اما ابعاد سانسور رسانهها و شیوه اعمال آن در کنار سطح برخورد با روزنامهنگاران و خبرنگاران غیروابسته در ایران، هرگز یکسان نبوده؛ برعکس در مواقعی چند وجهی بودن این برخوردها موجب شده تا رسانهها با ابهامات ناشی از خط قرمزهای بیشمار حاکمیت، موجب شده تا رسانههایی با سادهترین "تخلفات" در خبررسانی خود را با احکام سنگین و کشندهای مانند "توقیف" روبهرو ببینند.
با همه اینها، وضعیت امروز، شرایطی متفاوت نسبت به گذشته نه چندان دور - مثلا سال ۸۸ - است که حضور گروه بزرگی از خبرنگاران معتبر بینالمللی در ایران (همزمان با اعتراضهای جنبش سبز)، تبعات بینالمللی قابلتوجهی برای نظام حاکم بر ایران داشت. در آن روزها و با آغاز حضور خیابانی معترضان، بسیاری در گوشه گوشه جهان هر روز با تصاویری دقیق و حرفهای از تظاهرات در خیابانهای ایران بیدار میشدند.
در همان روزها، مقامهای ایرانی خیلی زود به این نتیجه رسیدند که آزادی حضور خبرنگاران خارجی در میان معترضان، هزینه بینالمللی قابل توجهی برای اعتبار جهانی ایران داشته و آرام آرام محدودیتهایی برای رسانهها و خبرنگارانشان اعمال شد. درس ۸۸ نیز هرگز از خاطره سیاستگذاران فراموش نشد.
از آن روز، مسیر برخورد با آزادی بیان در ایران به سوی وضعیتی بوده که پوشش هر اعتراضی برای رسانههای خارجی، دشوار و دشوارتر شود. این وضعیت به مرحلهای رسید که در جریان اعتراضهای دیماه ۹۶، بسیاری از رسانهها به ویدئوهایی متکی بودند که خود شهروندان از اعتراضهایشان میگرفتند و برای آنها میفرستادند.
چهار روز اخیر، ابتکار عمل سیاستگذاران، محدوده سانسور و وزن محدودیتها را یک گام دیگر نیز ارتقا داد؛ با قطع کردن اینترنت. اینبار، به شکلی شفاف، نهادی در وزارت کشور به نام "شورای امنیت کشور" (شاک) (و نه حتی نهاد بالادستی شورای عالی امنیت ملی)، تصمیم گرفت که اینترنت به کلی قطع شود.
در وضعیتی که سالها برخورد قضایی با روزنامهنگاران داخلی، فضایی پراز تهدید برای کار خبررسانی در چنین روزهایی به وجود آورده و روزنامهنگاران خارجی نیز با وسواسی خارقالعاده با خبرهای مرتبط با امنیت حاکمیت روبهرو میشوند، قطع اینترنت همانند زدن رگ جریان نحیف اطلاعرسانی شهروندخبرنگارانی است که تلاش میکنند دنیا را از آنچه در برابرشان رخ میدهد، مطلع کنند.
وقتی دنیا از رخدادی مطلع نشود، واکنشی هم به آن نشان نمیدهد. بدین ترتیب واکنش بینالمللی نیز چه بسا از نگاه برخی متناسب با اعتراضهایی که "بیش از ۱۰۰ نقطه" رخ داده و دستکم ۴۰ نفر ظرف چهار روز کشته شدهاند نیست؛ به ویژه از سوی دولت آمریکا که از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، خود را آماده چنین روزهایی نشان داده است.
واکنشهای بینالمللی، در واقع هزینه عملی و قابل توجه خشونت در اعتراضهایی از این دست است. برای کشوری که در تلاش است نفوذ و قدرت خود را در منطقه افزایش دهد و در کشورهای دیگر به عنوان بازیگری "مقتدر" یا "باثبات" جدی گرفته شود، شلیک به سوی شهروندانش، یک امتیاز منفی قابل توجه در رقابت اعتبارسنجی بینالمللی محسوب میشود. اعتبار جهانی رژیمهای بسیاری به همین دلیل از بین رفته. ایران نیز در نهایت استثا نخواهد بود.