Monday, Jan 20, 2020

صفحه نخست » پیام خامنه‌ای: یا رژیم ایران را نابود می‌کند یا ایران رژیم را، کورش عرفانی

Kourosh_Erfani-3.jpgرژیم‌های دیکتاتوری در فاز آخرین عمر خود خشن تر می‌شوند. به طور معمول بنیان نظام‌های استبدادی را کسانی می‌گذارند که از سلامت روانی و شخصیتی برخوردار نیستند (خمینی، هیتلر، پل پوت، صدام، خامنه ای). همین امر سبب می‌شود که به مرور زمان روند انحطاطی را طی می‌کنند و با افزایش عمر خود به موجوداتی ناتوان برای درک و ناممکن برای درک شدن تبدیل می‌شوند. مورد علی خامنه‌ای یک مثال کلاسیک است از قماش سایکوپت‌های دیکتاتور. کسانی که در نوجوانی و جوانی محرومیت و تحقیر بسیار کشیده‌اند و وقتی به قدرت می‌رسند به طور ناخودآگاه، نه از یک عده افراد مشخص، که از جهان انتقام می‌گیرند.
سایکوپت دارای ذهنی مختل است، واقعیت برایش قابل دستکاری است، صداقت پشیزی برایش ارزش ندارد و راستگویی یک شوخی است. دروغ برایش نه یک عیب، که یک مزیت و انکار حقایق نه یک امر توام با زحمت، بلکه بدیهی و راحت است.

علی خامنه‌ای، که به زعم بسیاری از شاهدان، در زمان قبل از انقلاب زندگی توام با فقر و حقارت را طی کرده بود به واسطه‌ی حادثه‌ای تاریخی در راس نظامی قرار می‌گیرد که هم جنس اوست و او نیز به آتش رذالت نهادینه‌ی سیستم هر دَم می‌دمد. ایران ما بعد از چهل و یک سال پذیرا شدن حضور این قماش اینک دست و پاهای آخر حیات خود را می‌زند. یا خود را نجات خواهد داد یا نابود می‌شود.

خطبه‌های اخیر

ولی فقیه نظام در نماز جمعه‌ی اخیر به خوبی آشکار ساخت که به عنوان یک سایکوپت مجنون در باتلاق انکار واقعیت‌ها فرورفته است و جز با غرق شدن در آن، پایانی برای خود و نظامی که بنا کرده است متصور نیست. پایانی دردناک که سرنوشت صدام و قذافی در کنار آن به مثابه یک رحمت الهی جلوه خواهد کرد.
رژیم اینک در موقعیت انتخابِ «یا جنگ یا مذاکره» است. جنگ را ترجیح می‌دهد چون پایان آن را تابع احتمال‌ها می‌داند، اما در مورد نتیجه‌ی مذاکره مطمئن است. آرزو می‌کند که بتواند این وضعیت کژ دار و مریز ادامه یابد تا شاید به واسطه‌ی انتخابات آمریکا یا رویدادی جهان گستر، گشایشی در احوالش حاصل شود. آرزویش نه جنگ و نه مذاکره است، اما ناممکن بودن آن را نمی‌بیند.
در این میان یگانه مزاحمی که نظام را با آینده‌ای تاریک روبرو می‌سازد یک جمعیت شصت میلیونی به فقر کشیده شده و ناراضی است. جمعیتی که بخشی از آن در کمین فرصتی است تا تار و پود رژیم خامنه‌ای را جارو کند. خیزش آبان آغازگر جنبشی بود که موفق شد با پیروی از منطق موج به موج خود را تثبیت و ادامه‌ی خود را تضمین کند:
• موج نخست: آغاز جنبش با خیزش خونین و آشتی ناپذیر آبان ماه.
• موج دوم: تثبیت جنبش در جریان بزرگداشت کشته شدگان جنبش در پنجم تا هفتم دی.
• موج سوم: گسترش جنبش در طی یک روند گام به گام برای کسب آمادگی از طریق حرکت هایی مثل چهار روز اعتراض اخیر در دی ماه با هدف آماده سازی تدریجی جامعه برای حرکت نهایی.
• موج چهارم: اقدام جمعی برای پایین کشیدن رژیم جمهوری اسلامی از اریکه‌ی قدرت و آغاز دوران گذار.
هم اکنون در دل موج سوم جنبش هستیم. در این گام آن چه ضروری است تداوم بخشیدن به حرکت‌های اعتراضی کوچک و بزرگ است تا بتوان دو عنصر ترس و یاءس را با جسارت و امید جایگزین ساخت. این روند به خوبی ادامه دارد. دیدیم که چگونه حرکت بخش کوچکی از جمعیت بزرگ ناراضی، در همین چهار روز حرکت‌های اعتراضی دی ماه، حاصل میلیاردها تومان سرمایه گذاری تبلیغات تابوت کشی و امید بهره برداری از آن را در سراسر کشور را به باد داد.
در این مقطع می‌بایست که به صورت مشخص نیازهای جنبش را برای رسیدن آن به مرحله‌ی بلوغ خود برطرف سازیم. در صورت موفقیت در موج سوم، در نهایت، در موج چهارم جنبش مردمی با یک قیام گسترده رژیم را از قدرت پایین کشیده و کشور وارد دوران گذار می‌شود. هر دو امر، یعنی قیام خلع قدرت و نیز دوران گذار، نیاز به مدیریت و رهبری دارد. هم چنین حداقلی از بدنه‌ی سازمان یافته‌ی مردمی باید شکل گیرد تا بتواند حرکت نهایی پایین کشیدن رژیم را به گونه‌ای پیش برد که به آشوب و فاجعه نیانجامد و بعد از آن، خلاء قدرت دولتی در هفته‌های نخست را جبران کند تا امنیت ملی و نظم شهروندی بر جامعه‌ی رهاشده از سلطه‌ی رژیم حکفرما شود.
هر دو این نیازها، یعنی رهبری و نیز تشکل یابی، در طی دوران موج سوم باید پاسخ یابد. بنابراین، موج سوم جنبش که هم اکنون در جریان است، زمان محدود و مشخصی ندارد، کارکردی است نه تقویمی. کارکرد آن تدارک دو عنصر رهبری و سازمانیابی است تا بخش ناراضی جامعه، به امکان دستیابی به زندگی و آینده‌ای بهتر باور آورده و وارد صحنه‌ی مبارزه شود. وقتی رهبری و حداقلی از سازمان یابی مردمی شکل گرفت آماده‌ی ورود به موج چهارم هستیم.
فراموش نکنیم: هر جنبشی برای پیروزی به چهار عنصر نیاز دارد. هدف، استراتژی، رهبری و سازمان یابی. دو مورد اول در طی جنبشی که از خیزش خونین آبان شروع شد و تا این جای کار، تعریف و مشخص گردیده است. هدف: براندازی نظام استبداد مذهبی و جایگزینی آن با یک نظام دمکراتیک غیر مذهبی. استراتژی یا روش دستیابی به هدف: جنبش موج به موج برای تقویت جبهه‌ی مردم و تضعیف رژیم ضد مردمی. می‌ماند دو عنصر رهبری (مدیریت) و سازمان یابی که به آن اشاره شد. با تجمیع این چهار عنصر جنبش پیروزی خود را تامین می‌کند.

جان کلام

علی خامنه‌ای در نماز جمعه این هفته، با بنا نهادن قدرت نظام بر روی منبع الهی، نشان داد رژیم جمهوری اسلامی برای خروج از بن بست دیگر توانی ندارد و منتظر تعیین تکلیف از بیرون از خود است: یا قدرت‌های خارجی این کار را می‌کنند یا ملت ایران. در این میان البته مردم ایران این مسئولیت را از آبان ماه امسال، با خیزش قهرمانانه‌ی خود، بر عهده گرفته‌اند. خیزش آبان، به عنوان موج نخست، آغازگر جنبشی بود که با بهره بردن از استراتژی موج به موج می‌رود جامعه را برای اقدام نهایی جهت حذف رژیم آماده سازد. پس از تثبت جنبش، در گام دوم خود، اینک در موج سوم هستیم و باید دو عنصر رهبری و سازمان یابی مردمی را برای جنبش تدارک ببینیم. بسیاری می‌پرسند که «رژیم کی می‌رود؟». پاسخ روشن است: به محض آن که جنبش اعتراضی کنونی بتواند برای خود رهبری و حداقلی از سازمانیابی را تدارک ببیند. به این ترتیب می‌توانیم به سوی یک قیام مردمی برای خلع قدرت از رژیم برویم و بعد هم دوران حساس گذار را مدیریت کنیم. بدون این دو عنصر رهبری و سازمانیابی یا براندازی ناممکن می‌شود یا بی آینده.
نرم افزار براندازی نظام آماده است. تئوری تغییر موجود است. نیاز به عمل داریم تا سخت افزار لازم، یعنی رهبری (مدیریت) و سازمان یابی را فراهم کنیم تا آزادسازی ایران عزیزمان میسر و ممکن شود؛ هر چه زودتر بهتر. چرا که در این میان سناریوی جنگ معادل نابودی است و سناریوی مذاکره یعنی حراج ایران. ایران برای ایرانی است و ایرانی باید کشورش را پس بگیرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای دیدن برنامه های تحلیلی کورش عرفانی به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل تماس با نویسنده: [email protected]



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy