گفتوگو با مدیران هفتتپه و یکی از کارگران
کتایون آزاد، زهرا منصوری، انصاف نیوز: آنچه در زیر میخوانید یکی از معدود دفعاتی است که مدیران شرکت نیشکر هفت تپه در طول اتفاقات یک سال اخیر این شرکت، در یک مصاحبه به پرسشهایی دربارهی انتقادات و اعتراضات پاسخ دادهاند. احسانالله اسدبیگی عضو هیات مدیرهی شرکت کشت و صنعت هفتتپه از گسترش و توسعهی شرکت، افزایش حقوق کارگران، کاهش بدهکاری شرکت، افزایش تعداد کارگران و... میگوید.
از سوی دیگر در مقابلِ سخنان اسدبیگیها، کارگران این شرکت مدعی سوءمدیریت هستند و از اخراج و حقوقهای عقب افتاده میگویند؛ آنها خواهان بازگشت شرکت به بخش دولتی و ایجاد «شوراهای کارگری» هستند، دائما نبودن امنیت شغلی را فریاد میزنند و معتقد هستند که اسدبیگیها بهاصطلاح آنها، «شیرهی خون» آنها را مکیدهاند.
یکی از کارگران شرکت هفتتپه میگوید: اسدبیگیها دنبال تولید نیستند؛ آنها آمدهاند تا ارز دولتی را بگیرند و بروند. در زمینهی نیشکر بیتجربه هستند و در طول چهارسال فقط ۶۰۰۰ هکتار کشت کردهاند.
اما مدیران شرکت میگویند که این شرکت به نسبت شرکتهای دولتی خروجی بهتری دارد و انتظار دارند که به قول آنها واقعیتها همانطور که هست منعکس و قضاوت شود. از جمله آنها میگویند که «اینجا کمترین حقوق ۴ میلیون است و ما حتی تا ۳۵ میلیون حقوق در ماه هم داریم».
ماجرای هفتتپه را این روزها همه دنبال میکنند؛ گرهی به ظاهر کوری است که از وزیر و نمایندهی مجلس تا کارگران این شرکت را درگیر کرده است؛ از احوال این روزهای هفتتپه صحبتهای متناقضی به گوش میرسد که قضاوت آن به دست مخاطب و کار رسانه روایتی بیطرفانه است؛ از سویی مدیران شرکت هفتتپه وضعیت را بهگونهای ترسیم میکنند که از زمین تا آسمان با گفتههای کارگران متفاوت است؛ مدیران هفتتپه گرفتن ارز دولتی را تایید میکنند و میگویند پول آن را پرداخت کردهاند.
اما وقتی پای صحبت کارگران مینشینی انگار که ماجرا چیز دیگری است؛ گویا فقط مسالهی کارگران حقوقهای عقب افتاده نیست. بیش از هرچیز آنها از نبود امنیت شغلی رنج میبرند و حرف آنها یک چیز است: با خصوصیسازی هفتتپه مخالف هستیم!
گفتوگویی در دفتر اسدبیگیها در خیابان پاسداران تهران به تاریخ ۲۲ آبانماه انجام شد، احسانالله اسدبیگی، سیامک نصیر افشار و امیرحسین اسدبیگی در این جلسه حضور داشتند و مدارکی را تحت عنوان فیش حقوقی برخی از کارگران هفتتپه ارائه دادند و مدعی شدند حتی کارگرانی که در زندان بودند هم حقوق خود را دریافت میکردند.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با احسانالله اسدبیگی، امیرحسین اسدبیگی، سیامک نصیرافشار و یکی از کارگران هفتتپه که نمیخواست نامش فاش شود را در ادامه بخوانید:
انصاف نیوز: مطرح است که کارخانهی هفت تپه در دههی ۷۰ رونق خوبی داشته است، اما بعد از اینکه این کارخانه زیان ده میشود و در زمینههای مختلف از جمله حقوق کارگران بدهکار میشود و در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی، شرکت به بخش خصوصی واگذار شد، چرا پس با وجود واگذاری هنوز این مشکلات وجود دارد و کارگران به دنبال این هستند که بازهم به دهه ۷۰ و دولتی شدن کارخانه بازگردند؟
احسان اسدبیگی: شرکت در یک برههای از زمان -مثلا در دهه ۷۰- ممکن است که در مسایل اجتماعی و عمومی مملکت خوب باشد یا شده باشد اما این خوب بودن حتما ادامه پیدا نمیکند، شما با رجوع به آمار و ارقام متوجه میشوید که چه اتفاقاتی افتاده است. هفت تپه در زمان دولتی بودن ۴۸۲ میلیارد تومان با دلار ۵۰۰_۱۰۰۰ تومان، ضرر انباشته داشته است. با رجوع به اسناد مالی کارخانه ضررها و سواستفادهها کاملا مشخص میشود. در برههی کوتاهی ممکن است که رشد و رونق داشته باشد اما این رشد ادامه پیدا نکرده است و بعد از آن به شدت ضررده شده است. میانگین تولید نیشکر هفت تپه، ۲۵۰۰۰ تن شکر بود اما ما این میانگین تولید را به ۵۰۰۰۰ تن رساندیم.
در زمان دولتی بودن، حقوق ۷ ماه کارگران به تعویق افتاده بود اما الان فقط یک ماه به تعویق افتاده است که علت آن هم این است که کارگران ۴۵ روز اعتصاب کردند و باعث شدند که برداشت شکر صورت نگیرد و ما هم نتوانستیم تولید کنیم و حقوق کارگران را پرداخت کنیم. این تعویق حقوق ماهیانه هم تقصیر خود کارگران است که در زمان مناسب کار نمیکنند و اعتصاب میکنند. عقب افتادگی هفت ماههی حقوق در زمان دولتی بودن است و در حال حاضر یک ماه عقب افتاده است.
فکر نمیکنید علت این مساله این است که احساس نا امنی در کارگران وجود دارد چون چند ماه حقوق آنها عقب افتاده بود و مسایل دیگری برای کارگران به وجود آمد، آنها احساس ناامنی میکنند و میخواهند این مساله یکبار برای همیشه حل شود؟
خودشان باعث میشوند. یک سری عناصری در داخل کارگران به دنبال این هستند که کشور را بهم بریزند و کارگران را تحریک میکنند و از گروههای مختلف هستند، مثلا از داعشیها؛ گروههای کشورهای مخالف ایران که میدانند پاشنه آشیل جنوب ایران هفت تپه است، با بهم ریختن آن به دنبال بهم ریختگی کشور هستند. در تاریخ هم آمده است، یک سری افرادی بودند که از خیلی زمان پیش به دنبال این بودند که به وسیلهی انگلیسیها جنوب ایران را از آن جدا کنند و در حال حاضر هم این عناصر که نسل به نسل ماجرا را منتقل کردهاند، در این فکر هستند که دولت زمینهای این افراد را گرفته است؛ درحالی که این زمینها به دولت فروخته شده است و این افراد به دنبال این مساله هستند که با شلوغی در جنوب ایران، آن را جدا کنند و زمینهای خود را پس بگیرند. جنبه سیاسی هفت تپه بسیار بیشتر از جنبه اقتصادی آن است، حتی زمانی که ما حقوق کارگران را به روز داده بودیم بازهم اعتصاب در میان کارگران وجود داشت.
یعنی خواستههای کارگران از این مسایل فراتر است و با تشکیل شورای کارگری، میخواهند سوپاپ اطمینانی داشته باشند که این وضعیت دیگر ادامه پیدا نکند؟
شورای کارگری به صورت ناقص در کارخانه برگزار شد و طبق ضوابط هم برگزار نشد. وزارت کار یک سری قوانین برای شورای کارگری دارد که هیچ کدام از آنها رعایت نشد و دو-سه نفر از عناصر خائن و نادان که حتی پرونده هم دارند، این شورا را به دست گرفتند. این افراد قائم مقام مدیرعامل را زدند، این چه شورای کارگری است؟ مشخص است که این شورا هدف خاصی دارد. اگر کسی دلش برای تولید بسوزد که نمیرود جلوی تولید را بگیرد، کدام شورای کارگری میرود جلوی تولید را میبندد و ۴۵ روز اعتصاب میکند؟ اگر تولید نباشد ما از کجا باید درآمد داشته باشیم که بتوانیم حقوق کارگران را بدهیم؟ وقتی تولید در این مملکت نباشد، از کجا باید حقوق داد؟ ماهی ۱۸ میلیارد حقوق این مجموعه است و ۴ میلیارد هزینهی بیمه و مالیات و هشت میلیارد هم هزینهی کود و سم و قطعات است که ۳۰ میلیارد میشود. تهیهی این ۳۰ میلیارد کار راحتی نیست.
شاید مطالبهی آنها این است که کارخانه باز به بخش دولتی بازگردد؟
بله عناصری که در پشت ماجرا هستند به دنبال این هستند که مجموعه را به هم بریزند و این مجموعه از هم پاشیده شود وگرنه به دنبال چیز دیگری نیستند. آمار بهترین مدرک برای اثبات است و باید ببینیم که آمار چه چیزی را نشان میدهد. این کارخانه در زمان دولتی یک کارخانه نیشکر ورشکسته، ماده ۱۴۱ درب و داغون بود. من بر اساس آمار میگویم که تولید را به ۵۰۰۰۰ تن شکر رساندیم، ۲۵۰۰ هکتار زمین کشت اضافه کردیم.
کارگران ادعای متفاوتی دارند و میگویند که زمینهای زیر کشت کاهش پیدا کرده است...
آمارها وجود دارند و من بر اساس آمار میگویم، ما ۲۵۰۰ هکتار نیشکر اضافه کردیم و ۲۰۰۰ هکتار غیر نیشکر اضافه کردهایم. هرکس میتواند که هر حرفی بزند ولی باید آمار و اسناد را ملاک قرار دهیم. حرف در کشور زیاد است و همه محکوم هستند اما بعد از رجوع به آمار مشخص میشود که تا چه میزان حرفها صحت دارد.
با عقل جور در نمیآید و قابل درک نیست، اگر کارگران از وضعیت معیشت خود راضی هستند چرا باز باید دست به اعتصاب بزنند؟
عرض کردم که تعدادی از این کارگران را تحریک میکنند. یک تعداد عناصر هستند که سیاسی هستند و قضایا را سیاسی میکنند. درحال حاضر اقتصاد در کشور فلج است و وضع معیشت بد است. ما میتوانیم مقایسه کنیم، کلا ده درصد قیمت شکر افزایش پیدا میکند اما حقوق را دو برابر کردیم، ۴۰۰ دستگاه افزایش دادیم. از طرف دیگر رانتخوارها و مافیای شکر، شکر وارد میکنند. وقتی حقوقت دوبرابر میشود، دستگاهها افزایش پیدا میکند ولی شکر تنها ده درصد افزایش پیدا میکند من باید چه کنم؟
به آمار رجوع کنید. از امور مالی شرکت، فیش حقوقی را بگیرید. برای مثال کارگری که هرروز سخنرانی میکند ۸ میلیون تومان حقوق دریافت میکند. این آقا سخنرانی میکند و همهی شبکهها و رادیوها سخنان این آقا را پخش میکنند و ادعا میکنند که به داد کارگران برسید.
دربارهی کارگرانی که خودسوزی و خودکشی کردهاند چه میگویید؟ این مساله در فضای مجازی بسیاری حاشیهساز شد...
تمام این مسایل دروغ است. بروید رجوع کنید؛ تنها یک نفر معتاد پارسال در جوی آب افتاد و همین بود. بروید بخوانید تمام این مسایل شایعه است. اگر کسی باشد نامش را بگویید. حرف زیاد است نباید بدون سند حرفی را قبول کرد.
این مساله کمی سطحی است که بگوییم اینها تمام کار کشورهای معاند است، من را به یاد گزارشهای صدا و سیما میاندازید، از سوی دیگر مگر چه تعداد از کارگرها را میتوانند تحریک کنند؟ یعنی تمام کارگرها تحریک شدهاند؟
هر خبرنگاری بخواهد فیش مالی و سندها را در اختیارش قرار میدهم تا مشخص شود، من راست میگویم یا آنها. اگر دیدید که حرف من صحیح است که هیچ، اگر هم متوجه شدید که من دروغ میگویم بگویید علت دروغ چیست؟ اینجا کمترین حقوق ۴ میلیون است و ما حتی تا ۳۵ میلیون حقوق در ماه هم داریم. محمد خنیفر در نماز جمعه میگوید که پوست شکم من از گرسنگی به کمرم چسبیده است در حالیکه خانهی میلیاردی پدرش در شوش به کاخ آبی معروف است.
شرکت در این زمینه سیاستهایی را در نظر نگرفته است؟ در مقابل این ادعاها واکنشی نشان داده است؟
ما درباره این موضوع مصاحبههایی کردهایم. من در زمینهی تولید تا قبل از هفت تپه فعالیتهای بسیاری انجام دادهام و بعد از گرفتن هفت تپه هم فعالیتهای بسیاری کردهام. به من گفتند که میخواهند هفت تپه را بگیرند، چه بهتر که این کارخانه را از من بگیرند! من هم دیگر از این کارخانه خسته شدهام.
ما کارخانهی هفت تپه را کاملا داغان تحویل گرفتیم و در طی این مدت صنایع زیادی در آن به راه انداختیم. تاسیس بزرگترین کارخانهی رب گوجه، کود کمپوست، زغال بریکت، ورق امدیاف ازجمله این صنایع است. راهاندازی دوبارهی کارخانههای یخ، تولید آسفالت، خوراک دام هم از دیگر صنایع است. تمام این ادعاها با سند اثبات شدهاند.
با این حساب تعدادکارگرها نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است؟
بله؛ کاملا افزایش پیدا کرده است. طرح طبقهبندی مشاغل تا قبل از این نبود اما در حال حاضر ما طرح طبقهبندی مشاغل را با توجه به قوانین وزارت کار به راه انداختیم.
بیمه و سنوات چطور؟ چون کارخانه در زمان واگذاری ۱۵۰ میلیارد به بیمهی تامین اجتماعی هم بدهکار بوده است...
بله بیمه هم به روز است و نوساناتی دارد اما به روز است. همهی سنوات و بیمهی کارگران را پرداخت کردهایم.
بعضی از کارگران و مدیران بخشهای مختلف شرکت قرادادشان تمدید نشده است، به نوعی اخراج محسوب میشود...
حضور یک مدیر در یک مجموعه نیازمند قدرت آن مدیر است. اگر من به منشی خودم کاری را بگویم و انجام ندهد معلوم است که دیگر قدرت ندارم. من با کارگری که در زمان کار و تولید در محل کار تریاک میکشد معلوم است که برخورد میکنم. کارفرما باید بتواند اعمال نظر کند، اگر قرار باشد کارگر به حرف کارفرما گوش نکند پس دیگر کارفرما نمیتواند کاری بکند. همین آقای خنیفر جلوی قائم مقام ۷۰ سالهای را که درآمریکا تحصل کرده است گرفته و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. وزارت اطلاعات، حراست، سپاه نامهای دادند که اسامی ۴۱ نفر را نوشتند که خرابکار هستند. ما تصمیم گرفتیم از این ۴۱ نفر ۲۰ نفر را پایان قرارداد در نظر بگیریم، حتی اخراج هم نه فقط پایان قرارداد. باز هم من با مشاورم آقای نصیر افشار صحبت کردم و این تعداد را به سه نفر رساندیم. اگر با کارگری صحبت کردید، صحیح، با من هم صحبت کردید، اگر به اسناد و مدارک مراجعه نکنید اصل موضوع مشخص نمیشود.
افشار: با کارگری که اهانت میکند، چه رفتاری باید کرد؟
دقیقا کسانی که مساله سیاسی داشتند قراردادشان تمدید نشد؛ نوعی برخورد سیاسی نبوده است؟
سیامک نصیر افشار، مشاور احسان الله اسدبیگی که در جلسه حضور داشت، دراین رابطه پاسخ میدهد و میگوید: این افراد قرارداد ۶ ماهه داشتند و طبق قرارداد کارفرما بعد از شش ماه میتواند قرارداد را تمدید کند. ما هم وقتی با این شرایط روبرو شدیم، دیگر قرارداد آن چند نفر را تمدید نکردیم. مساله این افراد میدانید چیست؟ اغتشاش، آشوب و برهم زدن نظم کارخانه. خب با چنین کسانی چه رفتاری باید کرد که اهانت میکنند و دروغ میگویند. برای مثال کارگری که تا قبل از این ماجرا با ۱۰ سال سابقه کار، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق میگرفت الان ۶ تا ۸ میلیون میگیرد. در کجا اینقدر افزایش حقوق وجود دارد؟
با وجود گفتههای شما تناقضات بسیاری به وجود میآید، از یک طرف کارگرانی که مطالبه دارند و از کارشان راضی نیستند و از سوی دیگر شما بهگونهای وضعیت را ترسیم میکنید که انگار وضعیت بسیار خوب است، اینها تناقض است...
دقیقا این سوال مطرح میشود که از یک سو کارگری است که مشکل دارد و از سوی دیگر کارفرمایی است که میگوید اینها همه سیاهنمایی است. این دوگانگی در میان مردم به وجود میآید. ما مدرک و سند خود را در عرض ۴ سال بخش خصوصی ارائه دادیم. میزان استخدام و حقوق پرداختی و مسایل دیگر را بررسی کنید، حتی اگر همهی این مسایل را کنار بگذاریم بازهم باید دید علت ناراحتی کارگران معترض چیست؟ صدای این کار چه علتی دارد و چه مطالباتی دارند؟
مطالبات مختلفی وجود دارد؛ مانند اینکه امنیت شغلی ندارند، میخواهند کارخانه دولتی شود و غیره...
اصل ماجرا این نیست. این افراد میخواهند دولتی شود تا کسانی که منافع داشتند و منافع آنها قطع شده است و ۴۸۲ میلیارد ضرر انباشته به خزانه زدند دوباره برگردند. خلق عرب و الاهوازیه و داعش و کشورهای معاند پشت این مساله کار میکنند.
شما در صحبتهایتان گفتید که در ابتدا وزارت اطلاعات درخواست اخراج تعدادی از کارگران را داده بود و الان بازهم کارگرهایی با همان سویهی فکری را عامل اعتصابات میدانید. آیا بازهم وزارت اطلاعات نمیتواند این افراد را شناسایی کند؟
این افراد قابل شناسایی هستند و خود اطلاعات هم میداند.
شما ترتیب اثری به این موضوع ندادهاید؟
ما بخش اقتصادی هستیم در این زمینه نمیتوانیم فعالیت کنیم و حتی اگر بتوانیم هم کاری از دستمان برنمیآید و ابزاری نداریم. ما درنهایت میتوانیم بگوییم که خرابکاری کرده قراردادش را تمدید نکنیم که آن را هم نمیگذارند. از آن ۴۱ نفر که خودشان صورت دادهاند هم نگذاشتند و در نهایت ۳ نفر اتمام قرارداد کردیم که آن هم خود وزارت اطلاعات گفت که اتمام قرارداد شوند. مطالب را با سند ببینیند و در نظر بگیرید.
پس از اتمام گفتوگو با احسانالله اسدبیگی، پسر او امیرحسین اسدبیگی ما را به اتاقی دیگر راهنمایی کرد تا فیلمهایی را پخش کند؛ در ابتدا در حالی که فیلمی از سخنرانی اسماعیل بخشی در میان کارگران هفتتپه نمایش داده میشد امیرحسین اسدبیگی میگوید: «آقای بخشی به زندان رفتند، در حالی که از سوی ما هیچ گونه شکایتی از ایشان نشد. وزارت اطلاعات و دستگاه امنیتی به این نتیجه رسیدند که او را باید دستگیر کنند.»
در ادامه امیر حسین اسد بیگی فیلم دیگری را از حملهی کارگران به ماشین سهامداران و اموال شرکت نمایش داد و گفت: «حتی داعشی هم در هفتتپه وجود دارد؛ پنج نفر که در روستاهای اطراف هفت تپه زندگی میکردند به خاطر عملیات تروریستی در اهواز دستگیر شدند؛ کارگران می آیند و تخریب میکنند؛ همین الان که با شما صحبت میکنم، این اتفاقات در حال رخ دادن است.»
این افرادی را که می گویید عضو داعشاند، از کارگران شرکت هفتتپه هستند؟
«بله؛ وزارت اطلاعات آنها را کنترل میکند، در واقع خودشان نمیدانند که ما از این مساله باخبر هستیم.»
او در ادامه بیان کرد: «آقای اسماعیل بخشی در مقابل دوربین میگوید چند تن کارگر برای یک میلیون و دویست تومان خودسوزی کردند، من بارها گفتهام؛ یک فیلم از خودسوزی این کارگرها به ما نشان دهید. یکبار سه نفر با بنزین آمدند و گفتند ما را استخدام کنید؛ وگرنه خود را آتش میزنیم، به آنها گفتیم ظرفیت استخدام نداریم.»
از سوی دیگر در ادامه با اشاره به شایعاتی که که برای اسدبیگیها درفضای مجازی میسازند، گفت: «یک عکسی را منتشر میکنند؛ که اصلاً متعلق به پدرم نیست و میگویند احسانالله اسدبیگی است و ما اصالتاً خونساری هستیم و یک اسدبیگی دیگری در همدان وجود دارد؛ که رییس ستاد انتخاباتی قالیباف بوده و عکسش را جای پدر من گذاشتهاند و میگویند مربوط به پدر من است. همچنین میگویند در حوزهی نفت و گاز فعال است این در حالی است که ما ۱۲ شرکت در حوزهی چوب داریم. اکنون هم بر روی تمام در و دیوار دفتر ما عکسهایی کشیدهاند و نوشتهاند لعنت بر مافیای اسدبیگیها!»
برادر شما به نمایندگی از هلدینگ آریاک هفت تپه را خرید؟
«بله؛ در ادامه آن را هم توضیح خواهم داد.»
در ادامه مصاحبه باز هم فیلمی را نمایش میدهد که از کشت ۳۰۰۰ هکتاری در هفت تپه خبر میدهد و میگوید: «کارخانههایی غیر فعال را راه اندازی کردیم و یک سری از کارخانههایی مثل کمپوست افتتاح کردیم و تمام کانالهای هفت تپه را بازسازی کردیم؛ بزرگترین تاکستان خاورمیانه که ۱۰۰۰ هکتار است، آقای حجتی بازگشایی کردند که ۳۰۰ هکتار آن به بهرهبرداری رسیده و همچنین دستگاه بستهبندی یک کیلوگرمی شکر هفت تپه را آوردیم که پیش از این اصلاً وجود نداشت. کارخانه رب گوجه را تکمیل کردیم و ۵۰۰ هکتار آبیاری قطرهای انجام دادیم، تمام روستاهای اطراف آب شرب نداشتند و برای آنها آبرسانی کردیم.»
در فیلم دیگری که نمایش داده میشود، مجری برنامه مدعی میشود که اسدبیگیها گرمساری هستند. امیرحسین اسدبیگی ضمن تکذیب آن فیلم گفت: «همانطور که قبلا گفتم ما خونساری هستیم؛ در این فیلم میگوید پدر من با خواهر آقای جهانگیری ادواج کردهاند؛ این را تکذیب میکنم، شایعههای زیادی را پشت سر ما میگویند. برخی از کارگران دستگاهها را خاموش میکنند تا بقیه کار نکنند و نیشکرها را روی دوششان میگذارند و میبرند.»
در ادامه این مصاحبه امیرحسین اسدبیگی فیش حقوقی برخی از کارگران را نشان میدهد و میگوید: «مسوول انبار شرکت ماهانه ۸ میلیون تومان حقوق دریافت میکند؛ او این روزها در میان کارگران سخنرانی میکند. یک روز امام جمعهی خوزستان را برای دیدن پروژهها دعوت کردیم، ایشان بدون اینکه به ما چیزی بگویند به میان کارگران هفت تپه رفتند تا حرفهای آنها را بشنوند که آقای محمد خنیفر به امام جمعه گفت ساخت کارخانهی رب گوجه دروغ است و فقط دو تا آجر روی هم گذاشتند و گفت پوست شکمش از گرسنگی به کمرش چسبیده، این در حالی است که پدر ایشان ویلایی را با نام قصر آبی دارد که فقط پنج تا در ورودی داشت، پدرش بزرگترین اختلاسگر شوش است و بیست سال است که در زندان به سر میبرد.
در ادامه امام جمعه دست او را بوسید و پس از آن روزگار ما سیاه شد؛ باز هم ۴۵ روز کار کارخانه خوابید، در حالی که حقوقهای آنها به روز پرداخت میشد و حتی سخنگوی قوه قضاییه نیز گفت اینها کارگر نیستند، در واقع جلوی خط تولید را گرفتهاند. ما حتی حقوق افرادی را که در زندان به سر میبردند هم پرداخت میکردیم، مثلاً آقای اسماعیل بخشی وقتی در زندان بود برای اینکه خانواده او تحت فشار قرار نگیرند، حقوق او را پرداخت میکردیم.»
مدرکی دارید؟
«بله؛ صحبتهای ما همگی براساس اسناد و مدارک است، زیرا در حال حاضر بسیار مورد توجه هستیم.»