ایندیپندنت فارسی - احمد حمزه، نماینده کهنوج در نطق علنی روز گذشته خود در مجلس شورای اسلامی برای قتل دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا سه میلیون دلار جایزه نقدی تعیین کرد. این اظهارات در یک تریبون رسمی جمهوری اسلامی، به سرعت در رسانههای جهان با تیتر «یک نماینده مجلس ایران برای سر ترامپ پاداش میدهد» انعکاس یافت. همانگونه که انتظار میرفت، واشینگتن از این تهدید برای اثبات آنچه که آن را «ماهیت تروریستی بودن جمهوری اسلامی» میخواند، استفاده کرد.
حمزه این اظهارات را در واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی با دستور مستقیم دونالد ترامپ مطرح کرد. این درحالی است که فرمانده سابق سپاه قدس نیز ترامپ را قمارباز خوانده و تهدید کرده بود، «در جایی که نمیدانی نزدیک شما هستیم، خودم حریف شما هستم».
تهدیدهایی از این جنس، از سوی مقامات ارشد جمهوری اسلامی، فرماندهان نظامی یا چهرههایی مانند حسن عباسی که خود را کیسینجر اسلام معرفی میکند، سابقهای طولانی دارد.
بخشی از این تهدیدها، مانند نابودی اسرائیل و دشمنی با آمریکا، از بطن استراتژیهای تعریف شده جمهوری اسلامی سرچشمه میگیرد. بخشی دیگر که میخواهد کاخ سفید را حسینه کند و به قاتل ترامپ پاداش بدهد نیز در نگرشی ریشه دارد که در خوشبینانهترین حالت مورد نقد حکومت نیست.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در طول چهار دهه گذشته، این تهدیدهای فراتر از رجزخوانیهای سیاسی متداول و استفاده از زبان کوچه بازاری در مقابل واقعیتهای جهان خارج، هزینههای سنگینی برای ایران به دنبال داشته است.
تاثیر این رویکرد بر جامعه و دولت ایالاتمتحده نیز زمانی آشکارتر میشود که رئیسجمهور آمریکا به پا نگذاشتن مردم روی پرچم این کشور واکنش نشان میدهد و آن را گامی مثبت ارزیابی میکند.
در مورد اسرائیل، بزرگترین متحد استراتژیک آمریکا در منطقه، زبان تهدیدها تندتر است. آيتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در آبانماه ۱۳۹۲، اسرائیل را «رژیم نامشروع»، «حرامزاده»، و «سگ هار منطقه» خواند. او دو سال بعد گفت که اسرائیل ۲۵ سال دیگر را نخواهد دید.
آزمایش موشکهای دوربرد ایران با درج شعار نابودی اسرائیل به زبان عبری روی آنها و نصب روزشمار نابودی این کشور در خیابانهای ایران از جمله مواردی است که مقامات اسرائیل برای جلب توجه جامعه جهانی به «تهدید جمهوری اسلامی» از آن استفاده میکنند.
قاسم سلیمانی که امروز نماینده کهنوج میگوید «شهادتش» برای آمریکا خطرناکتر است، نیز معتقد بود که اسرائیل باید برچیده شود.
به همین دلیل است که در جستجوی عوامل حساسیت منطقهای و بینالمللی نسبت به برنامههای هستهای و موشکی ایران-در شرایطی که پاکستان در همسایگی ایران مجهز به سلاح هستهای است- نمیتوان نقش تهدیدهایی از این دست را نادیده گرفت.
دو هفته قبل، در زمان اوج تنشها و رجزخوانیهای تهران و واشینگتن پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، ترامپ تهدیدی را علیه اماکن فرهنگی ایران مطرح کرد. نحوه واکنش مردم ایران به این تهدید، رئیسجمهور آمریکا را به تغییر لحن واداشت تا جایی که او برای نشان دادن حمایت خود از فرهنگ و زبان فارسی، توییتهای بعدی را به فارسی نوشت. او احتمالا با برداشتی که از تاثیر شعارهای مرگ بر آمریکا بر جامعه آمریکایی داشت، تلاش کرد جامعه ایرانی را در مقابل خود قرار ندهد.
در همان زمان آیتالله علمالهدی در تهران سرگرم تهدید سفیر بریتانیا در تهران بود. نماینده ولی فقیه گفت که سفیر بریتانیا باید تکهتکه شود.
آنچه که امروز احمد حمزه و علمالهدی میگویند، ادامه روندی است که چهار دهه قبل آغاز شده بود. اما در شرایط حساس امروز، کمترین پیامد تهدید به قتل و مثله کردن از سوی نمایندگان جمهوری اسلامی، جلب توجه رسانهها و جامعه بینالمللی به ابعاد تهدیدی است که آمریکا و متحداناش به دنبال دفع آن هستند. مانند گذشته، هزینه این رجزخوانیها از جیب مردم پرداخت خواهد شد.