علی خسروجردی - انصاف نیوز
کامل دلپسند جامعه شناس و عضو کارگروه سینمای انجمن جامعهشناسی ایران دربارهی موضوع رامبد جوان و رفتار سلبریتیها میگوید: «این سلبریتی روی بسیاری از موارد ملیگرایانه تاکید میکند اما رفتار شخصی او که بسیار به زندگی خصوصی مربوط میشود، حاوی پیامهای دیگری است». او همچنین انتقاداتی نسبت به سلبریتیزدگی جامعه نیز وارد میکند و معتقد است سلبریتیها مثل مردم عادی هستند.
صداقت، عنصری است که بسیاری از مردم و مخاطبان از سلبریتیها انتظار دارند. اما برخی رفتارهای سلبریتیها بحث دوگانگی حرف و عمل آنها را در جامعه طرح میکند و این برداشت را بوجود میآورد که حرفها و موضعگیریهای آنها تنها تجویزی است برای مردم.
هرچند که بسیاری بر حق رامبد جوان و نگار جواهریان برای به دنیا آوردن فرزندشان هرجا که میخواهند تاکید میکنند، اما موضوعی که از سوی افراد زیادی برآن تاکید میشود، دوگانگی بین شعارها و رفتارهای او در برنامه خندوانه و دنیای واقعی زندگی این مجری تلویزیونی است.
انصاف نیوز پیش از این گزارشی مردمی دربارهی سفر رامبد جوان و نگار جواهریان منتشر کرده بود که مردم نظرات متفاوتی دربارهی عملکرد او داشتند. در آن گزارش عدهای این موضوع را شخصی و عدهای مخالف او بودند.
متن کامل مصاحبه با کامل دلپسند را در ادامه میخوانید:
دلپسند درباره سفر رامبد جوان به کانادا و تولد فرزندش میگوید: «این موضوع اتفاقی تازه برای سلبریتیها نبوده و حتی منحصر به ایران هم نیست. سرک کشیدن به زندگی خصوصی سلبریتیها در تمام دنیا باب است ولی در جوامع فرهنگی که به دنبال این هستند تا ببینند یک نفر چه کاری انجام میدهد یا نمیدهد، به طور طبیعی بیشتر است. حوزهی عمومی و خصوصی داریم و تعریف این حوزهها دربارهی سلبریتیهایی که اثرگذاری بیشتری دارند، متفاوت است.»
او دربارهی رامبد جوان میگوید: «شرایط این سلبریتی به گونهای است که برنامهای ممتد داشته و طیف وسیعی از مردم بخش عظیمی از شادی شبانه و نشاط اجتماعی خودشان را هر شب با گفتارهای او پر میکردند. بسیاری از این پیامها، ملیگرایانه و همبستگیوارانه بود به طوری که همبستگی ملی را ایجاد میکرد. در کنار این موارد، پیامهای عِرقی، مذهبی و دلی هم میداد.
این پیام «در زندگی دیگران سرک نکشیم و آن چیزی که دربارهی دیگران حرف میزنیم ممکن است به شکل دیگر به زندگی خودمان برگردد» در فضای مجازی بسیار باب شد».
این جامعه شناس دربارهی دوگانگی رفتاری توضیح داد: «در وضعیت ناپایدار جامعهی ما اختلاف طبقاتی زیاد است و سلبریتیها سرمایهگذار از منابع هنجار عمومی هستند. حرفهای آنها به عنوان سند درستی یا نادرستی است و حتی برای ارزیابی از جامعه محک خورده میشود. مردم ناهمخوانی بین گفتار عمومی و فاصلهای بین آن چیزی که به طور دائم در رسانه از آن دفاع میکنند با رفتار شخصی را میبینند.
این سلبریتی روی بسیاری از موارد ملیگرایانه تاکید میکند اما رفتار شخصی او که بسیار به زندگی خصوصی مربوط میشود، حاوی پیامهای دیگری خواهد بود. در این شرایط مردم خوانش دیگری خواهند کرد و میگویند به عنوان یک سلبریتی اثرگذار از کلماتی استفاده میکردید که صرفا برای دیگران است. به همین دلیل ناخواسته در جامعهشناسی با پیامدهای رفتارهای رسانهای شده سروکار داریم. رفتارهای پنهانی سلبریتیهای اثرگذار ناگهان رسانهای میشود که این موضوع پیامدهای جدی ناخواسته دارد».
او درباره تاثیر این دوگانگی میگوید: «ذهن فراموشکار جامعهی ایران این موضوع را فراموش میکند. واقعیت این است که بسیاری از کلماتی که او استفاده کرده است بیمعنی و بدون کاربرد خواهند شد. اگر او کلمهای را در راستای ملیگرایی، همبستگی و عرق ملی به کار ببرد با واکنش جامعه روبرو میشود و مردم میگویند شما همان کسی بودی که این کار را کردی.»
دلپسند دربارهی حضور مجدد رامبد جوان در تلویزیون میگوید: «نسخهپیچی برای اینکه ایشان به سرکار بازگردد، برنامه بسازد یا نسازد از سوی سیاستگذاران و کارگزاران رسانه نسخهپیچی ناقصی است، بلکه ملاک جامعه و ارزشهای آن است. متاسفانه ما برای نظرسنجیهای معتبر سازوکاری نداریم تا بپرسیم با چنین گزارههایی موافق هستند یا نه. با سیگنالهای منتشر شده از شاخصهای ذهنی مخاطبان میتوان بهتر تصمیمگیری کرد».
دلپسند میگوید: «چیزی که واضح و مشخص است، سلبریتیهای اثرگذار در رسانه تنها یک یا دو برنامهی اثرگذار دارند. «نود» مخاطبان بسیار و تاثیر زیادی داشت. سلبریتی این برنامه مردمی است و گفتار و عملکرد این سلبریتی یکسان است. وقتی یک سلبریتی مبنای درستی یا نادرستی میشود و رفتار او باب میل مردم میشود، هرگونه ناهمخوانی در رفتار و عمل او پیامدهای ناخواسته جدی دارد، اعتماد و اعتقاد عمومی نسبت به سلبریتیها در جامعه از بین میرود. آقای وریا غفوری بخشی از صدای خفتهی جامعهی امروزی و ارزشهای طبقات جامعه است. ممکن است مشابه این اتفاق برای وریا غفوری هم بیافتد و بر خلاف آنچه که میگوید عمل کند.»
این جامعهشناس درباره رسالت اجتماعی سلبریتیها میگوید: «رسالت سلبریتیهای اثرگذار در جامعه، فردی نیست و تا زمانی خصوصی است که رسانهای نشده باشد. مردم در این شرایط به ناچار قضاوت و داوری میکنند و خود این قضاوتها و داوریها برونداد ارزشها و هنجارهای جامعه است. یک هنجار جدی در جامعه وجود دارد و آن هماهنگی حرف و عمل است. در طول تاریخ، نه تنها دورویی اجتماعی و دورویی رفتار و عمل، بلکه در تمامی زمینهها دورویی داریم. برای مثال مردم در کلام میگویند ما نباید تک سرنشین به بیرون بیاییم اما همه تک سرنشین به بیرون میآیند. مردم روی کاغذ میگویند از چراغ قرمز عبور نکنیم اما این کار را میکنند. مردم میگویند نباید آشغال بریزیم اما میریزند. این قضاوت و داوریها هنجارهای رایج در جامعه را الک میکند و در مرحلهی قضاوت قرار میدهد.»
مردم فراموش میکنند
این جامعه شناس معتقد است: «مردم فراموش میکنند همانطور که بسیازی از چیزهای دیگر را فراموش میکنند. مردم نه تنها این تناقض رفتار و عمل سلبریتیها، بلکه دیگر کارگزاران حوزهی نظام اجتماعی را هم فراموش میکنند. حتی اگر مردم فراموش کنند، بازهم ملاک، آنها هستند. فکر میکنم هنجار مطلوب مردم این است که گذشت کنند.»
او دربارهی تلاش سلبریتیها برای ایجاد یک فرهنگ عمومی و عدم پایبندی آنها به این فرهنگ میگوید: «این موضوع به تاریخ اجتماعی ایران باز میگردد، حتی میتوان بخشی از تاریخ اجتماعی را در سفرنامههای مستشرقین دید. دورویی، یکی از رفتارهای منفی ایرانیان در کنار رفتارهای مثبت آنها است. دو رویی اجتماعی در سطح فردی و جمعی است و ما در سطح کنش روزمره با همهی دیگران زندگی خودمان، دورویی داریم.
ما با همسر، خانواده، رییس و جامعه خودمان دورویی داریم. در کلام چیزی میگوییم و در عمل کار دیگری میکنیم. من بر این باور هستم وقتی چنین کنشگرانی بزرگ میشوند، دورویی اجتماعی آنها با خودشان بزرگ میشود. فرهنگ جامعه مبتنی بر دو رویی و تصویر مثبت از خود نشان دادن است درحالیکه میتوان در زندگی شخصی کار دیگری کرد.»
دلپسند دربارهی مرگ سلبریتی میگوید: «من معتقدم نه تنها مرگ سلبریتیها بلکه مرگ سیاسیون زمانی اتفاق میافتد که جدا از مردم باشند. منظور از مردم، به معنای آنچه که همه بر زبان دارند نیست، بلکه منظور کنشهای اجتماعی رایج و ارزشهای اجتماعی به روز شده است که در زمان با آن سیر میکنند. سلبریتیهایی را در حوزه هنرمندان داریم که حتی پس از مرگ طبیعی در ذهن مردم زنده هستند. زمانی مرگ سلبریتی اتفاق میافتد که در باور، اعتقاد و ذهنیت مردم دیگر آن اعتماد و اعتقاد به او وجود نداشته باشد. سلبرتیها خودشان را به کوچهی علیچپ نزنند و بدانند کدام رفتار و تناتقض اجتماعی و حتی کدام بازیگری و مشارکت آنها در یک امر منجر به مرگ اجتماعی آنها میشود. سلبریتیهای اثرگذار صرفا فرد نیستند و باید حامیان و مخاطبان اجتماعی را با خودشان یدک بکشند و به اندازهی حجم مخاطبان و طرفداران حرف بزنند و عمل کنند. سلبریتیها وقتی در دل مردم جای ندارند و در ذهن آنها نمیمانند، مصادف با مرگ آنها است. مردم بر اساس قضاوتهای صحیح و بر اساس دانش خودشان بهترین تعیینکنندگان برای زنده بودن یا مرگ سلبریتی هستند.»
او در پایان گفت: «من رویکرد مثبتی نسبت به سلبریتیزده شدن بخشی از جامعه ندارم. سلبریتیها بخشی از جامعه هستند و همهی جامعه نیستند. سلبریتیها به واسطهی رسانههایی که در اختیار دارند و به واسطهی مخاطبشان اثرگذار میشوند. ما نباید سلبریتیها را فقط به خاطر جایگاهشان خیلی بزرگتر از یک آدم معمولی کنیم.
مبنای داوری اجتماعی و مبنای هنجارهای اجتماعی صرفا سلبریتیها نیستند و آنها بخشی از ذهن اجتماعی را تشکیل میدهند. سلبریتیها اگر بیشتر از حدی که هستند بزرگ شوند و بیشتر از حدی که اثرگذار هستند موثر شوند، قاعدهی رفتار اجتماعی در اختیار کسانی قرار میگیرد که حول محور آنها تعریف و تمجید دیگران است و انتقاد مبتنی بر واقعیت وجود ندارد. آنها بیشتر دچار خودشیفتگیهای ناشی از سلبریتی شدگی در جامعه میشوند. هرچقدر ما به سلبریتیها وزن دهیم به همان اندازه اظهار نظرهای جمعی آنها بیشتر میشود. اگر آنها همسو و همجهت با مردم باشند و صرفا دریافت کنندهی تشویقات و تاییدات مردمی نباشند و هرازگاهی ولو به داشتن هزینه از زبان مردم سخن بگویند برای همیشه در ذهن و باور مردم زنده خواهند بود.»