آیا ژاپن حاضر است برای حفط «برجام» بکوشد؟ این سوال روحانی از شینزو آبه بود
امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی
آیا ژاپن حاضر است برای حفط «برجام» بکوشد؟ بنا به گفته برخی منابع سیاسی در توکیو، این پرسشی بود که حجتالاسلام دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، در دیدار جمعه گذشته خود با آقای شینزو آبه، نخست وزیر کشور «خورشید تابان» مطرح کرد.
به گزارش رسانههای رسمی تهران، حجت الاسلام روحانی تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران برای «برجام»، توافقنامهای که در پیوند با برنامه هستهای ایران که به ابتکار (دولت پیشین) ایالات متحده تنظیم شده است، «اهمیت فوقالعاده» قایل است. حفظ «برجام» به هر قیمت، اکنون، هسته مرکزی سیاست خارجی حکمرانان تهران را تشکیل میدهد.
به گزارش رسانههای ارتباط جمعی ژاپن، آقای آبه «پاسخ مناسب» خود را تقدیم حجتالاسلام کرده است. هنوز روشن نیست که آن «پاسخ مناسب» چه بوده است، اما بعید به نظر میرسد که نخست وزیر ژاپن صرفا به یک «آری» یا «نه» سنتی و تشریفاتی بسنده کرده باشد. ژاپنیها تنها مردمی هستند که زبان آنها، جهان و پدیدههای زندگی را در چارچوب یک «آری» و «نه» محدود نمیکنند. آنان یک پاسخ سوم نیز دارند. «مو» که به سختی قابل ترجمه است. شاید بتوان گفت که بهترین ترجمه ممکن این «مو» از ژاپنی به فارسی، چنین باشد «..... خود را پس بگیر!»
یک ترجمه دیگر، اما احتمالا بحثبرانگیز، واژه «باری» است که در فارسی به عنوان پلی برای فرار از «آری» و «نه» بهکار میرود. بدینسان، یکی از شرکتکنندگان در یک جدل فسلفی یا فقهی با گفتن «باری»، علامت میدهد که بحث در آن مرحله به بنبست رسیده است و هنگام آن است که به جنبهای دیگر از جدل یا حتی موضوعی متفاوت بپردازیم.
«باری» در علم لدنی نیز جای ویژهای دارد، زیرا اگر همه دانستنیها در یک «الف» خلاصه میشود، همه آنچه نادانستی است، در لباس یک «باری» ظاهر میشود.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
باری، از مقوله زبانشناسی که بگذریم، خواست نخست وزیر ژاپن از حجتالاسلام روحانی در واقع این است که جمهوری اسلامی ایران، پیش از آن که از دیگران مدد بخواهد، تصمیم بگیرد که نظر حقیقی خودش نسبت به «برجام» چیست. آیا «برجام»، چنان که آیتالله خامنهای، رهبر برتر جمهوری اسلامی ادعا میکند، یک اشتباه پرهزینه است؟
اگر ارزیابی آقای خامنهای درست است، چرا جمهوری اسلامی اصرار دارد که این اشتباه پرهزینه، یا به گفته روزنامه کیهان، خیانت به اسلام، را به هر قیمت ممکن حفظ کند؟
از سوی دیگر، اگر ارزیابی آقای روحانی درست است، چرا او و دستیارش برنامهای برای «کاهش تعهدات» تهیه کردهاند و به مرحله اجرا درآوردهاند؟ طبق «برجام»، اگر کاهش تعهدات از سوی ایران به ۳۰ درصد برسد، کل «برجام» موضوعیت خود را از دست میدهد و در واقع، به سبد کاغذهای باطله میانجامد. جالب اینجاست که همین «برجام» هیچ نظری درباره کاهش تعهدات دیگر شرکتکنندگان در این بازی شگفتآور دیپلماتیک عرضه نمیکند. به عبارت دیگر، مهم نیست که ایالات متحده، چین، آلمان و فرانسه، تعهدات برجامی خود را برمیآورند، یا نه. چنین است که ایالات متحده، در دولت پریزیدنت ترامپ، نه تنها تعهدات خود را فراموش کرده است، بلکه با تمام قوا برای برهمزدن «برجام» به میدان آمده است، بی آن که با کمترین عقوبتی روبهرو شود. دیگر شرکتکنندگان در این بازی نیز هیچ یک از تعهدات خود را انجام ندادهاند و در عمل، به صورت شریکان تلویحی اما عملی ایالات متحده کار میکنند.
بدین سان، آقای روحانی و همگنان او، به جای آن که کاسه گمراهی به دست گیرند و از این سر دنیا به آن سر دنیا بروند، میبایست خواستار یک بحث گسترده در داخل نظام درباره برجام بشوند. فراموش نکنیم که مجلس شورای اسلامی، که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی باید در راس امور باشد، فقط ۱۵ دقیقه وقت داشت که «برجام» را، آن هم در چارچوب متنی دیگر که متن اصلی را عملا لغو میکرد، به اصطلاح رسیدگی کند.
در پایان بحث گسترده احتمالی مذکور، شاخههای گوناگون این نظام هردمبیل، قاعدتا میبایست به یک نتیجه روشن درباره حفظ یا دور انداختن برجام برسند.
اگر تفاهم بر آن بود که «برجام» آن قدر برای ایران واسلام خوب است که برای حفظ آن میتوان هر مشقتی را پذیرفت، الگوی «اقتصاد مقاومتی» آقای خامنهای، یعنی تبدیل جمهوری اسلامی به یک کره شمالی بزرگتر و ثروتمندتر، معنا پیدا خواهد کرد. در آن صورت، مهم نیست که ترامپ با امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، و یا آقای آبه چه میگویند و چه میکنند.
اما اگر تفاهم این باشد که «برجام»، حتی اگر کاملا از سوی همه شرکتکنندگان در آن بازی اجرا شود، باز هم به ضرر ایران است، در آن صورت اصرار در حفظ آن حتی بدون مشقتهای ناشی از سیاست ترامپ، کاری احمقانه، اگر نخواهیم بگوییم خائنانه، خواهد بود.
تا زمانی که خود جمهوری اسلامی ارزیابی رسمی مشخصی از «برجام» نداشته باشد، هرگز نخواهد توانست سیاستی کارآ برای حفظ یا اصلاح یا حتی پاره کردن آن ارایه دهد. در وضع موجود، یعنی سردرگمی رهبران جمهوری اسلامی، اگر ایران در کاهش تعهدات خود تا ۳۰ درصد جلو برود، برجام کان لم یکم خواهد شد و کلیه تحریمهایی که در چارچوب هفت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاند، بار دیگر قابل اجرا خواهند بود.
جالب اینجاست که رهبران جمهوری اسلامی، علیرغم هارت و پورتهای همیشگی خود، کوچکترین نفوذی در تحولات مربوط به برجام ندارند. ایالات متحده، با یک مانور ساده (مجبور کردن اغلب دولتهای دیگر به انتخاب بین آمریکا و جمهوری اسلامی) هم «ریش» را در کنترل دارد، هم «قیچی» را. اروپاییان دستی به ریش دارند، اما قیچی ندارند. سیاست کنونی اروپاییان، یعنی آلمان، بریتانیا و فرانسه، این است که در اوایل سال میلادی نو، احتمالا درپایان ماه ژانویه، یک مهلت چند هفتهای به تهران بدهند تا برنامه کاهش تعهدات را متوقف کند. در پایان آن مهلت، آن سه کشور اروپایی از مکانیسم موجود برای بازگرداندن پرونده به شورای امنیت استفاده خواهند کرد و تهران را در برابر خطر بازگشت همه تحریمها قرار خواهند داد.
در مورد برجام، مانند تقریبا تمامی موارد دیگر مربوط به زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران امروز، ریشههای ناکامی و فساد را میبایستی در داخل رژیم اسلامی جستوجو کرد. در بسیاری موارد، جمهوری اسلامی هیچ سیاستی ندارد و امورش را روز به روز، و با شعارهای «صد تا یک غاز»، مشت گره کردنهای از مدافتاده، لگدمال کردن پرچمها، و سفرهای دیپلماتیک بیهوده میگذراند.
دیدار روحانی و وآبه فرصت مناسبی بود برای حجتالاسلام تا با آشپزی کلاسیک ژاپنی آشنا شود. آقای جواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی که همراه با حجتالاسلام به توکیو رفته بود، میگوید، گفتوگوها «پرمحتوا، صریح و دوستانه» بود. در قاموس سخنان دیپلماتیک، این سخن گُنگ و کلی بدان معناست که گفتوگوها «بینتیجه» بوده است.
آقای موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت روحانی، میگوید که مناسبات ایران و ژاپن در «بهترین سطح دوستانه» قرار دارد، اما ژاپنیها، که روزی بزرگترین خریدار نفت ما بودند، دیگر از ما نفت نمیخرند!
به عبارت دیگر، وقتی از آقای آبه میپرسند، آیا ایران را دوست میدارید یا نه؟ پاسخ میدهد: «مو!»