- اصلاحطلبان بیش از 20 سال با قمپز «گفتگوی تمدنها» و عبارات بیپایه مانند «مردمسالاری دینی» به بزک کردن نظام پرداختند ولی سرانجام از مردم شنیدند: اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!
- آنها پس از جنبش آبان ۹۸ به فکر بهرهبرداری از جنبش ملی ایرانیان علیه نظام سرکوبگری هستند که خود بخش مهمی از آن به شمار میروند.
- آنها که با به کار افتادن سوپاپهای اطمینان (خاتمی و موسوی و کروبی) از شوک و رخوت بیرون آمدهاند، تلاش می کنند پروژه اصلاحات را با ترفند «براندازی از درون نظام»، عین اصلاحات از طریق «مشارکت پرشور و فعال در انتخابات»، به جامعه قالب کنند!
- نظامی که اصلاح خود را نپذیرفته حالا از استیصال و هراس فروپاشی به «براندازی» دستبرد میزند!
روشنک آسترکی - کیهان لندن
اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در ایران پیام روشن «نخواستن نظام جمهوری اسلامی» از سوی میلیونها ایرانی را به گوش نظام رساند بطوری که دیگر دستاویزهای نخنما شده مانند «توطئه بیگانه» و «اقدامات دشمنان» و «نقشه بدخواهان» برای انکار این موج گستردهی برخاسته از اراده ملی کارساز نیست.
جنبش ملی ایرانیان علیه نظام سرکوبگر در حالی با وجود گلولهها و باتومها و دستبندها و احضارها، محکم و امیدوار به راه خود ادامه میدهد که اینبار مقامات جمهوری اسلامی به خوبی بوی الرحمان نظام را استشمام میکنند.
در این میان، اصلاحطلبان که بیش از ۲۰ سال با قمپز «گفتگوی تمدنها» و عبارات بیپایه مانند «مردمسالاری دینی» به بزک کردن نظام پرداختند، از اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ تا آبانماه ۹۸ این پیام مردم را شنیدند که «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
ریزش شدید پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در حالی که مردم کلیت نظام را نمیخواهند، و همچنین پیش رو بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند۹۸ موجب شده است که این طیف نظام در پی تغییر تاکتیک برای جلب توجه مردم به سوی خود باشند.
انتقاد از دولت روحانی، تٌف سربالای اصلاحطلبان!
بسیاری از چهرههای اصلاحطلب از دیماه ۹۶ مرحلهی انتقادی در مواجهه به دولت روحانی را در دستور کار قرار دادهاند. اقتصاددانان اصلاحطلبی که حضور دولت روحانی را راهگشا و آمدن رقبای او از جمله سیدابراهیم رئیسی را برابر با بدبختی و تحمیل فشار معیشتی به جامعه القا میکردند، جزو نخستین گروههایی هستند که زبان انتقادی درباره سیاستهای نداشتهی دولت روحانی در حوزه اقتصاد به کار گرفتهاند.
نمایندگان اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی نیز که با موج «تَکرار» وارد مجلس شده بودند تا حامی دولت حسن روحانی باشند، در یک تقسیم کار سازماندهی شده به دو دسته تقسیم شدهاند: برخی کارچاقکنی لوایح دولت در مجلس را برعهده داشتهاند و عدهای دیگر با گرفتن ژست منتقد دولت، تلاش میکردند پایگاه اجتماعی خود را حفظ کنند.
با وجود این در ماههای گذشته عملکرد دولت روحانی در حوزههای مختلف آنقدر منفی است که هر عقل سلیمی بدون شک نمیتواند توجیه عامهپسندی برای کارنامه دولت ارائه دهد.
حمایت تمامقد اصلاحطلبان از حسن روحانی در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری و پافشاری بر درست بودن این تصمیم، طی شش سال گذشته حتی موجب ریزش در میان نیروهای فعال اصلاحطلب شده است.
این در حالیست که اصلاحطلبان طی همه سالهای گذشته در میان انتقادها و ادعاها و شعارهایی که برای جلب توجه افکار عمومی انجام میدادند همواره مدافع نظام بودند و هیچوقت و در هیچ شرایطی یک گام خارج از چهارچوب نظام جمهوری اسلامی برنداشتند و تصور تنفس در هوای دیگری بجز نظام اسلامی را حتی به خیال خود نیز راه ندادهاند!
اما اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و سرکوب شدید مردم به نقطهی عطفی نیز برای اصلاحطلبان تبدیل شد. آنها از نخستین دقایق شکلگیری اعتراضات آبان، دوباره تقسیم کار کردند؛ برخی که به دولت نزدیکتر و رانت دریافتیشان چاقتر بود با استفاده مکرر از کدواژههایی چون «ویرانیطلب»، «اغتشاشگر» و «خشونتطلب» درباره معترضان تلاش کردند عصیان عمومی جامعه را که حاصل عملکرد نظام است به عنوان یک شورش سازماندهی شده توسط «دشمنان» نشان دهند و میان معترضان و خاموشان جامعه مرزبندی کنند تا بین مردم شکاف ایجاد شود. آندسته از اصلاحطلبانی که پیشتر هم کارکردشان به کار گرفتن زبان انتقادی درباره نظام بود، با برجسته کردن عبارت «مطالبات مردم» بدون اینکه نقدی بر اصل نظام وارد کنند تلاش کردند بخشهایی از نظام را سرزنش کرده و مورد نکوهش قرار دهند!
در این میان اما اثرات و پیام جنبش آبان ۹۸ آنقدر گسترده و روشن است که اتاق فکر اصلاحطلبان پس از دو هفته مجبور شد بساط این بازی لورفته را جمع کند و تاکتیک دیگری بیندیشد تا خیزش بزرگ مردمی را در جهت اهداف خود به کار بگیرد.
این تاکتیک وقتی جدیتر در دستور کار قرار گرفت که در اقدامی همزمان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی، که به سوپاپهای اطمینان نظام معروفند، در پیامهایی جداگانه ژست دفاع از مردم به خود گرفتند و سرکوب معترضان را مورد انتقاد قرار دادند.
هرچند در پیامهای این سه تن، وفاداری به ارکان نظام سرکوبگر معترضان مستتر است اما همین پیامها، ابزار مورد نظر را به دست اصلاحطلبان داد. آنها تلاش کردند مانور تبلیغاتی گستردهای روی پیامهای موسوی و کروبی و خاتمی بدهند. موسوی و کروبی در حالی از سوی آنها افراد «دلیر»، «شجاع» و «با درایت» و دلسوز مردم خطاب شدند که بسیاری از اصلاحطلبان تا چند روز پیش همین مردم را «ویرانیطلب» و «اغتشاشگر» و «خشونتطلب» میخواندند!
پروژهسازی به سبک اصلاحطلبان
اصلاحطلبان حالا از شوک و رخوت بیرون آمده و تلاش میکنند پروژه اصلاحات را با ترفند «براندازی از درون نظام»، عین اصلاحات از طریق «مشارکت پرشور و فعال در انتخابات»، به جامعه قالب کنند!
آنها از دیماه ۹۶ تا کنون تلاش کردهاند هر موضع و اقدامی از سوی نیروهای اپوزیسیون و حتی مردم معترض را «خشونتزا» اعلام کرده و «خشونت» را به عنوان ویژگی اصلی اعتراضات سراسری آبان برجسته کنند آنهم در حالی که ابزار خشونت و سرکوب بطور انحصاری در دست حکومت است! آنها همچنین آرام آرام عبارت «اعتراضات کنترلشده» را در بیان خود برجسته کردهاند. در همین رابطه نیز بازوی آنها در مجلس شورای اسلامی دوباره به تبلیغ برای تعیین مکانی جهت برگزاری تجمعات و اعتراضات مردم پرداخته است.
با اینهمه، پیامدهای سنگین اعتراضات سراسری آبان برای جمهوری اسلامی آنقدر قابل توجه است که به سرعت تلاش کرد ضربهی محکم از سوی مردم به مشروعیت پوسیدهی نظام را با اقداماتی سریع خنثی کند. نظامی که اصلاح خود را نپذیرفته حالا از استیصال و هراس فروپاشی، هم پذیرفت موسوی و کروبی و خاتمی سر از لاک بیرون آورده و شعارهای را در چهارچوب نظام تکرار کنند و هم به اصلاحطلبان برای دستبرد به مفهوم «براندازی» میدان میدهد!
تلاش برای به دست گرفتن سکان کشتی نظام
در عین حال، برخی مواضع اصلاحطلبان نشان میدهد آنها آگاهانه میخواهند اعتراضات مردم را که فریاد میزنند «جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم!» به برخی مشکلات اقتصادی و معیشتی کاهش دهند و با هراسافکنی درباره هرج و مرج، براندازی از درون نظام را به عنوان یک پتانسیل به معترضان قالب کنند!
تنها راهکاری که آنها برای این اقدام در چنته دارند اینست که راه حل مشکلات اقتصادی کشور را برقراری ارتباط با آمریکا اعلام میکنند تا به این ترتیب فشار اعتراضات اجتماعی را به سمت شخص علی خامنهای که ظاهرا با این رابطه مخالفت است، هدایت کرده و شاید با برجامی دیگر، بتوانند فضای تازهای برای تنفس اقتصادی در نظام ایجاد کنند.
آنها در این اقدام بازی برد- بردی نیز با رقبای سیاسی خود به ویژه نیروهای تندرو راه خواهند انداخت چرا که در ازای خدمت آنها برای حفظ نظام و خنثی کردن خطر جدی براندازی، خواستار کرسیهای مجلس شورای اسلامی خواهند شد تا مسیر رانت اقتصادی را نیز برای خود باز نگه دارند.
اصلاحطلبان میدانند در شرایطی که مردم از کل نظام خشمگین و متنفرند، آنها خارج از کشتی نظام زودتر غرق خواهند شد پس تلاش دارند با سوء استفاده از اعتراضات مردم، سکان کشتی را به دست بگیرند! آنها برای هدایت کشتی و جلوگیری از اصابت آن به صخرهی فروپاشی، ظاهرا روی کشاندن مردم پای صندوق رأی و خنثی کردن موج اعتراضات با «براندازی از درون نظام» حساب کردهاند.
اشتباه محاسباتی اصلاحطلبان اما این است که هنوز برای خود و رهبرانشان اندکی محبوبیت قائل هستند و ظاهرا نمیدانند که چهار دهه سهیم بودن در رانت و و فساد و جنایت و خیانت علیه مردم، موقعیت آنها را که دودوزه بازی میکنند، در نزد مردم به اندازهی اصولگرایان وخیم کرده است! اکنون «زمان انتخاب» فرا رسیده و آنها دیر یا زود باید بپذیرند که «دیگه تمومه ماجرا»