Monday, Nov 25, 2019

صفحه نخست » مرگ با عزت در خیابان، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpg"هر بار که بر سر سفره محقری که با مشقت زیاد پدرم گشوده می شود می نشینم ودست دراز کرده وتکه نانی بر میدارم احساس ذلت می کنم از شرم می خواهم زمین دهان باز کند و من را در خود بکشد .سفره ای که هر روز خالی تر می شود.
بس است!
بسیاری از جوانان که حال وروز من را دارند امروز می گویند مرگ با عزت درکف خیابان بسیار افتخار آمیز تر از مرگ با ذلت در کنار سفره خالی است " درد دل یک جوان معترض .
عصیان مجدد و گسترده مردم در اکثر شهر های ایران بغض فرو خورده ناشی از فقر ،تحقیر و ذلتی است که حکومت جمهوری اسلامی بر مردمان این سرزمین عمدتا جوانان تحمیل کرده است .
عصیانی که که هربار خشمناک تر وگسترده تر بر آمد خواهد کرد! سرکوب خواهد شد ودر بر آمدی دیگر وسیع ترپا به میدان خواهد نهاد! چرا که تمام بیعدالتی های منجر به این اعتراضات به قوت خود باقی اند وهر روز عمیق تر می شوند.
عمیق تر شدن فاصله طبقاتی ،گسترش بی سابقه وشرم آور دزدی وفساد دستگاه حاکمه،خاک پاشاندن آقا زاده های دزد و فاسد در چشم جوانانی که تمام روز از بیکاری وفقر در خود می پیچند کینه بر کینه آنها می افزاید!همراه سقوط ترسناک اقشار وطبقات مختلف اجتماعی به خط زیر فقرکه بر گسترش اعتیاد ،فحشا ،دزدی منجر می گردد دلهره وترس دائم خانواده ها را نسبت به آینده کودکانشان دامن می زند.
ندیدن حتی کور سوئی نسبت به آینده کشور باعث بالا رفتن پرخاشگری اجتماعی ، بیماری های روحی و تعمیق نیهلیسم وعدم تحرک ونشاط در بین جوانان گردیده است.

این توده عظیم وجوان حلقه زده بر حاشیه اکثریت شهرها که بیکاری ،فقر، نفرت از حکومت وجه مشترک آن هاست هرکدام به تنهائی انبار باروتی هستند که هر آن جرقه ای کوچک منفجرشان می سازد.انباری لبریز از کینه ونفرت وخشم که بر ترس ازتفنگ و گلوله فائق می آید .
لشگری که مجبور است برای حداقل خواسته خود که نان ،کار ، عدالت و آزادی است فریاد بزند. فریادی که در حکومت وحشی و سرکوبگر جمهوری اسلامی جواب آن گلوله شکنجه و زندان است .
کدام حرکت مدنی؟ کدام خواسته ونیاز اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی است که در چهل سال حکومت نکبت بار جمهوری اسلامی حکومت به حداقلی از این خواسته ها تن در داده باشد؟
هیچ نمونه ای ازدر نظر گرفتن خواست واراده مردم در عمل کرد حکومت اسلامی دیده نمی شود.دراین خانه ویران تنها یک مجنون خود شیفته ای حکم می راند که سایه خدا را هم بر بالای سر خود تحمل نمی کند .مردی کینه توز ،مستبد تکیه داده بر سر نیزه نظامیان که هیچ نظری غیر نظر خود را بر نمی تابد و هر معترضی را دشمن می داند .
این مردم جان به لب رسیده چه باید بکنند؟
اکثریت نماینده گان مجلس کاسه لیس بله قربان گو ، دزد وفاسد.رئیس دولت و دولتیان فاسد ،حقه باز که به تاراج مشغولند نظامیانی تابن دندان مسلح برای سرکوب و دستگاه قضا ابزاری برای قانونیت بخشیدن به شکنجه ،زندان واعدام .
به راستی چه باید کرد؟
شیوه کم هزینه و تاثیر گذاری که بتواند برنامه های اقتصادی حکومت را در جهت منافع مردم سازمان دهد چگونه باید به رهبر فرزانه قبولاند ؟
چگونه می توان در حرکیت مدنی این نظامیان پروارشده زیرعبا را از برنامه های منطقه ای که به بهای نابودی ساختار های اقتصادی کشور منجر شده از حرکت باز داشت ؟
چگونه می توان تنها گفت آقا بالای چشمت ابروست ؟
کسانی که امروز به نقد جنبش اعتراضی آبان ماه نود هفت نشسته اند طوری در تقبیح در گیری ها و آتش زده ها می نویسند که گویاجنبش جلیقه سبز ها را در یک کشور دمکراتیک نقد میکنندو از ماهیت رژیم ونوع برخورد و سرگوبگری او بی خبرند.
به گونه ای که گویا این اعتراضات می توانست آرام وبدون در گیری ادامه یافته و به نتیجه مثبت برسد بی آن که خشونتی در کار باشد و خون از دماغ کسی بیاید.
تمام رگ وپی این حکومت بر اساس خشونت و زور گوئی ، زیر پا نهادن قانون ، مصلوب الحقوق کردن وله نمودن و بی هویت ساختن مردم بنا شده.
نخستین قدمی که به خیابان نهاده می شود , نخستین فریادی که که از گلوئی بر می خیزد از همان آغاز حکم نابود کردنش داده شده .
این خشونت مردم نیست که به آتش زدن منجر می شود.این خشونت تحمیل شده حکومت است که مردم را به مرز جنون می کشاند،آتش به پا می کند تا شدید تر سرکوب کند.
مقاله می نویسند و تقبیح می کنند آتش زدن را ! موافقم! اما در همان نوشته هیچ اشارهای به آتش گلوله هائی که به ناحق صد ها جوان را به خاک وخون کشید نمی کنند.گلوله زدن که دیکر کار مردم آشوبگر نیست !
کسی نمی نویسد که اکثریت قریب به اتفاق این کشته شدگان جوان! نه در مبادی پمپ بنزین ها ونه بانک ها بلکه در وسط خیابان زمانی که با دستانی خالی رو در روی نظامیان ایستاده بودند و حق خود طلب می کردند کشته شدند .
حرکت در خیابان ،اعتراض در خیابان یک مبارزه مدنی است !مگر نه ؟
ترکیب ونیروی اصلی کسانی که به خیابان آمده بودند جوانان بیکار ،گرسنگان وپا برهنه گانی بودند تنها برای دفاع از کرامت وخواست انسانی خود ،کرامت انسانی من وتو آمده بودند!
"آمده بودند تا به عمق ریشه های ما بروند و ما را نجات دهند.
تا میراثی را زنده کنند که راهزنان زندگی
قرن ها پیش از ما دزدیده اند." پاز نه سلاحی بر دست داشتند ونه بمب آتش زنه ای .اما حکومت فضا را چنان به خشونت کشید که جائی برای طرح هیچ خواسته ای و هیچ حرکت مدنی باقی نگذاشت.
راهی نماند جز شهامت ایستادن روبروی تفنگ. جز"مرگ با عزت بر کف خیابان تا مرگ با ذلت بر سر سفره خالی !"



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy