در عالم سیاست ایران آنهایی رهگشا میشوند که بتوانند در بزنگاههای حساس عقل و جسارت را تواما بکار برند و نیز ظرفیت کار برد این توانمندیها را در زمان مناسب با سنجش نبض جامعه را هم داشته باشند. لازمه رهگشایی در مرحله نخست داشتن یک پلاتفرم منسجم سیاسی میباشد.
پس از رویداهای اخیر بخشی از اصلاح طلبان داخل کشور به نوعی سکوت کردند و سرکوب وحشیانه مردم را مانند آقای خاتمی یک طرفه توجیه کردند. اما بخشی از اصلاح طلبان با موضع گیرهای مثبت، سرکوب تظاهر کنند گان را محکوم کردند و مسبب اصلی این فاجعه مصیبت بار را از آن تصمیم گیران حکومت جمهوری اسلامی قلمداد کردند و در ادامه برای برون رفت از بحران همه جانبه به توصیهها و پیشنهاداتی به سران تصمیم گیر حکومت جمهوری اسلامی ارایه کردند.
اما اگر نیک بنگریم اصلاح طلبان خودشان از همه بیشتر محتاج توصیه و پیشنهاد هستند. متاسفانه آنان هرگز بطور ریشهای در پی آن نبودند که بدانند چرا حال و روزشان رفته رفته به سمت و سوی منفی سوق پیدا میکند.؟ چرا مردم از آنان روی گردان میشوند! سبب این همه فرصت سوزیها از کجا ناشی میشود اشتباهات معرفتی و سیاسی آنان در کجاست؟
بحران نه تنها برای سران حکومت جمهوری اسلامی، بلکه برای اصلاح طلبان هم جدی و فلج کننده شده است آنان بطور چشمگیری با ریزش نیرومواجه شدند و متاسفانه پس از روی کار آمدن دولت روحانی به شعارهای کلی بسنده کردند. آنان به روشنی برای مردم بیان نمیکنند که تفاوت آنان با اصول گرایان و دیگر نیروهای سیاسی در کجاست و یا جایگاه معیشتی محرومان و میلیونها تن از تهیدستان کشور در کجای برنامه سیاسی آنان قرار دارد.
بنظر میرسد رویدادهای اخیر آبان ماه نقطه عطفی در تاریخ حکومت جمهوری اسلامی است دیگر شعارهای قالبی دیروز که تاریخ مصرفش تمام شده است پاسخ گوی شرایط فعلی نیست. ما اصلاح طلبان تحول خواه در حد توان خود اجازه نداریم با ندانم کاریها به فضای رادیکالیسم از هر قماش که باشد، میدان دهیم.
درست است که اصلاح طلبان یک طیف وسیع هستند اما به باور من هسته فرهیخه اصلاح طلبان اگر هم تعدادشان چشم گیر نباشد باید موضع قاطع و تحلیلی داشته باشند و خود را منطبق با شرایط روز سازماندهی کنند و با نگاه انتقادی مرز خود را ازاصلاح طلبان بی اصل و نسب روشن کنند.
حال انتخابات شورای اسلامی مجلس در راه است. ما میدانیم بخشی از اصلاح طلبان بنا به دلایل فرصت طلبانه در انتخابات مجلس شرکت میکنند. اما اصلاح طلبان پیگیر بایستی با طرحی نو به میدان مبارزه انتخاباتی مجلس شورای اسلامی قدم بگذارند و از راه و روشهای امتحان شده و تکراری پرهیز کنند.
اصلاح طلبان پیگیرصرف نظر از اینکه به کدام گرایش فکری تعلق داشته باشند بایستی ضمن صدور بیانیهای همراه با امضا با صدای بلند اعلام کنند که خواهان انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابیاند در غیر این صورت ما، از شرکت در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی پرهیز میکنیم. چنین موضع گیری روشن و فشردهای نه تنها در تهران بلکه بطور مجزا و همزمان در کلان شهرها و حتی در شهرهای کوچک با امضا سه نفره هم میتواند بین مردم پخش شود. رفرمیستهای پیگیر داخل کشور از هر طیف و گروه که باشند باید به مردم نشان دهند که ما اصلاح طلب فصلی، رانت خوار و بی پرنسیب نیستیم. در اوضاع و احوالی پرهیز از انتخابات به معنای عدول از مبارزه مسالمت آمیز نیست. اصلاح طلبان حق دارند در شرایطی دست به تحریم انتخابات بزنند. شرکت در انتخابات آیه آسمانی نیست
در انتخابات مجلس شورا، آزادیخواهان کشور از هر گروه و جریانی که طالب تقویت بال جمهوریت باشند، باید از پوسته ایل و تباری خود بدر آیند و با یک صدای واحد خواستار این دو مطالبه اساسی باشند
۱ - آزادی انتخابات ۲ - لغو نظارت استصوابی
این دو شعار و یا مطالبه پایهای و اثباتی با توجه به فضای موجود از آن جهت دارای اهمیت است که مردم بدانند ما رفرمیستها حاضر نیستیم با هر ذلالتی در انتخابات شرکت میکنیم.
بیمسئولیت کیست آقای زیدآبادی؟ علی کشتگر