست. قرآن نه کلام الله است و نه الهام محمد است و دینداران و نواندیشان دینی مانند عبدالکریم سروش که این ادعا را دارند، در ستیز با خرد و عقلانیت میباشند.
از نظر هرمنوتیک و علم جامعه شناسی، قرآن درطول تاریخ، بویژه قرن هفتم و هشتم و نهم میلادی و پس از آن، تولید و تنظیم شد. قرآن نوشتهای متغیر و پرتضاد و پرابهام است زیرا توسط کاتبان گوناگون نوشته شده و متاثر از فرهنگها و اساطیر و مراسم آئینی و اجتماعی و قبیلهای محیط دور و نزدیک و متاثر از آئینهای یهودی و یهود/نصارا و منافع سیاسی گروهبندیهای جامعه و حاکمان میباشد. پژوهشهای علمی در باره دین اسلام در غرب رشد کرده و ما باید این کار را پیگیری کنیم.
به چند محور پرسشی در باره قرآن تاریخی توجه کنیم:
زبان قرآن
یکم: واژه «قرآن» از نظر واژه شناسی عربی نیست بلکه واژهای «سیریاک» است. این زبان از ریشه آرامی بوده و با زبان عبری نیز هم ریشه است و در گذشته در منطقه شامات و ترکیه و ایران و عراق و آذربایجان و ارمنستان رایج بوده است. حال زمانی که قرآن میگوید به زبان «روشن عربی» میگوئیم پس چرا نام قرآن عربی نیست؟ برخی محققان برآنند که شکل اولیه گویشها و نشانههای عربی برای اولین بار در سده پنجم میلادی در مناطقی مانند دمشق و بصره مشاهده شده و در این دوران، سرزمین حجاز فاقد این نشانههای زبانی بدوی میباشد. (رجوع شود به «سرآغاز اسلام»، از فرانسواز میشو، با همکاری مرکز تحقیقات ملی فرانسه و دانشگاه سوربن، ۲۰۱۲). برخی پژوهشگران مانند «جان وانبروگ» اسلام شناس دانشگاه هاروارد، مطرح میکند برخی از آیات قرآن متعلق به زمان پیش از زندگی محمد بوده و تشکیل و تنظیم قرآن بعد از مرگ پیامبر اسلام، طی یک دوره دراز، بیش از ۲۰۰ سال، طول کشیده است و ساختار زبانی از این تاریخ تاثیر گرفته است. (رجوع شود به «مطالعات قرآنی، منشا و روش تفسیر»، آکسفورد ۱۹۷۷). این نکتههای زبانشناسانه و فرهنگی و تبارشناسی تاریخی، ما را وادار میکند که به تاریخ پیشین قرآن بیاندیشیم و تبار شناسی آنرا کلید فهم خود کنیم. برای برخی پژوهشگران انتخاب واژه قرآن از جمله نشانه هایی است که قرآن در سوریه نوشته شده و متکی به آوا و نیایش مسیحیان پیش از اسلام و یا سنت اقوام یهودی - مسیحی است. واژه هایی مانند «آیه»، «سوره»، «حج»، «ذکات»، «الله» و غیره، عربی نیستند و از منشا سیریاک یا عبری میباشند. حال چگونه کتاب مقدس اسلام که گویا به عربی «نازل» شده سرشار از واژههای غیرعربی است؟ زبانشناسی ساختار قرآن ما را به فهم رازها رهنمون میشود.
ادیان پیشین در قرآن
دوم: قرآن نقطه التقاط گرایشهای فرهنگی دینی گوناگون است. این تبار شناسی نه تنها به این معنا که قرآن در محتوای خود از فرهنگ بابلی، از یهودیت، از مسیحیت، از شکل مخلوط یهودی مسیحی، از مانی گری، از دین زرتشت، از اگنوستیسیم و از سنت پیش جامعه عربی و جغرافیای خاورمیانهای، بسیار چیزها به عاریت گرفته است، بلکه از واژههای کهن و سنت مکالمهای و گویشی محلی و طرز انتقال فکر در جغرافیای محلی نیز چیزها به عاریت گرفته و متاثر است. خواندن قرآن به صدای بلند ناشی از سنت لیتورژیک و نیایشی دینهای قدیمی تر در حجاز و یمن، میباشد. در این منطقه جغرافیایی قبایل یهودی و نصارا بشکل انبوه زندگی میکردهاند و اینگونه خوانش آوایی در نزد آنان موجود بوده است. بطورعموم زبان از هیچ بوجود نمیآید، زبان را خدا بوجود نمیآورد، زبان محصول یک تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، سنت اجتماع و یک زندگی گونه گون است. تمامی قرآن ساخته تاریخ آن است. اراده یگانه و زبان یگانه و فرهنگ یگانهای در قرآن وجود ندارد. نفوذ یهودیت و مسیحیت در قرآن غیرقابل انکار است. تنوع قرآن را در نوشتار هزارلایه آن باید جستجو نمود.
قرآن از تورات (تلمود و میشنا) و انجیل (فصل ششم در انجیل ژان و نیز انجیل متی) بشکلهای گوناگون تاثیر پذیرفته است. این تاثیرپذیری با تجزیه و تحلیل نوشتههای دینی قابل تشخیص است. ساختار درونی نوشته دینی با اشارات، مثال و نمونهها، پندها، سبک نگارش، افسانهها، واژهها، معیارهای زیبایی شناساسی، پیامهای آخرت شناسی و غیره، سامان یافته و بررسی این پیوندهای درونی دوری و نزدیکی متنهای دینی را ممکن میسازد. از نظر متخصصان وامگیری قرآن از ادیان پیشین یک امر قطعی است. بعنوان نمونه سوره القدر در قرآن از نظر «گیوم دی» اسلام شناس فرانسوی، با تولد و بازگشت عیسی مسیح به زمین مرتبط است و برخلاف مفسران اسلامی ربطی به نزول قرآن ندارد (کتاب «چهرههای یهودی و مسیحی در اسلام»، ۲۰۱۱ پاریس). این نظریه توسط «لولینگ» و «شوماکر» تائید میشود و آنها معتقدند که روایت الهام دهنده پیشین همان داستان مسیح میباشد که در قرآن انعکاس یافته است. نمونه دیگر سجده کردن فرشتگان در برابر آدم و عدم اطاعت ابلیس در قرآن میباشد که هفت بار تکرار شده است. این حکایت از نوشتارهای کهن مسیحیت گرفته شده است. نمونه دیگر اینکه در قرآن رجوع به موسی و پیامبران و اسطورههای یهودیت فراوان است. بنابراین قرآن بدون یهودیت و مسیحیت قابل فهم نیست.
نقش عثمان و عبدالمالک در ساختن قرآن
سوم: برای خلفای عرب که مسلط بر قلمرویی گسترده بودند و از گسیختگی و فروپاشی خلافت خود در هراس بودند، قرآن متحدکننده بود و میتوانست از پراکندگی و تشتت بالا و جنگهای قومی و سیاسی وسیع جلوگیری کند. در ابتدای روند تاریخ اسلامی، تفاوتی میان تکه گفتههای حدیث و قرآن و قرآنها وجود ندارد و بنابراین تلاش گسترده کاتبان قرآن در شورای عثمان تنظیم نگارش قرآن کلام الله است. احادیث محمد و آیات الله درهم تنیده شده است. در چنین شرایطی جداسازی حدیث و آیه یک استراتژی است و نگارش و انتشار قرآن ابتدایی یک اقدام سیاسی است. «قرآن عثمان»، قرآن امروزی نیست ولی در همان زمان علیرغم ناپختگی و درهم ریختگی و ناقص بودناش، نقش مهمی داشت. همانگونه که پژوهشگر دینی محمد علی امیرمعزی مینویسد به احتمال بسیار زیاد قرآن عثمان، بالاخره در زمان خلیفه اموی عبدالمالک ابن مروان (۶۸۵ تا ۷۰۵ میلادی یا ۶۵ تا ۸۷ هجری) شکل قطعی به خود میگیرد. (برگ ۵۸، «قرآن روشهای جدید»، چاپ پاریس ۲۰۱۳، زیر نظر مهدی عزایض). فرای تاریخ خلیفه ابن مروان تغییرات قرآن ادامه مییابد. در واقع تکه پارهها و یادداشتهای روی پوست و چوب و سنگ و پارشومن و در گوشه حافظه افراد و نسخههای نوشتاری یهود و نصارا بهیچوجه کافی نبود. خلافت بنی امیه محتاج سند واحد و یک رساله حکومتی است که همه به آن اتکا کنند و از آن تبعیت نمایند. خلافت عباسیان در درگیری با بیزانس و در شرایط اغتشاشات درونی و گسیختگی مصر، نیازمند متحد ساختن و استحکام درونی است و یکی از سیاستها، کتابت قرآن واحد است. کاتبان فراوانی در دوران عباسی در تنظیم قرآن مداخله دارند و نسخههای مختلف با سلیقههای متفاوت تنظیم میشوند.
ابن مجاهد معمار قرآن
چهارم: قرآنها نمیتوانستند کنترل شوند. علیرغم تمام تلاشهای عثمان حاکم وقت، جهت کنترل کلام پیامبر و انتشار یک کتاب دینی رسمی مسلمانان، نسخههای گوناگون در نقاط مختلف قلمرو خلافت اسلامی توسط افراد گوناگون پخش شد و پس از آن بازهم تولید و تغییر قرآن ادامه یافت. ماجرای این نسخهها بروشنی نشان میدهد که هدف سیاسی حاکمان عرب با شکست همراه بود زیرا آنان نمیتوانستند بطور قطع حقیقت را پنهان نگهدارند و تنها یک نسخه را بعنوان تنها کتاب «آسمانی» به جامعه و تاریخ تحمیل کنند. پژوهشگری مانند «سیلوستر دی سکی» میگوید آیه۱۴۴ سوره آل عمران، ساخته ابوبکر میباشد زیرا او در برابر جنگهای ارتداد قرار گرفت و در پی سازش و جنگ علیه کسانی بود که خواهان بیعت با او نبودند. ادعا میشود عایشه نیز دارای نسخه خود بوده است. جلال الدین السیوطی که در ۱۵۰۵ میلادی درگذشته و یکی از مفسران بزرگ قرآن است از عمر خلیفه دوم نقل میکند: «هیچ کسی از میان ما نمیتواند ادعا کند که تمام قرآن را در اختیار دارد و بیشتر قرآن گم شده است.» (السیوطی، «درباره علوم قرآنی» بخش سوم، برگ ۷۲). منابع مسلمان مانند السیوطی از نسخههای گوناگون میگویند و برآنند که افراد و همراهان نزدیک محمد، تعداد سورهها را متفاوت میدانستند و یا از تعداد آیههای یک سوره شمارشهای گوناگون دادهاند. اقدام عثمان برای نظم دادن به پراکندگیها بوده است ولی این اقدام مورد قبول دیگران نبوده است. «ابن سعد» و «اوبا ابن کعب» و «ابوموسی اشعری» نسخههای دیگری میپسندیدهاند. قرآن ابن سعد (مرگ در سال ۴۲ هجری) فاقد سوره اول و دو سوره آخر قران بود. گفته میشود قرآن موسی اشعری قدیمی از قرآن عثمانی است. شیعیان گفتهاند که قرآن علی با قرآن عثمان اختلافات بسیار داشت. همه این روایات توسط اسلام گرایان بیان شده ولی بیانگر تغییرات و اعتراض و اختلافهای متعدد در دوره اولیه اسلام است.
در دوران بنی امیه و بخصوص عبدالمالک ابن مروان (۶۴۷-۷۰۵)، اقدامهای متعدد و بزرگ برای جمع آوری قرآن عثمانی صورت میگیرد زیرا از قرآن جمع شده توسط شورای عثمان اثری باقی نبود. در این دوران مصحفهای مختلف وجود دارد و فراتر آنکه، از نظر فرانسوا دروش بکارگیری «واکهها (مُصَـوِّتها)» از اواخر قرن نهم میلادی آغاز میشود. بالاخره أبو بکر أحمد بن موسى بن مجاهد التمیمی معروف به «ابن مجاهد» که در ۹۳۵ میلادی در بغداد میمیرد وجود ۷ قرائت اصلی و سپس ۱۴ نوع نگارش با توجه به کاتبان قرآن را یادآوری میکند. ابن مجاهد با تعیین قواعد، نسخه «نهایی» قرآن را ارائه میدهد. «ابن مجاهد» همزمان با خلیفه عرب المقتدر بود. أبو الفضل "المقتدر بالله" جعفر بن أحمد المعتضد معروف به «المقتدر» خلیفه عباسیان در بغداد بود که در اکتبر ۹۳۲ میلادی میمیرد. باید یادآوری کرد که طبری روش و خوانش ابن مجاهد را به نقد میکشد و نظم «واکه» گذاری ابن مجاهد را رد میکند. همین درگیری و اختلاف نظر در باره «واکه ها» در سال ۱۰۰۰ میلادی هنوز ادامه دارد. سیر تغییر قرآن ادامه مییابد تا سال ۱۹۲۴ میلادی که چاپ رسمی قرآن در مصر، مورد قبول علمای مسلمانان واقع میشود.
بدین ترتیب میبینیم که قرآن ساخته انسانها بوده و اینان متناسب قدرت و منفعت خود هرجا توانستند طی سالیان متمادی در قرآن دستکاری نمودند یا نسخه مورد نظر خود را بعنوان نسخه معتبر معرفی کردند. سازندگان قرآن در درون تاریخ به تاریخسازان قرآن تبدیل شدند. تاریخسازانی که در پشت مصلحت سیاسی و دینی و در پشت غبار تاریخی پنهان شدند و به همین خاطر روش هرمنوتیکی لازم است تا بدون پیش شرط اعتقادی و ایدئولوژیکی، به کشف حقیقت دست یابیم. تعداد بیشماری از کاتبان و سران و کپی برداران، در ایجاد قرآن نقش ایفا نمودند. تکه پارهها و گفتههای پیش از پیامبر اسلام در کنار گفتههای سران و کاتبان عرب در کنارهم نشستند و طی یک روند طولانی قرآنها و قرآن تاریخی را ساختند.
نسخههای متعدد از قرآنهای گوناگون
پنجم: قرآن محمد نانوشته است و فاقد دستور زبان و مشخصات ساختاری است. همانطورکه دیدیم قرآن را بمرور دیگران نوشتند. این قرآنها سرشار از تغییر و ابهام میباشند. در قاهره مسجدی بنام «الحسین» وجود دارد که در آن نسخهای نگهداری میشود که با مشخصات زیر است: متن این نسخه با خطوط بزرگ روی برگهای بسیار بزرگ در یک مجموعه ۱۰۸۷ برگی جمع شده است و ۸۰ کیلوگرم وزن دارد و در این متن واژهها فاقد واکهها (مُصَـوِّتها) میباشند. با توجه به حساسیت واکهها (مُصَـوِّتها) در معنا بخشی در زبان عرب، نبودن آنها امکان خطاها بسیار بوده و میباشد. نسخههای دیگری از قرآن در تاشکند و استانبول و پاریس و بیرمنگام و شیکاگو و کروان تونس وجود دارند که به نظر محققان به سده هشتم و نهم میلادی برمی گردد و از توانایی زبان عربی موجود در قرآن کنونی محروم هستند. نسخه دیگری از قرآن در زمان لشکرکشی بناپارت به مصر، در مسجد «عمر» پیدا شد. بخشهای گوناگونی از قرآن در کتابخانه سن پترزبوگ، در کتابخانه واتیکان و در کلکسیون خصوصی وجود دارند که از ترتیب نوشتاری و شخصیت زبانی مشترکی برخوردار نیستند. کشف نسخه شگفت انگیز «صنعا» در سال ۱۹۷۲ نیز بر این مجموعه بسیار گوناگون، پرسشهای تازه میآفریند. در روی کاغذهای قرآن صنعا یک نوشته قدیمی تر وجود دارد که پاک شده و سپس دوباره روی آن بازنویسی شده است. با پرتونگاری متن قدیمی تر قرآن که با رنگ کمرنگ تری مشخص است در واقع نسخه قرآنی قدیمی تر است.
باید افزود «ویلیام مونتگمری وات» و «ریچارد بل» بر این امر تاکید دارند که در قرآن شاهد پدیدههای گوناگونی میباشیم. بعنوان نمونه: تغییرات سریع ریتم، تکرار کلمات، تکرار عبارات در آیات، حضور ناگهانی آیهای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، گنگ بودن برخی واژهها، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکافها در ساختار دستوری، تغییرات ناگهانی در طول آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به اول شخص، یا مفرد به جمع. از نگاه «تئودور نلدکه» محمد به هیچ وجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک نسخه ناقص و معیوب ادبی را تا سطح شاهکاری بی مانند بالا بردهاند. قرآن طی قرنها در حال شکل گیری است، کاتبان متعدد در تنظیم آن مداخله داشتهاند، قدرت سیاسی عرب آن را ساماندهی نموده است و به این لحاظ سرشار از تناقض و گنگی است.
قرآن آئینه زمانه خود
ششم: قرآن آئینه آسمانی نیست. قرآن در دل تاریخ و جغرافیای سیاسی شکل گرفته است و جنبههای مختلف زندگی پیرامونی و مفاهیم گذشته و دوران خود را بازتاب میدهد. مسئلهٔ ناسخ و منسوخ (نسخ یک آیه و جایگزینی آن با آیهای دیگر) از مواردی است که منتقدان در اثبات بشری بودن قرآن بر میشمرند. «محمد» یا کسانی که قران را نوشتند به فراخور حالِ خود حکمهای متضادی صادر میکردهاند. بنا به تعریف دینی الله آفریننده و خطاناپذیر است. پس چنین خدایی اشتباه نمیکند ولی در قرآن آیاتی مطرح میشوند که سپس نسخ میشوند. «ابن وراق» میگوید «آیههای مکی» که در آغازِ ادعای پیامبری محمد نازل شده، همه حکایت از بردباری و شکیبایی و تحمل اندیشهها و کردار دیگران را دارد و آیههای مدنی که در زمان فرمانروایی محمد نازل شده، همه از کشتن و نابود کردن و گردن زدن و قطع عضو حرف میزند. افزون بر آن بظاهر در تمام آیات «مکی»، قرآن بازتاب دهنده نشانههای اعتقاد دینی و فکری یهودیان و مسیحیان است. البته ما باید به کل تاریخ اسلام بازنگری تازهای بیاندازیم و جعلیات فراوان آنرا نشان دهیم. به همین دلیل میتوان گفت که چه بسا آیههای ملکی و مدنی جعلی است و شاید آیهها بیشتر سوری و بغدادی باشند.
ولی بهرحال در این منطقه در روند برآمدن مخالفت یهودیان با اسلام، اولین نشانههای اصطکاک با یهودیان در قرآن آغاز میشود و سپس به تدریج در آیهها نشانههای خصومت به یهودیان نمایان میشود. «ژاک نلسون پامیر» در کتاب خود «خشونت در انجیل و قرآن» میگوید روح خشونت ورزی در جایجای قرآن به چشم میخورد و این مجازاتها برای مخالفان اسلام و دین محمد در نظر گرفته شده است. به عنوان نمونه قرآن در مورد نحوه مجازات ناباوران در جهنم میگوید: «آنان را که به آیات ما کافر شدند به آتش خواهیم افکند هر گاه پوست تنشان کامل برشته شود، پوستشان را از نو دهیم، تا عذاب خدا را بچشند. خدا پیروزمند و حکیم است.». این خشونت ورزی از کجا سرچشمه میگیرد؟ درگیری اقوام این جغرافیا، تولید پیام خشونت بار برای سلطه گری خلافتهای عرب، بازنویسی تاریخی عبرت انگیز، تهدید مسیحیان علیه مسیحیان دیگر، جدال با قبایل یهودی، آماده ساز و توجیه جدال با بیزانس و سایرهمسایگان، تهدید مخالفان سیاسی و غیره از جمله عوامل فرهنگ خشونت است.
پیوند قرآن با مفاهیم ناشی از فرهنگهای دیگر آشکار است. مفاهیمی کلیدی در متن قرآن نظیرالله، نبی، قیامت، جنت، جهنم، ملک، جن، شفاعت، تقوا، کرامت، کفر، اسلام، ایمان، وحی، غیب، دنیا، آخرت، یوم الحساب منحصر به اسلام و محمد نیست. اموری مانند سحر، جن، شیاطین، جهنم و جنت در قرآن ناشی از باور مردمان گوناگون زمان محمد میباشد و بعلاوه این امور جزء شواهد تاریخی و اعتقادی مردمان و فرهنگهای قدیم مانند یهودیان و زرتشتیان محسوب میشوند و به گذشته پیوستهاند. خلقت آسمان و زمین و آدم در قرآن منطبق با گفته یهودیان است. این اعتقاد، به لحاظ فقدان دانش و محدودیت شناخت بشر در آن حیطه جغرافیایی و نیز کپی برداری از دین یهود و باور مسیحی، در قرآن منعکس شده است. قواعد حقوقی و اجتماعی در قرآن از فرهنگ یهودی و اقوام خاورمیانه میآید. داستانهای قرآن، اسطورههای الهی نیستند بلکه در پیوند با تاریخ و اسطورههای مردمان پیشین است. پژوهشهای علمی تمام افسانهها در باره قرآن را کنار زده و ما درمی یابیم قرآن کلام الله نیست زیرا الله خود نیز جزو افسانه بت پرستانه چیز دیگری نیست.
نقد قرآن و قدسیت
این چند محور فکری نشاندهنده انعکاس تاریخ و فرهنگ زمینی و اقوام و سیاست در قرآن است. هنگامیکه قرآن را برش میدهیم و آنرا با نگاهی باستانشناسانه مورد آزمایش قرار میدهیم رازها و موهومات به کنار میروند و واقعیتهای گوناگون آشکار میشوند. بررسی علمی و تاریخ قرآن در غرب که از قرن نوزدهم میلادی آغاز شده بشکل علمی زوایای تاریک قرآن نویسی را نمایان ساخته و با تحلیل زبانشناسانه و نگرشی تاریخی و روشی هرمنوتیک نشان میدهد که قرآن یک کتاب زمینی است. این کتاب دارای واقعیتی متفاوت در نسخههای گوناگون بوده و دارای منشاهای بسیار متنوع میباشد و اگر اراده حاکمان عرب و کاتبان ایدئولوگ و خواست عوامل و بازیگرانی خاموش و پنهان نبود، قرآن، قرآن نمیشد. امروزه در جهان غرب ابعاد پژوهش گسترده است و در فرانسه و آلمان کار پژوهشی جالبی در جریان است. ولی روند تحقیق علمی در کشورهای مسلمان با دشواریهای عظیم روبرو است. پژوهشگران به باستانشناسی در سرزمین اسلام، به بررسی اسناد در کتابخانههای کشورهای مسلمان، به تبادل نظر با محققان این کشورها، احتیاج دارند ولی این کارها میسر نمیباشند. استبداد دولتهای اسلامی، دگماتیسم و محافظه کاری حاکمان، ممنوعیتهای دینی، فشار نیروهای فناتیک، خطر تروریسم اسلامی، نادانی اجتماعی، عقب ماندگی و دین خوئی بسیاری از روشنفکران مسلمان و غیر مسلمان، همه این عوامل یک سد بزرگ پدیده آوردهاند. ما باید در جامعه خود روش نقد علمی را توسعه بخشیم و در برابر استبداد و عقب ماندگی فکری، مقاومت اندیشمندانه بنمائیم. نقد قدسیت دینی و هموار ساختن مدرنیته فکری یک وظیفه سترگ است. بدنبال انتشار آخرین کتابم بنام «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی» (نشر مهری)، کتاب تازهام بنام «بررسی تاریخی، هرمنوتیکی و جامعه شناختی قرآن» (نشر مهری) در دسترس همگان قرار گرفته و امیدوارم نقش بارزی در اعتلای نقد دینی ایفا نماید. این نقد علمی در خدمت استواری زیربنای فکری برای مدرنیته جامعه ماست.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه پاریس