Friday, Dec 6, 2019

صفحه نخست » پیام جنبش آبان‌ماه را بشنوییم، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgانتشار وسیع عکس‌ها، ویدئو‌ها و مصاحبه‌ها از خیزش اخیر مردم عمدتا جوانان یک بار دیگر از تمامی افرادی که به عنوان اپوزیسیون چه در درون یک تشکل سیاسی و چه به عنوان فعال سیاسی فعالیت می‌نمایند طلب می‌کند تا حد ممکن با دقت و کنار هم نهادن و دیدن حوادث و آن چه که گذشت نگاهی عینی‌تر، عمیق‌تر و دقیق‌تر به این میدان‌داران جدید داشته باشند و در جستجوی ریشه و مجموع عواملی که دست به دست هم دادند تا چنین برآمدی با چنین ترکیبی شکل بگیرد، بیندازند.

مسلما گرفتن یک جواب قطعی و مشخص ممکن نیست. اما می‌توان بخشی از عناصری که تاثیرگذار در این برآمد بوده را دید.

در این نگاه ترکیب شرکت کنندگان، پایگاه طبقاتی، عواملی که باعث چنین برآمد طوفانی گردید، نوع شعار‌ها، میزان خشم و برافروختگی و نحوه عمل معترضین و عملکرد متقابل نیروهای سرکوب عمدتا انتظامی و بسیج در تقابل با این جوانان می‌تواند بخشی از مسئله را جواب گوید.

چندی قبل مصاحبه‌ای داشتم با تعدادی از جوانان که تازه از ایران خارج شده بودند در رابطه با فالوی ۱۴ میلیونی تتلو مصاحبه‌ای که در تاریخ ۳۰.۹.۲۰۱۹ در نشریات خارج از کشور مانند ایران گلوبال در سیزده قسمت منتشر گردید. عینا بخشی از آن را درج می‌کنم.

"بخش وسیعی از جوانان معترض از طبقات فقیرند، کم درآمد، در حاشیه شهر‌ها بسیاری درگیر مواد، جوانانی از پای افتاده بچه‌های کار، جوانان بی‌سرپرست که هیچ کدامشان چشم‌انداز روشنی ندارند! بزرگ شده زیر کتک، درگیری، پرت شده وسط جامعه خشن و بی‌رحم. باور نمی‌کنید اما چنین است! دنیائی از خشم و کینه.

بخش دیگر جوانان خانواده‌های متوسط و متوسط به پائین‌اند، بدبخت‌ترین جوانان. اکثریت درس خوانده، دانشگاه رفته و این که می‌دانند این زندگی حقشان نیست. حقوق خود را می‌دانند و طلب می‌کنند. اما جوابگوئی نیست. نه در بالا جائی دارند و نه امکان زندگی در پائین. نه حکومت را قبول دارند و نه حکومت آن‌ها را.

حکومت جوان‌های مخصوص به خود را دارد که در ارگان‌های مختلف سازماندهی کرده.

زندگی این جوانان طبقه متوسط در تکراری بیهوده می‌گذرد. تنها مشغولیت اینترنت است که در آن خوشبختی جوانان کشورهایی اروپائی را می‌خوانند و از جامعه بسته و بی‌روزن، عقب‌مانده و فاقد آزادی خود عُقشان می‌گیرد.

می‌دانی که دنیا این نیست که جمهوری اسلامی ترسیم می‌کند. میدانی جوان‌های امریکائی اروپائی چگونه زندگی می‌کنند و آن وقت تو شب و روزت را این عقب‌مانده‌های بی‌همه‌چیز تباه می‌سازند! تتلو و فالو کردن او توسط چهارده میلیون دهان‌کجی است به این حکومت نحس که جوان‌ها را به مرز جنون کشانده است.

امروز برای بخش وسیعی از جوان‌های ایران هیچ چیز مقدس نیست! اگر امروز به رضا پهلوی نظر مثبت دارند فکر می‌کنند او پشتیبانی امریکا و سرمایه‌داران بزرگ ایران در خارج را دارد و بیشتر طرف صحبتش جوان‌ها هستند او نمود زندگی مدرن است! شیوه زندگی غربی. کسی که می‌تواند جامعه‌ای مانند غرب را در ابران برپا کند.

این گروه‌های سیاسی هرگز درک نخواهند کرد که چه بر نسل جوان می‌گذرد. هیچوقت درد و اندوه ما را وقتی که به دهانمان می‌کوبند و هر لات کف خیابانی در لباس بسیجی به خود حق می‌دهد که به تو توهین کند! دست روی تو بلند نماید و تو نتوانی اعتراض بکنی احساس نخواهند کرد.

هیچوقت تلنبارشدن خشم و کینه درون ما را نمی‌بینند! نمی‌بینند خشمی را که روزی دهان باز خواهد کرد و خشک و تر را خواهد سوزاند! "

این مصاحبه طولانی را منتشر کردم بدون این‌که خود و دیگر خوانندگان و احیانا گروه‌های سیاسی پیام خوابیده در آن را ببینبم.

کما این‌که هنوز هم به تمامی پیام این تظاهرات گسترده و خشونت‌آمیز مبارزه تا پای جان را نیز نمی‌بینیم و درک نمی‌کنیم.

هنوز قادر نیستیم قبول کنیم که تفاوت بسیاری بین آنچه که امروز بخش وسیعی از مردم و به‌خصوص جوان‌ها فکر و عمل می‌کنند با آنچه که در فکر و تحلیل سیاسی ما منعکس است وجود دارد.

هنوز ته دید بسیاری ورشکستگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی رژیم قابل تصور نیست. هنوز نمی‌توانند قبول کنند که در نظر اکثریت مردم به‌خصوص جوانان تمامیت رژیم چه اصولگرا، چه اصلاح‌طلب مشروعیت خود را از دست داده است.

بخش وسیعی از این نسل از کشیدن پسوند جمهوری اسلامی در دنباله هویت خود شرم می‌کنند و نفرت دارند. آنچه که به تمامی زیر سئوال رفته تمامیت جمهوری اسلامی است و هر چه که بوئی از آخوند و حکومت اسلامی و ریش و پشم و سیمای اسلامی بدهد.

اظهارنظر کروبی، موسوی با تمام خط کشی‌ها نسبت به حکومت هیچ چنگی به دل کسانی که دیروز در صحنه و میدان مبارزه بودند نمی‌زند.

می‌توان به جرئت گفت هیچ‌کدام از کشته‌شدگان و معترضین هیچ‌گونه سنخیتی بین خود و اصلاح‌طلبان نمی‌دیدند و نمی‌بینند. آن سبو بشکسته و آن پیمانه فروریخته. حداقل برای آن بخش از کسانی که حماسه آبان ۹۸را رقم زدند و نیروی برآمد خیزش‌های دیگر خواهند شد.

نگاهی به تصاویر و مصاحبه‌های خانواده‌های کشته‌شدگان نشان می‌دهد. که نه اکثریت بل تمامی آن‌ها از یک آگاهی اجتماعی بالائی برخوردارند که در آن دیگر هیچ‌گونه جائی برای این حکومت نمی‌بینند. دل در گرو هیچ کسی که به گونه‌ای رنگ و بوی اسلامی بدهد ندارند.

درست است که اعتراضات از اعتراض به گرانی بنزین شروع شد. اما اصل اعتراض به حکومت بود و مبارزه برای آزادی. پروسه‌ای که کم کم طی سال‌ها تکوین گردیده، آزموده شده و در جان نشسته است.

از اعتراضات ریز و درشت تا جنبش سبز! تا دی‌ماه ۹۶. هیچ کس از نقش و تاثیرگذاری صد‌ها زندانی سیاسی زن و مرد نمی‌نویسد. از نسرین ستوده تا نرگس محمدی. از تاثیرگذاری مسیح علی‌نژاد با چهارشنبه‌های سفید و میلیون‌ها دنبال‌کننده جوانش، از کمپین یک میلیون امضاء، از ایستادگی جانانه ۱۴ فعال سیاسی و طرح بی‌هراس‌شان مبنی بر برکناری رهبر و زیر سئوال بردن حکومت اسلامی.

این نیست که شهامت این ۱۴ نفر دیده نشده و تاثیر نگذاشته است. چه کسی می‌تواند منکر نقش سپیده غلیان، این دخترک شجاع و مدرن یا اسماعیل بخشی این نماد مقاومت و حق‌طلبی طبقه کارگر در این خیزش باشد.

منکر نقش تلویزیون من و تو در نشان دادن گذشته و زدن تونل زمان به دوران شاه که در تلویزیون آن به جای قرائتی و الهام چرخنده، گوگوش و فرخزاد برنامه اجرا می‌کردند، نمی‌توان شد؛ نمودی از یک زندگی مدرن که قند در دل جوان‌ها آب می‌کند.

چگونه می‌توان منکر نقش بی‌بدیل زنان آزاده‌ای شد که با چنگ و دندان از آزادی انتخاب و برابر حقوقی خود دفاع کرده و می‌کنند و شکنجه و زندان‌های طویل‌المدت را به جان می‌خرند.

تصاویر افراد کشته شده ومصاحبه خانواده‌های کشته شدگان و وسعت عزاداران، نشان از آگاهی اجتماعی و حساسیت سیاسی آنها و جامعه دارد.

صدای گوهر عشقی با آن تصویر ستار بر دست را می‌شود در جای جای این تظاهرات دید. هر مبارزه کوچک ولو توسط یک فرد نقش خود را در روان جامعه می‌گذارد.

از فرهاد میثمی تا نوری‌زاد از طرفداران عرفان حلقه تا دراویش گنابادی! از سرکوب و رفتار خشن با جامعه بهائیان، تا دستگیری توهین‌آمیز زنان در خیابان‌ها زیر عنوان بدحجابی.

از حضور خاموش گورستان‌های بی‌نام، حضور خاوران، حضور مادران خاوران، مادران پارک لاله، از قتل‌های زنجیری از پوینده تا مختاری از شاعر اعتراض شاملو تا اقبال به شعر فروغ. از موسیقی اعتراض تا کاریکاتور‌ها.

از ویراژ ماشین‌های میلیاردی آقازادگان، غرق شهر توسط اختلاس‌گران، شارلاتان‌ها، دلال‌ها‌ی دولتی همراه با رئیس جمهوری دروغگو و مجلسی بی‌غیرت و بی‌خاصیت بله قربان‌گو! رژیمی جانی و فاسد نالایق، بی‌پاسخگو به مردم که هر روز بر دامنه نفرت مردم از او و تاریخچه‌اش افزوده می‌شود.

دیدن این همه اجحاف آشکار در عرصه اجتماعی و در کنار آن بحران اقتصادی، کوچک‌تر شدن سبد معیشتی خانواده‌ها، ترس از آینده مبهم همه و همه دست در دست هم می‌دهند تا این آتشفشان درون مردم بجوشد و بیرون بریزد.

گدازه‌هایی که در آبان ماه بیرون زد خبر از وسعت عظیم آتش نهفته در درون توده میلیونی داد که دیر یا زود فوران خواهد کرد. گدازهمذاب آن راه خود را از درون سنگر‌های رژیم، حفره‌های عمیق ایجاد شده به سختی خواهد گشود و بساط حکومت را به آتش خواهد کشید ولو آن که متاسفانه به بهائی سنگین تمام شود.

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy