ایندیپندنت فارسی - چهره هیات مدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در روزهای اخیر با تغییراتی مواجه شد، اما این تغییرات در خود خبری تازه از افکاری دیگر ندارد.
مهدی رسولپناه، رئیس جدید هیات مدیره باشگاه پرسپولیس، بعد از دریافت حکم از وزارت ورزش و جوانان، در اظهارنظری که جنبهای طنزآمیز دارد، به خبرنگاران گفت: «بیانصافی است اگر فکر کنید چون دندانپزشک وزیر ورزش بودم، به هیاتمدیره پرسپولیس رسیدم.»
اما مهدی رسولپناه اولین مدیر غریبه با ورزش ایران نیست. اعضای هیات مدیره باشگاهها در ایران اغلب چهرههایی شبیه به او بودهاند. ناشناسهایی که هیچکس نمیداند چرا دورانی را در هیات مدیره باشگاهها میگذرانند و در مواردی پرشمار، با اعتراض هواداران مواجه میشوند و شهرت به دست میآورند و اعتبار از کف میدهند.
علی فتحاللهزاده، عضو جدید هیات مدیره استقلال، که در سالیان اخیر هرگز مقبولیتی در وزارت ورزش و جوانان برای بازگشت به این باشگاه نداشت، به دلیل ارتباطش با جریانهای هواداری لیدرها در شبکههای اجتماعی و ورزشگاهها و برای آرام کردن فضای ملتهب هواداران استقلال پس از قهر آندرهآ استراماچونی، از سوی وزارت ورزش و جوانان انتخاب شد. به خیال وزارت ورزش، مدیری که کارنامهای انتقادبرانگیر در دوران مدیریت خود دارد و با بمبهای خبری در نقل و انتقالات، او را به یاد میآوریم، با اتکا به محبوبیتی که مشخص نیست چه میزانی از آن واقعی باشد و با ممارست او در فضاسازی رسانهای به دست نیامده باشد، از حجم انتقادات به وزیر ورزش میکاهد.
نه فقط استقلال و پرسپولیس (که اعضای هیات مدیرههای آنها توسط وزیر ورزش و جوانان- به عنوان رئیس مجمع دو باشگاه- انتخاب میشود و گذشته از این دندانپزشک وزیر، یا علی فتحاللهزاده با کارکردهای عوامفریبانه، در اغلب موارد چهرههای سیاسی یا سرمایهدارها عضو آنها میشوند) بلکه در باشگاههای دیگر ایرانی نیز اعضای هیات مدیره، یا نمایندگان شهرستانها در مجلس هستند، یا چهرههای متمول محلی که دستاوردی برای ورزش ندارند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
مسئلهای که در باشگاهها به بحرانهای فنی در تصمیمگیریها میانجامد، ناآشنایی این چهرهها با ساختار باشگاه، باشگاهداری حرفهای، و مبانی مدیریت ورزش در باشگاهداری است. اظهارنظرهای غیرکارشناسی و مبتنی بر اطلاعات غلط، باشگاهها را گرفتار ندانمکاری میکند و تصمیمات هیاتمدیره باشگاهها چون بر پایه افکاری دور از فضای ورزش حرفهای است، اغلب حاصلی برای باشگاهها ندارد و منجر به انتخاب مسیرهای غلط در مدیریت آنها میشود.
حتی چهرههایی که سالهای سال در فوتبال ایران مدیریت کردهاند، کارنامهای انتقادبرانگیز دارند. اخیرا وزارت ورزش و جوانان دو چهره قدیمی مدیریت ورزش را به پرسپولیس و استقلال دعوت کرده است. بر آن مبنا، محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل پرسپولیس، و علی فتحاللهزاده، عضو هیات مدیره استقلال شدهاند.
اما کیفیت مدیریت در ورزش ایران چنان نازل است که بزرگترین باشگاههای ایران طی چندین دهه، هنوز یک زمین تمرین مستقل ندارند، و ساختمان بزرگترین باشگاههای ایران، استقلال و پرسپولیس، دو آپارتمان بدقواره است که هیچ شباهتی به دفتر یک باشگاه حرفهای ندارد. باشگاه استقلال جلسات خود با آندرهآ استراماچونی را در محل باشگاه برگزار نمیکرد، چون فضا و امکان مناسب برای دعوت از سرمربی خارجی باشگاه در آن آپارتمان فرسوده وجود نداشت. دفاتر این باشگاهها از امکانات حداقلی برای کار رسانهای و اداری برخوردار نیستند و حتی کامپیوتر و اینترنت در اختیار پرسنل باشگاهها نیست. چنین باشگاههایی با این امکانات نازل و موقعیت نگرانکننده، چهرههای سیاسی و متمول را در هیات مدیرههای خود به کار میگیرند و هیچکس نمیفهمد که دستاورد حضور آنها چیست، یا مدیرانی مثل انصاریفرد و فتحاللهزاده هرگز مورد سوال قرار نمیگیرند که چرا محصول سالها مدیریت آنها، چنین ویرانههایی است.
برای ساختن تصویری واضحتر از چهره اعضای هیات مدیره این باشگاهها، نباید حسین هدایتی و نمونههای کوچکتری شبیه به او را در این باشگاهها فراموش کرد.
حسین هدایتی، عضو سابق هیات مدیره پرسپولیس، پس از فاش شدن اتهامات اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق اخذ تسهیلات به مبلغ ۵۸۶ میلیارد تومان برای شرکتهای صوری، پنج فقره خیانت در امانت به مبلغ ۴۲۰ میلیارد تومان از طریق تسهیلات مشارکت مدنی، و پولشویی به مبلغ ۵۸۶ میلیارد تومان، از محبوبیت ساختگی خود پرده برداشت و نشان داد که چرا در فوتبال ایران خود را به عنوان «عابربانک» مطرح کرده بود. او هنگام برگزاری دادگاههایش گفته بود که میتواند بدهیهایش را توسط «فالوور»های اینستاگرامش پرداخت کند، یا توسط آنها تجمع اعتراض به بازداشت خود راه بیندازد. موسوینژاد، متهم دیگر در همان پرونده، علیه هدایتی گفته بود: «اینجا حاشیه فوتبال نیست که در قبال بذل سکه، شاهد طرفداران اجارهای خود باشید.» همین حرفها نشان میداد که هدایتی و امثال او چه اهدافی از حضور در هیاتمدیره باشگاهها داشتهاند و چرا سالها خود را به ورزش نزدیک میکردند.
در همین روزهای اخیر، اسماعیل خلیلزاده، عضو هیات مدیره باشگاه استقلال، تلاش کرد که خود را قهرمان پروژه بازگشت آندرهآ استراماچونی جلوه دهد. سوءمدیریت باشگاه استقلال، بیاعتمادی سرمربی به مدیران باشگاه، و البته تحریمهای بانکی ایران، باعث فسخ یکطرفه قرارداد سرمربی استقلال شده بود (که البته آخرین اخبار، حاکی از توافق دوباره برای ادامه همکاری است) اما خلیلزاده، از مدیران همان باشگاه، با نمایشهایی مثل انتشار عکس انتظار در فرودگاه برای دیدار با استراماچونی، میخواست جایگاهی میان هواداران به دست آورد. این پروژههای تبلیغاتی اما در ورزش اغلب سرانجامی جز شکست ندارد و هیچ چهرهای از آن طریقها مقبولیت به دست نمیآورد.
استقلال و پرسپولیس به اسباببازی مدیران تبدیل شدهاند، اما ماجرا فقط به عرصه ورزش ختم نمیشود. ورزش در ایران، نما و مثالی از مناسبات دیگر است و به دلیل عرصه شفاف و درگیر بودن روزمره میلیونها شهروند علاقهمند به ورزش، جلوههایی از ناکارآمدی مدیریت در ایران را فریاد میزند.