دفاع ناشیانه: دستپاچگی و شلختگی در انتقام و حمله به هواپیمای خودی
پانتهآ بهرامی - ایندیپندنت فارسی
سرنگونی هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ متعلق به شرکت هواپیمای اوکراین اینترنشنال را که روز۱۸ دی ماه بر فراز آسمان ایران توسط پدافند هوایی TOR M1 سپاه پاسداران انجام گرفت، نمیتوان تنها به عنوان یک پدیده معطوف به خود بررسی کرد. آن حادثه را که منجر به کشته شدن ۱۷۶نفر ( تبعه ۴ کشور مختلف) شد، باید در بستر وقایع سیاسی - اجتماعی ایران و به گونهای چند وجهی بررسی کرد تا بتوانیم به تصویر واضحتری دست یابیم. خیزش آبان ۹۸ با ارقام تقریبی بالغ بر ۱۵۰۰ کشته و هزاران مجروح و بازداشتی، زخم عمیقی بر پیکر جامعه باقی گذاشت، و فاصله بین حکومت و اقشار مختلف را بیش از هر زمان دیگر، عمیق و پُرتنش کرد.
ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی سپاه قدس، توسط نیروهای آمریکایی، به حکومت این فرصت را داد تا با تشییع جنازهای «با شکوه»، با درهم تنیدن احساسات اسلامی و ناسیونالیستی در جامعه، زخم خیزش آبان را تا حدی التیام بخشد یا دستکم، به جانبی دیگر معطوف کند. حکومت که میدانست آن روحیه گذرا خواهد بود، بلافاصله در صدد انتقام بود تا آتش آن تب فروکش نکند و افکار عمومی از مشکلات داخلی به خارجی متمرکز بماند. این دستپاچگی، منجر به پرتاب ۲۲ موشک از مرزهای غربی کشور به پایگاه الاسد آمریکاییها درعراق شد، که البته با اطلاعرسانی پیشاپیش از طریق ۴ کشور، صورت گرفت. به همین دلیل، از خط قرمز آمریکاییها نگذشت و تنها ۱۱ زخمی بر جای گذاشت.
آخرین حلقه این انحراف افکار عمومی از هزار و یک مشکل داخلی، سقوط هواپیمای اوکراینی با دو موشک TOR M1 به فاصله ۳۰ ثانیه بود. با آن که سپاه مجبور به اعتراف به شلیک آن موشکها شده است، اما پرسشهای بسیاری هنوز در اطراف این واقعه باقی مانده است: شلیک تحت چه شرایطی انجام شده است؟ آیا شلیک عمدی بوده است یا سهوی؟ و پرسش کلیدی این است: چرا در شرایط جنگی، آسمان کشور بر روی هواپیماهای مسافربری و غیر نظامی بازبوده است؟
این نوشته بیشتر به چگونگی فنی ماجرا میپردازد و در نوشته بعدی به ابعاد سیاسی و اجتماعی آن نظر خواهم داشت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
سرنگونی هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ متعلق به شرکت هواپیمای اوکراین اینترنشنال را که روز۱۸ دی ماه بر فراز آسمان ایران توسط پدافند هوایی TOR M1 سپاه پاسداران انجام گرفت، نمیتوان تنها به عنوان یک پدیده معطوف به خود بررسی کرد. آن حادثه را که منجر به کشته شدن ۱۷۶نفر ( تبعه ۴ کشور مختلف) شد، باید در بستر وقایع سیاسی - اجتماعی ایران و به گونهای چند وجهی بررسی کرد تا بتوانیم به تصویر واضحتری دست یابیم. خیزش آبان ۹۸ با ارقام تقریبی بالغ بر ۱۵۰۰ کشته و هزاران مجروح و بازداشتی، زخم عمیقی بر پیکر جامعه باقی گذاشت، و فاصله بین حکومت و اقشار مختلف را بیش از هر زمان دیگر، عمیق و پُرتنش کرد.
ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی سپاه قدس، توسط نیروهای آمریکایی، به حکومت این فرصت را داد تا با تشییع جنازهای «با شکوه»، با درهم تنیدن احساسات اسلامی و ناسیونالیستی در جامعه، زخم خیزش آبان را تا حدی التیام بخشد یا دستکم، به جانبی دیگر معطوف کند. حکومت که میدانست آن روحیه گذرا خواهد بود، بلافاصله در صدد انتقام بود تا آتش آن تب فروکش نکند و افکار عمومی از مشکلات داخلی به خارجی متمرکز بماند. این دستپاچگی، منجر به پرتاب ۲۲ موشک از مرزهای غربی کشور به پایگاه الاسد آمریکاییها درعراق شد، که البته با اطلاعرسانی پیشاپیش از طریق ۴ کشور، صورت گرفت. به همین دلیل، از خط قرمز آمریکاییها نگذشت و تنها ۱۱ زخمی بر جای گذاشت.
آخرین حلقه این انحراف افکار عمومی از هزار و یک مشکل داخلی، سقوط هواپیمای اوکراینی با دو موشک TOR M1 به فاصله ۳۰ ثانیه بود. با آن که سپاه مجبور به اعتراف به شلیک آن موشکها شده است، اما پرسشهای بسیاری هنوز در اطراف این واقعه باقی مانده است: شلیک تحت چه شرایطی انجام شده است؟ آیا شلیک عمدی بوده است یا سهوی؟ و پرسش کلیدی این است: چرا در شرایط جنگی، آسمان کشور بر روی هواپیماهای مسافربری و غیر نظامی بازبوده است؟
این نوشته بیشتر به چگونگی فنی ماجرا میپردازد و در نوشته بعدی به ابعاد سیاسی و اجتماعی آن نظر خواهم داشت.
ایران به ۹ منطقه پدافند هوایی تقسیم شده است. مسئولیت هماهنگی فعالیتهای پدافند هوایی و سپاه، بر عهده قرارگاه خاتمالانبیاست. فرمانده کنونی قرارگاه، سرلشگر سید عبدالرحیم موسوی است. چند روز پس از تشییع جنازه قاسم سلیمانی، حکومت در صدد انتقام بر آمد؛ انتقامی که با دستپاچگی، بینظمی و شلختگی صورت گرفت. گواه این مدعا، گفته امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوانیروز سپاه پاسداران است.
او دریک مصاحبه تلویزیونی میگوید: «در شب حادثه تعدادی از سامانههای پدافندی به رینگ پدافندی تهران اضافه شد. یعنی اولین سامانه که در محدوده غرب تهران مستقر شد، این حادثه را رقم زد. این سامانه ساعت ۱۲ شب در منطقه مورد نظر مستقر شد.» میزان شتاب و دستپاچگی را به ترتیب حوادث ببینید؛ ساعت ۱۲ شب سامانه TOR Ml مستقر میشود. سیستم آنالوگ است؛ یعنی به اینترنت وصل نیست. ۴ خدمه دارد و اپراتور باید آن را به کار بیندازد.
ساعت ۲ صبح، موشک باران از پایگاههای غربی کشور به عراق آغاز میشود، بدون آن که به سیستم حمل و نقل هوایی کشور اطلاع داده شود که کشور در حالت جنگی است و احتمال پاسخ آمریکاییها وجود دارد، و بر آن مبنا، دستور توقف یا تعلیق پروازهای مسافربری صادر شود. ساعت ۶ و ۱۲ دقیقه، هواپیمای اکراینی شروع به ترک فرودگاه خمینی و پرواز در آسمان تهران میکند. شش دقیقه بعد، بنا به گزارش سازمان هواپیمایی کشور، از صفحه رادار حذف میشود و تماس رادیویی آن قطع میشود. در آن لحظه، هواپیما در ارتفاع ۸۱۰۰ پایی بوده است. پرسش این است که چرا انتقام باید چنین شتابزده و با این شلختگی و بدون برنامهریزی صورت گیرد. سامانه میتوانست چند روز قبل از انتقام نصب شود و نه چند ساعت پیش از موشک باران. میتوانست تمرین و آمادگی برای آن انجام شود و نیروهای مختلف با هم هماهنگ شوند، تا طبق عرف معمول و پذیرفته در سراسر دنیا، توقف یا تعلیق هواپیماهای مسافربری اعلام شود. اما به نظر میرسد که ارادهای سیاسی برای این انتقام زودهنگام در کار بوده است.
مشخصات کیفی سامانه TOR M1
سپاه ۲۸ دستگاه از این سامانه را همراه با ۷۵۰ موشک از روسیه خریداری کرده است. این سامانه، یک هسته مرکزی آنالوگ دارد که امکان نفوذ سایبری در آن وجود ندارد. بنابراین، امکان اختلال و جنگ الکترونیک (جنگال) منتفی است. ازسوی دیگر، بابک تقوایی، کارشناس نظامی، ادعال اختلال در سیستم را رد میکند: «هیچ هواپیمای جنگ الکترونیک امریکا توانایی ندارد در چنین فاصلهای روی پدافند ایجاد اختلال کند.» ناوگانهای آمریکا درنزدیکی جنوب کشور مستقرند و امکان اخلال تا عمق خاک ایران و تا تهران را ندارند. پدافند هوایی تور، یک سامانه «اپتیکی» دارد که اپراتور میتواند با توسل به آن، هدف را مشاهده کند؛ یعنی با چشم ببیند. حتی ایران ادعا کرده است که این سامانه اپتیکی را به نسل جدیدی از دوربین دید حرارتی تجهیز کرده است. این سامانه تور، ۸ موشک درون خود دارد با بردی معادل ۱۲ کیلومتر، و سرجنگی موشکهای آن از نوع ترکشزاست و پس از عملکرد، فیوز مجاورتی آن در کنار هدف منفجر میشود و باران ترکشی بر هدف ایجاد میکند. بر مبنای گمانهزنیهای فنی، نخست موشک اول در کنار هواپیما منفجر شده است و و ترکشهایش به هواپیما خورده است، سیستم راداری آن را از کار انداخته است، و احتمالا منجر به مرگ خدمه درون کابین خلبان شده است، و سپس شلیک موشک دوم، باعث انفجار و سقوط هواپیما شده است.
توان تشخیص موشک کروز از هواپیمای مسافربری
سامانه تور، برد کوتاه دارد. بمبهای هدایت شونده و موشکهای کروز را مورد اصابت قرار میدهد. پروفایل کشف هواپیما توسط این سامانه در ۱۹ کیلومتری، و درگیری سامانه با هدف پرنده، در ۱۲ کیلومتری رخ میدهد. در حالی که پروفایل درگیری با موشک، در ۵ کیلومتری انجام میشود.هواپیمای اکراینی نزدیک به شش دقیقه و نیم در آسمان بوده است و از سه دقیقه آخر آن، هیچ اطلاع راداری در دست نیست.
خلبانان هواپیماهای بوئینگ همواره پیش از پرواز کد «ترانسپوندر» را دریاف میکنند. بنابراین، احتمال این که رادارها نتوانند کد را تشخیص دهند، تقریبا صفر است. پدافندها، بر اساس این کدها، اجسام پرنده دوست و دشمن را روی صفحه تشخیص میدهند. طول موشک کروز شش متر و نیم، و طول هواپیما ۳۰ متر است. سرعت موشک کروز ۸۸۰ کیلومتر است ۳ برابر هواپیماست. هواپیماهای عادی از کد غیر نظامی استفاده میکنند، و دوربین اپتیک پدافندها نیز قادر به تشخیص اهداف است.
با به دلایل فوق، اپراتور سامانه قاعدتا میبایست تفاوت هواپیما را از موشک احتمالی تشخیص میداده است، مگر آن که یا دستور شلیک به هدف را به هر قیمت داشته است، یا، در خوشبینانهترین وجه، آنقدر ناکارآزموده بوده است که قدرت تشخیص نداشته است.
پرسشهای بدون پاسخ
مجتبی ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، گفته است: «اپراتور نباید به صورت خودسر و آتش به اختیار عمل میکرده و قطع بودن ارتباط اپراتور و سامانه با شبکه کنترل آتش نیز هنوز اثبات نشده است.»
اگر بپذیریم که بنا بر ادعای حاجیزاده، شلیک به هواپیمای اکراینی یک خطای انسانی بوده است که آتش به اختیار عمل کرده و تاییدیه شلیک را نگرفته است، تفادت اندازه یک موشک کروز را از هواپیما تشخیص نداده است، سرعت سه برابری موشک را از هواپیما متوجه نشده است، آنقدر بی مسئولیت بوده است که دوربین اپتیک را بهکار نگرفته است، و دست آخر، اپراتور خسته و دچار استرس بوده است و از بیبرنامگی و بدون هماهنگی شلیک کرده است، هنوز یک پرسش کلیدی باقی میماند: چرا دستور توقف یا تعلیق پرواز هواپیماهای مسافربری بر فراز آسمان ایران به سازمان هواپیمایی کشور در شرایط جنگی اطلاع داده نشده است؟ این درحالی است که موضوع انتقام و موشک باران پایگاههای آمریکایی ،مخفی بوده است. یعنی البته فقط برای ایرانیان و سیستم هوایی کشور مخفی بوده است، چرا که موضوع حملات موشکی از طریق ۴ کشور رابط، به آمریکاییها اطلاع داده شده بود. یک منبع فرودگاهی به کیهان لندن گفته است: «در مورد این که وضعیت جنگی و اضطراری است، هیچ اخطاری به ما ابلاغ نشد.» منابع دولتی تا کنون به این پرسش که چرا تردد هواپیماهای مسافربری و غیرنظامی در زمان وضعیت جنگی آزاد بوده است، بیاعتنایی کردهاند و پاسخی ندادهاند. حاجیزاده هم گفته است که میبایست به سازمان هواپیمایی میبایست دستور توقف داده میشد، اما در عمل آنان در جریان نبودند.
فرضیه: استفاده ازهواپیمای مسافربری به عنوان سپر دفاعی
اگر همه پرسشها، شرایط و پازلهای موجود را در کنار هم قرار دهیم، یک واقعیت باقی میماند، و آن این که در شرایط جنگی، دستور توقف پروازهای مسافربری داده نشده است. شاید این فرضیه درست باشد که سپاه در این انتقام دستپاچه، بدون برنامه و هماهنگی و شلخته، احتمال میداد که آمریکاییها پاسخ آن حملات را بدهند، و بنابراین، پرواز هواپیماهای مسافربری میتوانست یک کارت برنده در دست سپاه باشد، چون میدانست که در آن شرایط، احتمال شلیک موشکهای آمریکایی کم خواهد بود. بنابراین، از تداوم پرواز هواپیماهای مسافربری به عنوان سپردفاعی استفاده کرد. از نگاه حکومتی که جان انسان برایش ارزشی ندارد، ۱۵۰۰ نفر را درخیزش آبان با تک تیرانداز میکشد، و میگذارد تا حدود ۵۰ نفردر سوگواری قاسم سلیمانی زیر دست و پا بمیرند، سرنگونی یک هواپیما ومرگ ۱۷۶ سرنشین آن هم برای حفظ نظام، چندان اهمیتی ندارد.