ج.ا. فقط حرف زور می فهمد. ج.ا. باید شکرگذار باشد که در زمانه ی ما، «مبارزه ی بدون خشونت» مُد شده و اصلاح طلبان حکومتی هم الحق و والانصاف، در جا انداختن این نوع مبارزه چیزی کم نگذاشته اند.
خدا از گناهان این آقایان نگذرد که به جوانان یاد دادند که اگر کسی زد توی گوش تان، فقط به او «سلام» کنید و مبادا به همان اندازه که شما را زده است، بیخ گوش اش بخوابانید که اگر چنین کنید مبارزه تان مدنی نخواهد بود و وحشیگری غیر متمدنانه خواهد بود.
یک کار دیگر هم که این ها قشنگ در جامعه ی ایران جا انداختند این بود که «قهرمان» یعنی چه، و ما نیاز به قهرمان نداریم و همه مردم قهرمان هستند و مزخرفاتی شبیه این.
نتیجه این شد که هر چیزی در مبارزه ی اجتماعی معنا داشت، بی معنی شد و هر کس که علیه حکومت مبارزه ی جانانه کرد، حد اکثر ش شد یک نام و گاه حتی بی نام، که ده سال بیست سال سی سال به زندان می افتاد و در نهایت، با یک کیسه ی پلاستیکی، از زندان بیرون می آمد بی آنکه کسی او را بر دوش نشاند و حلقه ی گل به خاطر پایداری اش بر گردن اندازد.
حالا با این ها کاری نداریم. وقتی دیدیم فدراسیون جودو در مقابل ج.ا. ایستاده، و قهرمان ترک وطن کرده را فرصت مسابقه و قهرمان شدن و طلا گرفتن داده، گفتیم مگر از جودوکاران و ورزشکاران رزمی بخاری بلند شود و ضرب شستی بر آید. حتی اگر بیست روز بعد ج.ا. با دوز و کلک دوباره خود را به فدراسیون جهانی تحمیل کند. همین قدر ما را بس، که جودو کاران جهان، دست به کمر جمهوری اسلامی انداختند و با یک فن زیبای «او گوشی»، تو گوشی محکمی به گوش ج.ا. نواختند.
شاهکار فدراسیون فوتبال را هم دیدیم که برای ورود زنان به ورزشگاه ها سنگ تمام گذاشت و با چند دریبل زیبا، نه فقط ج.ا. بلکه آیت الله های عظما را انگشت به دهان کرد و گل زنانه ی زیبایی توی دروازه ی آخوندها کاشت.
البته ورزش های دیگری هم بودند که به رغم سر و هیکل درشتی که ورزشکاران اش داشتند، چون ورزش شان نمایشی بود، در عرصه ی مبارزه با ج.ا. افتضاح کردند که پرزیدنت ترامپِ اهل کشتی کچ، یکی از آن ها بود که حرکت هایی که موقع ورودش به رینگ انجام داد خیلی عجیب غریب و ترساننده بود، ولی پای کار که آمد، طرف تا دو تا پِخ کرد، جا زد و گفت حیف تن و بدن من است که بخواهد به دست این یارو زخم و زیلی شود!