اشاره:
شعر «ایران» در سال ۱۳۵۴ سروده شده و باصدای شاعر در آوازهای تبعیدی نیز باز نشر یافته است.
نگاهِ تاریخی و تصویرپردازی های شعردراشاره به حملۀ مغول ها ،یادآورِکشتارهای هولناکِ اخیردر«نیزارهای ماهشهر»ودیگر«کوچه های عاشقِ نیشابور»است.
***
ای سرزمين شرقیِ من!
ايران!
اسطورۀ تطاول وُ توفان!
ای زنده در حماسۀ اشعار!
ای پايدار!
پريشان!
(در خيلِ خون وُ
خنجر وُ
خاکستر)
ایران من!
بر صخره های ستُرگ خراسان
روحِ بلند وُ خستۀ «عطار»۱ را می بينم
که هراسان
در ردائی از عرفان
و با حنجره ای از خون وُ خنجر
می خوانَد:
- « چنگيز!
چنگيز!
رُخصتی!
رُخصتی!
از کوچه های عاشقِ نيشابور
آرام وُ رام
گذر کن!
اين کوچه های ملّت مغلوبی است
کز لاله های پریش -
پریشان ترست
وز هق هقِ هميشۀ گريه اش
ديوار باستانیِ«نُدبه»۲
می لرزد
چنگيز!
رُخصتی!
رُخصتی!
از کوچه های عاشقِ نيشابور
آرام وُ رام
گذر کن!
اين کوچه های ملّت مغلوبی است -
که در تمامت تاریخش
)این رودبارِخون(
از مهربانی وُ ايثار
سطری حتّی
)نه سطوری(
بر وَی نرفته است-
الِاّ ستم
يا طرحِ ارغوانیِ ساطوری ...
آری!
اين کوچه های ملّت مغلوبی ست -
که رنجِ باستانیِ قومم را
(مسیح وار)
از منزلی به منزل دیگر
بُرده ست
و اینک
تاریخِ پُرشکوهِ تبارش را
گردِ سُمِ ستوران
برقِ بلیغِ دشنۀ دشمن
و زخمِ تاریکِ تازیانۀ تاتار
تفسیر می کند
چنگیز!
چنگیز!
رُخصتی!
دیری ست دشت های قبیلۀ ویرانم
در بادهای تهاجم وُ تاراج
خشکیده ست
اینک
خراج تو:
سرهای پُرصلابتِ مردان
یاقوت های خونِ شهیدان
الماس های چشمِ عزیزان باد!
چنگیز!
رُخصتی!
رُخصتی!
از رودِ خونِ ملتِ من اینک
در کوچه های عاشقِ نیشابور
آرام وُ
رام گذر کن...
________________
1- شاعر و عارف بزرگ که در حملۀ مغول ها به نیشابور کشته شد.
۲- دیوارِ«نُدبه»،مکانی مقدّس در اورشلیم.