نیکتا اسفندانی، جان باختهی اعتراصهای ۹۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم تو از کدام غزل، آب خورده است؟
ای شوکت ِ شریف ِغزا ل ِ قصیدهها!
آواز تازهات
در سینهی سپیده وُ آیینههای ما ست.
درباغ ِ داغدیده، که پیغام ِعشق را -
با شور ِعا شقانهات پیوند کرده است.
در شعر من، که شاعر ِ شیدایی ِ توام.
*
میخواستی، ترانه سُرای چمن شوی.
هم صحبت ِ صمیمی ِگیتا ر-
در کوچه سار ِغمزدهی این وطن شوی.
میخواستی.... ولی
فریاد، در گلوی تو خونین وُ سرد گشت.
نام تو در زمانهی بیداد -
همرنگ ِ درد گشت.
*
در روزگار ِآه
آیا کدام ماه؟
درجستجوی چشم تو میگرید.
*
*